علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

بقراط پدر طب یا پدر بهداشت؟



بقراط، بزرگترین طبیب و حکیم یونانی است که در سال 460 قبل از میلاد بدنیا آمد. مشهور است که شاگرد "فیثاغورث" بود. نام او "هیپوکراتس کوسی" است که در کتب اسلامی بنام های ابقراط، ابوقراطیس، بقراطیس آمده است. نام پدرش "هراکلیدس" و نام مادرش "فنارته" است.او از خانواده "اسکلیپیادس" بود که شغل پزشکی، شغل خانوادگی آنها بود. او بعد از اینکه مدتی نزد پدرش علم آموخت، نزد "دیمقراطیس" فیلسوف بزرگ، ادامه تحصیل داد و پس از آن مدتی به عنوان پزشک دوره گرد، در آسیای صغیر و سرزمین یونان به سیاحت و طبابت پرداخت تا اینکه احاطه کامل بر علم طب و پزشکی علمی و تجربی پیدا کرد و به لحاظ تشریح و شناخت بیماری ها، سرآمد همه شد.
کارش به جائی کشید که مردم او را چون خدایی می پرستیدند. او اطلاعاتی را که در مصر و در مدارس "کنیدوس و کوس" بدست آورده بود با کمک تجارب شخصی و نبوغ خود دسته بندی و در کتابی با نام ارگانون گرداوری کرد. وی مدت 76 سال عالم و معلم بود و اولین کسی بود که به بیگانگان طب را آموخت و آنان را مانند فرزندان خود می دید و در کتاب "عهد خویش" علت شروع و پایه گذاری آموزش طب به مشتاقان و حتی بیگانگان را نگرانی خود به خاطر از بین رفتن دانش طب می داند.

 
ظهور بقراط، در سال 96 به تاریخ "بخت النصر" پادشاه بابل و مطابق با چهاردهمین سال سلطنت "بهمن دراز دست" پادشاه ایران بود. درباره اخلاق نیکو و پسندیده او، سخن زیاد گفته اند. و سوگندنامه بقراط یادگار این حسن توجه او به تعهدات اخلاقی یک پزشک است.
مشهور است که از دربار شاهان، دوری می کرد و فقط دو مرتبه برای درمان شاه یونانی، نزد آنها رفت و بعد از درمان، سریعا به شهر خودش برگشت ولی برای درمان پادشاه وقت ایران، نرفت زیرا ایرانیها را دشمن یونانیان می دانست.
بقراط از نظر بسیار از محققان و پزشکان اولین پزشکی است که توانست خود را از دیدگاه های صرفا عقلایی و فلسفی رها کرده و تا حد زیادی به حقیقت پزشکی نزدیک شود.

پایه های فکری:
او به لحاظ تیپ فکری و نو نگرش پراگماتیک ناتورالیست بوده است. چراکه در بررسی علت ها و معلولها به طبیعت اعتقاد داشته و همواره تلاش می کرده علت پدیده ها و بیماریها را در طبیعت پیدا کند. او برخلاف سنت رایج در آن زمان علاقه چندانی به فلسفه های بنیادی و توجیه علت بیماریها بر اساس مکانیسم های فیزیولوژیک بدن نداشته است و به بیشتر ورودی و خروجی بدن را مدنظر داشته است. شاید اگر او امروز در بین ما بود مبنای کارش را براساس مطالعات Base Evidence یا همان تجربه گرایی صرف می گذاشت و کمتر سراغ پزشکی مولکولی و توجیه پاتولوژی بیماریها بر اساس فیزیولوژی مولکولی می رفت.

بقراط نیز هم عصر سقراط بود و تاثیرات زیادی از او گرفت اما همانگونه که گفتیم او بیشتر عمل گرا و تجربه گرا بود و کمتر به توجیهات فلسفی بیماریها علاقه نشان می داد. او شاید اولین کسی بود که علل متافیزیکال (ماوراء الطبیعه، شیاطین) را که در آنزمان سایه سنگینشان بر طب احساس می شد را یکسره به کناری نهاد و راه تجربه و تحقیق را بر اندیشمندان طب باز کرد.

نظریات پزشکی:
آنچه از مطالعه و تحقیق در آثار به جا مانده از او بر می آید اینست که بقراط نخستین پزشکی است که علت بیماریها را در خود فرد جستجو می کرده است. او برای اولین بار مفهوم هموستاز یا دینامیسم بدن موجودات زنده را مطرح کرد و اعتقاد داشت که بیماریها از برهم خوردن این تعادل زنده شکل می گیرند.
او این تعادل را تعادل فیزیس نامید. فیزیس واژه ایست که هم خانواده فیزیک امروزی بوده و در کتب بقراط به معنای جسم ارگانیسم به کار می رفته است.

او همچنین بر این باور بوده که عوامل خارجی نیز می توانند بیماریزا باشند اما در شکل گیری بیماریها بر هم کنش عوامل سرشتی و خارجی هردو موثرند.

او برای نخستین بار لفظ "پاتوژن" را بکار می برده است. پاتوژن امروز با همان معنی در طب به کار می رود. بدین ترتیب که عوامل بیماریزا بر "فیزیس" فرد تاثیر گذارده و ایجاد وضعیت "پونوس" را می نمایند. پونوس یعنی یک وضعیت به هم ریخته، که ناشی از یک واکنش ارگانیک غیر اختصاصی به پاتوژن است.
پس از آن ارگانیسم تلاش می کند نسبت به این برهم ریختگی یک واکنش اختصاصی بر می آید تا بتواند آنرا تا حدامکان کنترل یا از بین ببرد.

اما نکته بسیار جالب در مورد مدل فکری بقراط این بود که او بر خلاف بسیاری این واکنش اختصاصی به عامل پاتوژن را بیماری نمی داند بلکه ترکیب برهم کنش پونوس و واکنش اختصاصی بدن را بیماری دانسته و نام آنرا "پاگوس" می گذارد.

با اندکی تامل در تفکرات این نابغه یونانی آشکارا پی به این واقعیت می بریم که در مدل فکری او در هم فاکتور های بیرونی (Exciting cause)، هم عوامل عفونی و هم عوامل سرشتی و سیستم ایمنی فرد دخالت داشته اند.

طرح نظریه Individualization:
او می گفته هر ارگانیسمی بسته به فاکتورهای ذاتی، سرشتی و مادرزادی خود نسبت به پاتوژنها واکنش خاصی را نشان می دهد و از آنجاییکه عوامل مادرزادی، سرشتی و ذاتی در افراد مختلف متفاوت بوده و منجر به بروز استعداد برخی بیماریها در افراد مختلف می شود. از این رو نمی توان بیماریهای مختلف را در افراد مختلف یکسان دانست و با این نظریه انقلابی خود برای نخستین بار مفهوم Individualization را مطرح کرد.
بر طبق این نظریه که امروز نیز طرفداران زیادی را به خود جذب کرده است لازم است برخورد با هر بیمار کاملا اختصاصی و منحصر به فرد باشد. متاسفانه این مفهوم هنوز در پاره ای از موارد نادیده گرفته می شود.

رژیم غذایی و Life style:
او از نظر زمانی مقارن با ظهور فیثاغورس بوده است. همانگونه که می دانید فیثاغورس در دوران جوانی سفری به هند، بابل و مغان ایران داشته و با مزاجهای سه گانه واتا- پیتا و کافای ایروودیک آشنا شده و بر این اساس و با توجه به تجارب خود ساختار فکری اخلاط اربعه را بنا نهاده است.

براساس این نظریه بدن انسان و تمام موجودات عالم از چهار عنصر آتش، خاک، باد و آب تشکیل شده است و ترکیب این عناصر با یکدیگر اخلاط را تشکیل می دهد که در بدن یک فرد سالم این اخلاط با هم در تعادل به سر می برند. زمانی که این تعادل به نفع برتری یک خلط بر دیگری به هم بخورد فرد بیمار می شود. تااینجای کار در اغلب نظریات قبل از بقراط مشترک است و اغلب فلاسفه و به تبع آن اطباء تلاش می کرده اند با بیرون بردن ارواح شریر یا انجام کارهایی از قبل دعا یا مواردی مشابه این اخلاط را به حالت اولیه در بیاورند.
اما همانگونه که قبلا هم اشاره شد بقراط پزشکی عمل گرا و به قول امروزی ها پراگماتیک بوده است. او به تجربه دریافته بود مصرف برخی غذاها یا انجام برخی ورزشها یا تغییر عادات زندگی و خواب فرد می تواند تعادل مزاجی فرد را به او باز گرداند. به همین دلیل او اولین پزشکی است که به دانش تغذیه و تصحیح روش زندگی Life Style به معنای امروزی آن باور داشته و شیوه های کاربردی بسیار جالبی دراین باب دارد. اگر روزی گذرتان به کتاب ارگانون بقراط افتاد مشاهده خواهید کرد که در این کتاب بیش از هر چیز دیگری به احکام غذا خوردن، ورزش کردن، خوابیدن، زندگی زناشویی، اخلاق و بهداشت اشاره شده شده است. شاید بهتر باشد به جهت این حسن توجه او به دانش بهداشت در زمانی که مردم و اطباء هم عصر او کوچکترین توجهی به مسائلی از این قبیل نداشته اند، پیش از آنکه بقراط را پدر طب بنامیم او را پدر بهداشت لقب دهیم که واقعا برازنده اوست.

نوآوریهای او به اینجا ختم نمی شود. چراکه او برای نخستین بار مفهوم سرشت (Constitution) و خلق و خو(Temperament) را مطرح کرد. که البته این مفاهیم تا به امروز دست نخورده باقی مانده اند. به دنبال این تعاریف او مفهوم دیاتز را مطرح کرد. دیاتز همان استعداد ابتلاء افراد مختلف به بیماریهای مختلف است مثلا افراد دموی مزاج به بیماریهای قلب – عروقی و خونریزی مستعد هستند یا افراد بلغمی مزاج به چاقی و عوارض آن که باز طرح این نظریات در زمانی که اطباء علت دردهای قلبی را به وارد شدن ارواح شریر به بدن بیماران می دانستند، بیشتر به معجزه شبیه بود.

تجویز های تک دارویی:
نکته آخر اینکه او علاوه بر تصحیح رژیم غذایی و Life Style تجویز دارو را نیز در پاره ای از موارد جائز می دانسته است. کتاب ماتریا مدیکا یا همان مفردات دارویی او مجموعه ای از حدود 100 داوست که او به تفصیل در مورد جنس و نوع و طرز تهیه آن و سپس تاثیرات دارویی آن بر بیماریهای مختلف توضیح داده است.
البته با نظری اجمالی بر کتاب مفردات بقراط شاید برخی آنرا هم رده سایر کتب دارویی قرار دهند اما شیوه تجویز او نیز در نوع خود استثنایی و تامل برانگیز بوده است.
بقراط هیچ گاه در تجویز های خود از دو دارو به صورت همزمان استفاده نمی کرده است. او در تجویز ها از دو روش مشابه درمانی و مخالف درمانی سود می جسته است. به گونه ایکه وقتی عامل بیماری کاملا خارجی بوده مخالف درمانی می کرده ودر صورتیکه عامل بیماری کاملا آندوژن بوده است روش مشابه درمانی را اختیار می کرده است. به طور مثال وقتی فردی به خاطر سرمازدگی در برف به او مراجعه می کرده او دارویی تجویز می کرده که بیمار گرم شود اما در برخورد با یک دل درد که فرد با غذا یا دارویی مسموم نشده بود، دارویی که خود ایجاد دل درد می کرده است را به بیمار می خورانیده است.

خانواده و فرزندان بقراط
او دو پسر بنام های "تاسلوس یا تسالوس" و "دراقن یا دراکون" و یک دختر بنام "مایاارسیا" و دامادش "پلیبوس" داشت که ظاهرا دختر او از دو برادرش عالم تر بود. که متاسفانه فرزندان و به دنبال آن نوه و نتیجه او علی رغم توصیه پدر به ترکیب داروها با یکدیگر و گسترش دادن مفردات دارویی بقراط بزرگ دست زنند و ظاهرا بیشتر شیوه تجویز داروی مخالف را پیش می گیرند. و بدین ترتیب از شیوه او کاملا دور شدند.

در پایان باید اضافه کرد که بقراط در فن شرح حال گیری یا همان دانش سمیولوژی امروزی بسیار دقیق بوده و شرح حال های او بسیار مفصل و شامل تمامی نکات در مورد بیماریهای جسمی و روحی او، بهداشت، تغذیه، شیوه زندگی و تفکرات فرد بوده است.
او در معنای واقعی کلمه در درمان بیماریها به تمامیت علائم توجه داشته است.


درگذشت بقراط
او 375 سال قبل از میلاد مسیح در شهر "لاریسا" از دنیا رفت. او در آن موقع 90 تا 95 سال بود. 


www.homeopathy.blogfa.com

نظرات 3 + ارسال نظر
یه دوست 15 خرداد 1388 ساعت 02:00 ق.ظ

سلام [گل]
دست مریزاد و خداقوت...
ما در http://7khatha.com هستیم. حتما سر بزنین. امکانات جالبی داره. چت روم صوتی تصویری قوی و انجمن هم داره . هر یوزر میتونه صفحه شخصی (شبیه به 360 ) داشته باشه و کلی امکانات دیگه که ارزش امتحان کردن رو داره دوست من.

[گل] به امید دیدار[گل]

یک پیشنهاد برای تو 15 خرداد 1388 ساعت 04:35 ق.ظ

آنکه با زندگی می سازد زندگی را می بازد
با زندگیت نساز زندگیت را بساز

سرمایه گذاری در کمپانی راه آسمان

یه دوست 15 خرداد 1388 ساعت 08:13 ق.ظ

سلام [گل]
دست مریزاد و خداقوت...
ما در http://7khatha.com هستیم. حتما سر بزنین. امکانات جالبی داره. چت روم صوتی تصویری قوی و انجمن هم داره . هر یوزر میتونه صفحه شخصی (شبیه به 360 ) داشته باشه و کلی امکانات دیگه که ارزش امتحان کردن رو داره دوست من.

[گل] به امید دیدار[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد