علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

یادداشت یک کنکوری۴

درود بر شما! 

تبریک بر شما به مناسبت منجی عالم بشریت امام عصر (عج).... 

امروز کمی از حال و هوای انتخاب رشته بیرون اومدم و نگرانیم کمی کمتر شد... به کمک امام عصر  هر چی که صلاح است اتفاق می افته... ان شاالله..

یادداشت یک کنکوری۳

رقابت کنکور...رقابت سالم یا ... 

سلام! 

امروز یرای من یک تجربه ی جدید بود...قبل از کنکور همیشه فکر می کردم رقابت کنکور عادلانه است؛ ظرفیت دانشگاه ها واقعا زیاد است و اگر کسی که خوانده باشد کنکورش را خراب هم کند باز هم نتیجه ی مناسبی می گیرد و حقش ضایع نمی شود اما امروز چیزهای دیگری فهمیدم... من که چهار سال وقت را صرف کنکور کرده بودم با غلط زدن چند سوال ریاضی دارم از آینده ناامید می شوم تصورش برای خودم هم خیلی مشکل است....

یادداشت یک کنکوری۲

سلام! 

شاید نوشته ی دیروز من رو خونده باشید(قسمتن پایین بخونید!) دیروز بعد از دیدن نتیجه ها احساس ترس شدیدی داشتم اگرچه امروز کمی آروم تر شدم اما هنوز نفهمیدم باید چه کار بکنم!! واقعا؛ احساس بدی دارم ... ترس از قبول نشدن در رشته شهر مورد علاقه ام هنوز من را آزار می ده... خیلی ها گفتند که دیگه گذشته و کاری از دست تو ساخته نیست اما من هنوز نتونستم...فکر می کنم شرایط من برای قبول شدن در دانشگاه های خوب تهران یا اصفهان در رشته فیزیک خیلی سخت است...رتبه ی ۶۵۶۰ و استان بومی اصفهان ... نمی دونم...

یادداشت یک کنکوری

سلام دوستان عزیز! 

من تا چند روز پیش یک داوطلب کنکور بودم تا این که کنکور را دادیم و نتایج آمد و نتایج ناامید کننده ی آن باعث ناراحتی من شده است... رتبه ی من با وجود این که درسم در مدرسه خیلی خوب بود و تست هم زیاد کرده بودم به احتمال زیاد به دلیل غلط های زیاد ۶۵۶۰ شد و این واقعا؛ ناامید کننده است... همان طور که از شکل وبلاگ پیداست من علاقه ی زیادی به فیزیک دارم... شما دوست عزیزفکر می کنید با این رتبه چه دانشگاهی قبول می شوم؟ لطفا؛ کمک کنید...

سخنی با اولیا

آرامش

لازمه ی رسیدن به موفقیت در هر کاری رسیدن به آرامش است.

عموم داوطلبان کنکور با  نزدیک شدن به زمان کنکور افکار و احساسات نگران کننده ا به حمله ور می شود که اگر موفق به کنترل آن ها نشون گرفتار فشارهای روحی روانی و تغییرات جسمی و رفتارهای منفی شده و آرامش خود را از دست می دهند که در این صورت می گویند فرد چار اضطراب شده است.

  اضطراب پدیده ای طبیعی ویکی از شایع ترین حالات روحی است که تقریبا" هه ی انسان ها در تمامی سنین و مراح زنگی آن را تجربه کرده اند.

 اضطراب کم ، نه تنها برای داوطلبین کنکور موجب اختلال و بازدارنده نیست بلکه ممکن است عامل حرکت و یادگیری هم باشد ولی اگر اضطراب بیش از حد باشد یادگیری بهشدت کاهش یافته ، حافظه ی او مختل و دقت و تمرکز کم  و دچار حواس پرتی می شود به طوری که با وجود مطالعه ی زیاد هم قادر به پاسخ گویی به سوالات در کنکور نخواهد شد.

 بنابراین ضروریست والدین عوامل اضطراب زا در فرزند را شناسایی کرده و با کنترل عوامل محیطی و به کارگیری روش های مقابله با آن کمک نمایند تا فرزندان به ساحل آرامش برسند که در این صورت قادر خواهند بود با گام های مطمئن و محکم تری در مسیر موفقیت در کنکور گام بردارند.

انواع اضطراب در کنکور

الف)اضطراب تسهیل کننده یا تسریع کننده

به اضطراب کم یا در حد معقول که موجب تلاش بیش تری برای کسب موفقیت می شود و نتیجه ی بهتری را نصیب فرد می کند، اضطراب تسهیل کننده یا تسریع کننده اطلاق می شود.

نشانه های اضطراب تسهیل کننده

1-فرد به خاطر مرور درس هایش چار هیجان می شود.

2-خودش را در اطاقش حبس می کند و مشغول درس خواندن می شود و به کوچک ترین مزاحمت اعتراض کند.

3-به شیوه ی خاص درسهایش را مرور می کند مثلا" با صدای بلند درس می خواند در اتاق راه می رود و یا دراز می کشد.

4-به درخواست های اطرافیان توجه نمی کند یا در مقابل خواسته ها یا اعتراض ها می گوید که درس دارد.

5-کم غذا یا نسبت به غذا بی میل می شود.

ب)اضطراب ناتوان کننده

دلهره و تشویش شدیدی است که یا خود فرد دارد و یا اطرافیان آن را در فرد تشدید می کند. اضطراب شدید اثر منفی روی فرد می گذارد، زیرا با متاثر و درگیر کردن ذهن زمینه ی  فراموشی های زودکذر و خطاهای  ادراکی را فراهم می نماید.

نشانه های اضطراب ناتوان کننده

1-فرد به خاطر مرور درس هایش دچار هیجان بیش از حد می شود.

2-دارای دلشوره و دل به هم خوردگی (احساس پروانه در شکم) است.

3-هنگام مرور درس هایش دستپاچه و عجول است.

4-از این که هر چه می خواند چیزی نمی فهمد گله مند است.

5-از کسب نمره ی کم ترس و وحشت دارد.

6-هنگام درس خواندن، ناخن هایش را می جود پوست لب را می کند و یا با موی سرش بازی می کند.

7-بی اشتهاست و نمی تواند غذا بخورد.

8-گاهی حالت تهوع دارد.

9-گریان و گله مند است و بهانه گری های بی دلیل دارد.

راه های کاهش اضطراب در داوطلبین کنکور

1-با وسعه ی معنویت خدامحور در خانواده به داوطلبین یادآوری کنید همواره به خدا توکل کنند زیرا یاد او آرامش دهنده ی دل های مضطرب است.

2-بر توانایی های داوطلبین تاکید کنید تا اعتماد به نفس آن ها تقویت گردد.

3-انتظارات خود را از فرزندان در کنکور با توانایی های او هماهنگ کنید و از او توقع بیش از حد نداشته باشید مثلا" این که در دانشگاه و شهری خاص قبول شوند و یا رتبه های یک یا دو رقمی به دست آورند.

معجزه هدف

ویژگی هدف

    هدف با آرزو تفاوت دارد. آرزو یعنی رسیدن به چیزی که آن را نداریم. ولی هدف یعنی آشکار کردن « چه که داریم ولی هنوز ناپیداست. معمولا" هدف با آرزو اشتباه گرفته می شود. آرزو، انسان را از واقعیت دور و ذهن را اسیر و آشفته خود می کند. بنابر این بهتر است که از آن اجتناب شود.

    اما هدف، انتخاب نقطه ی پایانی مسیری است که با توجه به استعدادها و توانمندی های خود در نظر گرفته می شود. هر فردی گنج های بیشماری در درون خود دارد که لازم است این گنج ها را کشف و آشکار کند. گنج هایی چون دانایی، مهربانی، آرامش ، اقتدار، پاکی و ...

    این گنج ها که همگی حالتی کیفی دارند، می توانند با توجه به شرایطی که در آن آشکار می شوند، تبدیل به نتایج و ثمرات عینی شوند. برای مثال، کسی که دانایی خویش را آشکار کند، معلمی خواهد شد که تعالیمی را ارائه می دهد و شاگردانی را تربیت می کند تا این تعالیم را پاسداری کنند. آن کس که اقتدار خویش را آشکار کند، رهبری خواهد شد که یارانش را در راه رسیدن به هدفشان یاری می کند و به همین ترتیب همه ی گنج ها، دست آوردهای عینی و ملموس خواهند داشت.

تحقق هدف

تحقق یک هدف، فرایندی است که در آن کیفیت تبدیل به کمیت می شود.

این فرایند از چهار مرحله ی، قصد، ماموریت، افق حرکتی و برنامه تشکیل می شود. هر کدام از این مراحل، ویژگی هایی دارند و پرداختن به ان ها شرایطی دارد.

دسته بندی اهداف

اهداف را باید به دو دسته تقسیم بندی کرد.

الف) بر اساس زمان دست یابی به هدف، بر این اساس اهداف به سه دسته تقسیم بندی می شوند.

1-اهداف طولانی مدت.مثل رسیدن به شغل دلخواه برای یک نوجوان دبیرستانی که می خواهد استاد دانشگاه شود.

2-اهداف کوتاه مدت.مثل هدف قبولی در کنکور امسال.

3-اهداف روزمره. مثل مطالعه ی بخش اول یک کتاب که همین امروز به مطالعه ی آن می پردازید. در گام نخست، اهداف خود را با این روش، طبقه بندی کنید و اهداف طولانی مدت، کوتاه مدت و روزمره ی خود را مخص کنید و طول زمانی هر یک را نیز یادداشت کنید. یعنی چقدر طول خواهد کشید تا شما به آن اهداف برسید، یک روز ، یک سال یا ده سال.

ب)بر اساس مدت زمانی که برای انجام ان لازم است...برخی اهداف نیازمند زمان بیش تر هستند. مثلا" شما برای مطالعه ی تمام یک کتاب به مدت بیش تری نیاز دارید تا مطالعه ی یک فصل آن. پس لازم است برای دست یابی به این هدف برنامه ریزی کنید.

    اکنون در دومین گام، برای هر روز، هر هفته، هر ماه و هر سال خود برنامه ریزی کنید.برای داشتن یک برنامه ی موفق ابتدا اهداف بلند مدت خود را در نظر بگیرید.

    بیندیشید که برای رسیدن به آن ها چه کارهایی را باید انجام دهید. در انجام این کارها هر سال چقدر باید پیشرفت داشته باشید. هر ماه چقدر، هر هفته و هر روز چقدر؟

    سپس در نظر بگیرید که برای دست یابی به ان اهداف چه مسیر یا مسیرهایی را باید طی کنید و در طی این مسیر یا مسیرها، چه نقاطی به عنوان اهداف کوتاه مدت می تواند در نظر گرفته شود.

    آن گاه نتیجه را در برنامه ریزی  روزانه، ماهانهو سالانه ی خود یادداشت کنید.به این ترتیب مشاهده می کنید که حتی برای رسیدن به اهداف سالانه و طولانی مدت خود  نیز باید برنامه ریزی روزانه داشته باشید. اجزای لازم برای رسیدن به این اهداف را در برنامه ی خود قرار دهید.

   اکنون زمان گام گذاشتن در مسیر دست یابی به هدف است. این مرحله که بدون شک بخش وسیعی از زمان و تلاس های فرد را تحت تاثیر قرار می دهد، تعهد داشتن نسبت به اجرای برنامه ریزی انجام شده است. بسیاری از افراد که از نداشتن هدف و و یا غیر قابل دسترس نبودن آن گله مند هستند و بعضا" خود را ناچار از تغییر در نگرش ها و تعیین اهداف مجدد می بینند، از نداشتن تعهد و تصمیم در اجرای برنامه رنج می برند. این گونه افراد باید به جای پرداختن به هدف و بازنگری در برنامه ریزی، به بازنگری در روحیات و اراده ی انجام برنامه ی خود بپردازند.

    قطعا" تصمیم جدی و پای فشردن بر اجرای برنامه ریزی ها فرد را در دستیابی حتمی به هدف یا اهداف مشخص شده یاری خواهد نمود.

    بر اساس تعریفی ساده و ابتدایی، هدف وضعیتی است که می واهیم در آینده داشته باشیم. دانستن این نکته ی مهم که اگر خود نتوانیم وضعیتمان را در آینده تعیین کنیم،  ناچار محیط پیرامون ما ، وضعتی خاص را به ما تحمیل خواهد نمود ضروری به نظر می رسد و طبیعی است آن چه محیط بر ما تحمیل می کند ممکن است با خصوصیات و ویژگی های ما سازگاری نداشته باشد. پس چه بهتر که خود، هدف مطلوبمان را تعیین کنیم و به سمتش در حرکت باشیم.

    در زبان فارسی ضرب المثل «اگر زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز» مشهور است. این ضرب المثل درست احوال کسانی است که مسیر پیش روی خود را بدون تعیین هدف طی می کنند. در این نوشتار می کوشیم تا عبارت «اگر زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز» را به عنوان تصویری جدید جایگزین سازیم.

تلاش کنید و آن چه را دوست دارید به دست آورید و گر نه ناچار خواهید شد آن چه به دست آورده اید دوست بدارید. 

ضرورت داشتن هدف

   انتخاب هدف یکی از ضرورت های زندگی است  که اگر آگاهانه انجام نشود ، ناآگاهانه بر فرد تحمیل خواهد شد. نخستین گام برای انتخاب هدف، برخورداری از تمرکز ذهنی است و داشتن ذهنی متمرکز، یکی از شرط های لازم برای موفقیت است.

ذهن متمرکز، قدرت تفکر و خلاقیت دارد و سرشار از انرژی است.چنین ذهنی می تواند در مورد مسائل گوناگون جست و جو کند و اعماق و نتایج هر مساله را تا حد امکان به صورت دقیق ببیند. نقطه ی مقابل ذهن متمرکز، ذهن آشفته است. با ذهن آشفته نمی توان کاری از پیش برد و نتیجتا" تمام انرژی فرد صرف کارهای بیهوده می شود.

دلایل عدم موفقیت

ذهن آشفته

    یک ذهن آشفته، لبریز از ایده های گوناگون است که ممکن است با یکدیگر متضاد باشند. بنابراین پرداختن به یک ایده، دیگری را خنثی می کند و هر دستاورد، دستاورد دیگر را از بین می برد.

در ک ذهن آشفته، یک خط فکری به صورت ممتد جریان ندارد. یک فکر می آید و بعد توسط فکری دیگر قطع می شود و چس از مدتی که شخص از مسیر اصلی فکر خود منحرف شد، مجددا" آن را به یاد می آورد و سپس می کوشد تا دوباره روی موضوع متمرکز شود.

    برای رسیدن به گنج، لازم است که زمین را تا رسیدن به گنج حفر کنیم. کسی که ذهنی آشفته دارد، همانند جوینده ای است که پس از کندن چند وجب خاک، نقطه ای دیگر نظرش را جلب می کند و برای کندن آن جا، از کارش دست می کشد.

    در یک ذهن آشفته ، ارزش ها مرتب عوض می شوند، زیرا تعیین ارزش حاصل اگاهی و تفکر نبوده است. شخص ابتدا با ایده ای روبرو شده و آن را به عنوان ارزش می پذیرد. سپس در برخورد با ایده ای دیگر ان را به عنان ارزش جدید می پذیرد.

صاحب ذهن اشفته نمی تواند از کارهایش دفاع کند، زیرا آن ها را با معیار و دلیل محکم و روشن انتخاب نکرده است.   

    صاحب ذهن اشفته، ثبات شخصیت ندارد و بنابراین محیط به سرعت بر او تاثیر می گذارد. چنین شخصی با از دست دادن کوچک ترین فرصت و موقعیتی ناراحت و اندوهگین می شود و با به دست آوردن کوچک ترین چیزی غرق در شادی می شود.چنین شخصی هیجانی است و مجموعه ای از احساسات کاذب است.

    از صاحب ذهن آشفته، عمل دیده نمی شود. بلکه رفتار او یک سری ایده است که نه تنها معمولا" تا عملی شدن فاصله ی زیادی دارند بلکه گاه امکان رسیدن به آن ها نیست.

     صاحب ذهن آشفته، قدرت اراده ندارد.داشتن اراده ، نیازمند ثبات است.توجه داشته باشیم که هر فرد تا زمانی به عهد و پیمان خود وفادار می ماند که اصل عهد و پیمان را پذیرفته و اصل پیمان ، برایش مهم و باارزش باشد. وقتی که شخص قدرت ثبات را از دست داد، دیگر نمی تواند بر عهد خود باقی بماند.

     صاحب ذهن آشفته، توان تصمیم گیری ندارد و دائما" از محیط و دیگران تاثیر می پذیرد و در برابر آن چه بر اساس تبلیغات بر او عرضه می شود، تسلیم و پذیراست.

     احب ذهن مشوش ، توان حفظ انرژی های خود را ندارد و بنابر این زود خسته می شود و با رسیدن به نتیجه های اولیه که اغلب غیر قابل اعتماد هستند، دست از کار می کشد. او در این حالت نمی تواند خطاهای کار خود را پیدا کند، بنابراین، دائما" در حال تکرار خطاهایی روشن است.

و سرانجام  صاحب ذهن اشفته، در برابر مسائل قدرت انتخاب و انعطاف را از دست می دهد. 

پیروزی ملک بلامنازع کسانی است که در راه خود ثبات قدم و استقامت داشته باشند.

نویسنده: علیرضا خراطها

تمرکز در کلاس درس و آزمون

تمرکز در کلاس درس و آزمون

الف)تمرکز در کلاس درس

    عوامل بسیار زیادی در کلاس های درس سبب بی توجهی یا حاس پرتی دانش آموزان می شود که در نهایت سبب یادگیری ناتمام مطالب از سوی فرد می شود و در مطالعه ی داخل منزل هم تبعات آن گریبانگیر دانش آموزان است. تعدادی از این عوامل در زیر عنوان می گردد که راه چاره ی آن ها چندان  دشوار و دور از ذهن نیست.

1-نشستن در نیمکت های  ردیف جلوی کلاس

   شما اگر به صورت سرانگشتی هم بخواهید دانش آموزان خوبی را که در ردیف های جلوی کلاستان می نشینند بشمارید، خواهید دید اغلب آن ها در تمام دوران تحصیل خود جایگاه ثابتی در کلاس داشته اند. دلیل این امر هم واح است، وقتی دانش آموز در انتهای کلاس می نشیند، رفتار و فعالیت های تعدادزیادی از دانش آموزان را که در ردیف های جلو نشسته اند می بیند و همین مهم ترین عامل حواس پرتی خواهد بود.اما وقتی درردیف اول می نشیند بین شما و دبیرتان مانعی وجود ندارد  و یادگیری بهتر و ترکز بیشتری خواهید داشت.

2-جدا نشستن از دوستان صمیمی

    بسیاری از دانش آموزان دوست دارند درکلاس کبار بهترین و صمیمی ترین دوستان خود بنشینند . این همنشینی سبب صحبت ها و بحث های بی اثری می شود که تمرکز و توجه  فرد را کم می کند. در مواردی هم که دانش آموزان بحث های مرتبط با درس انجام می دهند باز هم عقب افتادن از دبیر و محروم ماندن از بخش های خاصی از درس ثمره ی این همنشینی هاست. از طرفی اگر سوال از دبیر پرسیده شود (و نه از دوستان) درس متوقف می شود  و عقب افتان از درس به وجود نمی آید و از همه مهم تر پاسخی مطمئن و قانع کننده دریافت خواهیم کرد.

3-پرسش سوال

   این کار نه تنها سبب بالا رفتن تمرکز و یادگیری و تکمیل آموخته ها در کلاس می شود بلکه ارتباط دانش آموز را با دبیر درس مربوط بیش تر و بهتر می کند. در نتیجه دبیر هم به فرد توجه خاص و ویژه ای خواهد داشت که سبب افزایش علاقه ی دانش آموز به درس می گردد و هیچ عاملی مثل علاقه به موضوع و مطلب نمی تواند به افزایش تمرکز کمک کند. پس سوال پرسیدن از کارهایی است که هیچ گاه نباید فراموش شود.

4-یادداشت برداری

   بالاترین حالت تمرکز زمانی رخ می دهد که فرد در حال نوشتن است. بنابراین سعی کنید در تمام دروس چه عمومی و چه اختصاصی حین تدریس معلم مطالب مهم و کلیدی را که می تواند در یادگیری و یادآوری شما تاثیرگذار باشد، یادداشت کنید. این کار علاوه بر ایجاد تمرکز در مراحل بعد مطالعه هم به شما کمک م کند تا آموخته های کلاس را به راحتی به یاد بیاورید.

5-حالت های صحیح بدن

   در کلاس هم  صحیح نشستن و شادابی و اشتیاق و جدی بودن به اندازه های قابل توجهی می تواند سبب تمرکز و توجه و ادگیری بهتر گردد.

6-ارتباط صمیمی تر با دبیر

    در موادی ترس از دبیر اعم از شیوه ی برخورد، نوع پرسش ها، جدیت در جملات و محاوره ها سبب ترس و استرس دانش آموزان (به ویژه دختران) می گردد.مسلما" این ترس و اضطراب از مواردی است که به شدت میزان تمرکز فرد را در کلاس پایین می آورد. بهترین شیوه برای حل این مشکل و معضل که حتی می تواند در تمام طول سال اادامه یابد، ارتباط  بیرون از کلاس درس یا دبیر است. اگر فرد بتواند در ساعات تفریح با دبیران صحبت و گفت و گو و پرسش و پاسخ انجام دهد حتما" در نحوه ی نگرش و ارتباط داخل کلاس با دبیر هم موثر خواهد بود و دیوار ترس  و استرس را در کلاس فرو خواهد ریخت و تمرکز و یادگیری مداوم را در کلاس با خود به ارمغان می آورد.

7-پیش مطالعه

   این فعالیت اگرچه مطلوب دانش آموزان نیست اما به دلیل جهت بخشی به ذهن فرد در حین یادگیری  باعث می شود حواس پرتی و عوامل مزاحم قت و توجه فرد را کمتر به بازی بگیرند. از طرفی اطلاعات کمی که پیش مطالعه در مورد بحث به فرد می دهد خود سبب ایجاد علاقه به  موضوع درس می شود که علاقه از مهم ترین عوامل تمرکز و یادگیری است. پس با صرف 10 تا 15 دقیقه زمان قبل از ورود به کلاس و نگاهی گذرا به مباحث و سرفصل های کلی درس می توانیم در کلاس تمرکز و هوشیاری خود را بسیار بالا ببریم. در ضمن مطالعه ی دقیق و جدی مطالب قبل از تدریس دبیر، چندان کار مفید و مثبتی نیست پس در هر شرایطی، پیش مطالعه ی محدود، فعالیت موثرتری است.

8-انجام تکالیف

    بعضی از دبیران شیوه های خاصی برای بالا بردن ساعت مطالعه ی انش اموزان خود دارند که از جمله، تکلیف دادن به دانش اموز و پرسش کلاسی را می توان نام برد. افرادی  که به دلایل گوناگون درس را مطالعه نمی کنند یا تکلیف دبیر را انجام نمی دهند دائم در کلاس استرس و نگرانی برخورد معلم را با خود دارند و همین سبب عدم تمرکز در این ارتباط می شود.در نهایت چنین  دانش آموزانی کم کاری،از لحاظ تحصیلی مرتب رو به افول می رود چرا که هیچ استفاده ای هم از کلاس درس نمی برند. پس برنامه ریزی و جدیت مطالعه  و مطالعه ی دائمی و انجام تکالیف هم حتما" تمرکز در کلاس را افزایش خواهد داد.

ب)تمرکز درجلسه ی ازمون

   اما در ورد تمرکز در جلسه ی آزمون  که به اغلب افراد به ویژه به دانش آموزان پر استرس لطمه ی زیادی می زند،می توان عوامل زیر را عنوان کرد:

1-خواب

    مهم ترین عاملی که در هر شرایطی به ویژه آزمون های تستی چند ساعتی سبب پایین آمن تمرکز و کند شدن سرعت  انتقال مطالب و بی دقتی فراوان می گردد. حتی در مواردی افت رتبه و درصدها به قدری است که باورش برای خود فرد سخت است. به همین دلیل خواب مناسب در طول هفته و به ویژه شب قبل از آزمون می تواند تمرکز بالا، سرعت عمل خوب و دقت کافی را تضمین کند.نخوابید در شب قبل از آزمون از دید مشاوران تحصیلی نوعی خودکشی محسوب می شود!

2-تغذیه ی مناسب

   در جلسه های آزمون چند ساعتی، دانش آموزان احساس می کنند پس از گذشت یک یا دو ساعت انژی و توانشان بسیارکاهش می یابد و این  جریان در قدرت پاسخ گویی و تمرکزشان  به شدت تاثیر می گذارد.این اتفاق به بسیار به تغذیه (به ویژه صبحانه) و خوراکی که در جلسه ی آزمون استفاده می کنند  وابسته است. دانش آموز باید یاد بگیرد که روزهایی که قرار است آزمون بدهد، تغذیه ی مناسب (با مواد قندی) داشته باشد تا با نهایت هوشیاری در جلسه حاضر شود.

3-درک صحیح از سطح آزمون

   دانش آموزانی که درک درستی از سختی سوالات و دسته بندی و درصدهای خوب و ضعیف ندارند، در مواردی با تصور پاسخ گویی به تمام سوالات در جلسه حاضر می شوند و این دیدگاه سبب می شود فرد جرات رها کردن یک سوال بی جواب را هم نداشته باشد. اگر برای سوال وقت زیادی صرف نماید، نگرانی کمبود وقت ، تمرکز و دقتش را تاثیر قرار می دهد و او را عصبی می کند و اگر هم سوال را رها کند، در حین پاسخ گویی به باقی سوالات تمام توجهش به سوالی است که کنار گذاشته و همین امر تمرکزش را به شدت پایین می آورد و در نهایت نتیجه ی کسب شده را تغییر می دهد. بنابراین ضروریست که دانش آموزان به سطح سوالات توجه نمایند و انتظارشان را بر حسب توانایی و سطح آزمون تعیین نمایند.

در نهایت نشستن صحیح روی صندلی(که سبب درد گرفتن کمر نشود) در حین آزمون، می تواند به تمرکز در جلسه ی آزمون کمک کند و سبب بروز حداکثر توانایی فرد در پاسخ گویی به سوالات گردد.

نویسنده:جلال صمیمی 

من زیاد درس نمی خوانم!!

من زیاد درس نمی خوانم!!

        تا به حال چند بار در خلوتتان تصمیم گرفته اید که زیاد درس بخوانید؟ برای خودتان برنامه ای تنظیم کرده اید، اما آن را اجرا نکرده اید؟فکر می کنید دلیل این موضوع چیست؟

        قطعا" موانع بسیار زیادی در تصمیم شما موثر بوده است... اما شاید سوال این است که چرا در کنکور باید زیاد –یا بهتر است بگوییم به اندازه ی کافی- درس بخوانیم؟

        در قدم اول باید بدانید که کیفیت نمی تواند جایگزین کمیت شود. این دو عامل در کنار هم سبب موفقیت در کنکور می شود.برای درک بهتر،تصور کند در مسابقه ای شرکت می کنید که توان، آمادگی جسمی، شیوه ی دویدن و...(یعنی کیفیت) شما با دیگری دقیقا" برابر است.از بین شما دو نفر چه کسی نتیجه ی بهتری می گیرد؟

به طور حتم کسی که تلاش(کمیت) بیش تری داشته باشد.

در حقیقت با توجه به عامل رقابت –در سال کنکور-داوطلبانی موفق ترند که کمیت و کیفیت بالاتری داشته باشند. 

   اما نکته ی مهم این است که رابطه ی بین کیفیت و کمیت به گونه ای است که اگر کمیت از حد معینی بالاتر رود، کیفیت کاهش می یابد.

   علت این موضوع عوامل موثر بر کیفیت است. کیفیت مطالعه ی شما دو بخش دارد. یکی زمانی که شما در حال مطالعه هستید و دیگر زمانی که شما مشغول سایر فعالیت ها هستید.

    در واقع عمق مطالعه ، تمرکز،روش مطالعه و... عواملی هستند که در حین مطالعه به کیفیت مطالعه ی شما کمک میکند و هوشیاری، نشاط، آمادگی جسمانی و... عواملی هستند که از میزان خواب، هدفمندی،ورزش و... تاثیر می پذیرد. به همین دلیل شما باید به گونه ای عمل کنید تا ضمن بالا بودن کیفید دارای حد اکثر  کمیت باشید.

    در روزهای غیر تعطیل که شما به مدرسه می روید از 24 ساعت شبانه روز حدود 8 ساعت در مدرسه حضور دارید و حدود 8 ساعت باید به استراحت بپردازید از 8 ساعت باقیمانده شما می توانید حدود 5-6 ساعت مطالعه کنید و 2-3 سات به امور متفقه بپردازید. در حقیقت این عدد(5-6 ساعت مطالعه ی روزانه) بالاترین کمیتی است شما می توانید ضمن حفظ  کیفیت خود به مطالعه بپردازید.البته  در روزهای تعطیل ای عدد  میتواند به 10-12 ساعت افزایش یابد.

رشد تدریجی  و رسیدن به این ساعت مطالعه، قطعا" نسبت به شروع ناگهانی دارای ثبات بیش تری خواهد بود.

    اگر شما در حال حاضر ساعت مطالعه ی مطلئبی ندارید، باید ساعت مطالعه ی خود را تدریجا" افزایش دهید. اینکار را می توانید روزانه یا هفتگی انجام دهید. یعنی مثلا" اگر در حال حاضر 3 ساعت درس می خوانید، برای رسیدن به 5 ساعت، باید روزانه 10 تا 15 دقیقه به ساعت مطالعه ی خود اضافه کنید، یا اینکه هفته ای یک ساعت به مطالعه ی هر روز اضافه کنید که این کاملا" به ویژگی های شما بستگی دارد.

شاید شما هم جز داوطلبانی باشید که تصور می کنید نباید زیاد درس بخوانید اما یادتان باشد که:

1-در سال کنکور به دلیل اضافه شدن عامل رقابت، داوطلبانی موفق می شوند که هم مطالعه ی مطلوبی داشته باشند و هم خوب درس بخوانند.

2-بالاترین کمیتی که بر کیفیت مطالعه شما لطمه ای نمی زند، 5-6 ساعت در روزهای غیر تعطیل و ز10-12 ساعت در روزهای تعطیل است.

3-کمت و کفیت تنها در کنار هم می تواند عامل موفقیت شما شود و جایگزین یکدیگر نمی شوند.پس به هر دوی آن ها توجه کنید.

4-ساعت مطالعه ی خود را تدریجا" افزایش دهید تا به حد مطلوب برسید.

نویسنده:محمدرضا پوردستمالچی

آزمون محور برنامه ریزی

آزمون محور برنامه ریزی

آیا داوطلب کنکور به برنامه ریزی احتیاج دارد؟

   بررسی عملکرد افراد موفق در کنکور، نشان می دهد که یکی از عوامل موفقیت آنان داشتن یک برنامه ی دقیق و اصولی و پایبندی  به اجزای ان بوده است.لزوم اجرای برنامه ریزی برای موفقیت در کنکور بر هیچ کس پوشیده نیست و کسانی که گمان می کنند بدون یک برنامه ی مشخص می توانند به موفقیت دست یابند و برنامه ریزی را اتلاف وقت می دانند سخت در اشتباهند.

به ازای هر یک دقیقه  که صرف برنامه ریزی می کنید، ده دقیقه  وقت در حین کار صرفه جویی می کنید. 

دیگر فواید برنامه ریزی عبارتند از : 

-با استفاده ی نپمناسب از زمان و امکانات موجب افزایش کارایی و بازدهی فرد می شود.

-با نجات فرد از سردرگمی، اضطراب و نگرانی او را کاهش می دهد.

-تمرکز حواس را افزایش می دهد.

-از انباشتگی کارها برای امتحان جلوگیری می کند.

    برای تهیه ی یک برنامه ی مناسب جهت آمادگی در کنکور باید از کل به جز حرکت کنیم یعنی ابتدا برنامه ی سالانه (بلند مدت) را تهیه کنیم و سپس به برنامه ی ماهیانه و هفتگی خود بپردازیم.

    تهیه ی برنامه ی سالانه ی کامل و قابل اجرا و تعیین استراتژی های مناسب مطالعاتی برای زمان های مختلف سال به دور از هرگونه افراط و تفریط و گنجاندن مرورهای لازم، نیاز به تجربه و مهارت خاصی دارد که در بسیاری از موارد از دسترس دانش آموز به دور است.

    یکی از بهترین پیشنهاد ها این است که با شرکت در یک آزمون آزمایشی معتبر ضمن دسترسی به یک برنامه ی بلند مدت مناسب امکان سنجش خود را در بازه های زمانی مناسب به دست آورید و به ارزیابی عملکرد خود بپردازید.

   نکته ی قابل توجه این است که هرگز در آزمون هایی که برنامه ی آن برای شما قابل اجرا نیست  یا به گونه ای تنظیم شده است که  با برنامه ی درسی همراهی نمی کند، شرکت نکنید.

  پس از آن که به یک برنامه ی بلند مدت دست یافتید وقت آن است که برنامه ی کوتاه مدت خود را به صورت ماهانه و هفتگی تنظیم کنید.برای تنظیم برنامه ی کوتاه مدت به موارد زیر توجه کنید:

1-به خودتان اعتماد کنید.

-بهترین برنامه ریز خود شما هستید زیرا:

-شما خودتان را از همه بیش تر می شناسید و به توانایی ها و استعدادهای  خود آگاهی کامل دارید.

-نقاط ضعف و قوت خود را بهتر از هر کس دیگری می دانید.

-به برنامه ی خودتان پایبندی بیش تری دارید.

و از همه مهم تر هیچ کس برای شما دلسوز تر از خود شما نیست.

2-اهداف خود را واقع بینانه انتخاب کنید.

اهداف بزرگ و دور از دسترس شما را ناامد و دلسرد می کند.

پس اهدافی را انتخاب کنید که با توجه به استداد و توانایی هایتان، شما را امیدوارانه به تلاش بیش تر وادارد.

3-انعطاف پذیری برنامه

یکی از مهم ترین دلایل اجرا نشدن برنامه ها انعطاف پذیر نبودن آن هاست.

به این معنی که اگر به برنامه اضافه شد و یا اگر قسمتی از برنامه به هر دلیلی اجرا نشد، برنامه دچار آشفتگی نشود و باید زمان هایی در برنامه برای جبران عقب افتادگی ها و شرایط غیر منتظره در نظر گرفته شود.

4-توجه به زندگی روزانه

یادآوری صحیح از تمام کارهایی  که باد در طول روز انجام شود، موجب می شود تا در هنگام اجرای برنامه دچار تداخل در انجام کارهای روزمره و زنگی روزانه ی خود نشویم.

5-تعهد

برنامه ریزی مهم است ولی اجرای  آن مهم تر است. تعهد فرد در اجرای برنامه و عمل کردن نوشته های کاغذی که به خودی خود ارزشی ندارد، بسیار مهم است.

بی شک در هنگام اجرای برنامه با مشکلات پیش بینی نشده ای مواجه می شوید که با توکل به خداوند، تلاش و پشتکار و سازگاری با محیط می توانید به این مشکلات فائق آمده و پیروز شوید.

در هیچ شرایطی دست از تلاش برندارید و به یاد داشته باشید که همیشه برداشتن اولین قدم سخت ترین مرحله ی کار است.

6-برنامه ی هر فرد منحصر به فرد است.

نقاط قوت و ضعف شما، میزان ساعت مطالعه ی شما، میزان کار تشریحی و تستی برای هر درس توسط شما با دیگران متفاوت است.

ممکن است دانش آموزی صبح ها در درسی مانند ریاضیات بازده بهتری داشته باشد. فرد دیگری شب ها، یا دانش اموزی با کتاب کمک درسی خاص موفق به فهم مطالب شود ولی شما نتوانید.

پس بهتر است شرایط ایده آل خود را بیابید.

7-در هنگام اجرای برنامه به کیفیت برنامه نیز توجه کنید.

8-همیشه به یاد داشته باشد برنامه ریزی هیچ وقت صد در صد اجرا نمی شود.

نویسنده:محمد هادی مومن زاده

                             

هنر حفظ انگیزه

هنر حفظ انگیزه

    آیا بین افراد فعال و علاقه مند به انجام دادن کارها و کسانی که نسبت به انجام دادن و اتمام کارهایشان علاقه نشان نمی دهند،تفاوت وجود دارد؟

    اگر پاسخ این پرسش مثبت باشد،نخست،آگاهی از این که کدام جنبه از شخصیت این افراد با سایرین متفاوت است و سپس دریافت این موضوع که چگونه می توان افراد را از بی تفاوتی و کم تحرکی در آورد،از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد شد.

ابتدا باید بدانیم که افراد از لحاظ  "قدرت شناخت"  و "استفاده" با هم متفاوت هستند و بر همین اساس به دو گروه تقسیم می شوند.  

     گروه اول را کسانی تشکیل می دهند که در مراحل مختلف زندگی خود موقعیت ها و فرصت ها را به خوبی شناخته و برای نیل به آن چه مورد نظرشان بوده است به شدت کوشیده اند.

    گروه دوم که نسبتا" تعداد بیش تری را به خود اختصاص می دهد، کسانی هستند که نسبت به شناخت و استفاده از موقعیت ها ، علاقه ی چندانی نشان نمی دهند.

منشا این تفاوت اساسی،انگیزه ی پیش رفت در افراد است. 

    انگیزه ی پیش رفت نشان دهنده ی میل وعلاقه نسبت به انجام دادن یک کار سرو سامان دادن  یا سازمان دادن به محیط مادی و معنوی و اجتماعی خود، فایق آمدن بر موانع، از دیگران سبقت جستن و رقابت کردن با آن ها از طریق صرف کوشش زیاد برای بهتر انجام دادن کارهاست.

البته این نیرو با نیاز فرد برای "تسلط یافتن" و "کنترل رفتار دیگران" متفاوت است. 

   افرادی که انگیزه ی پیش رفت در آن ها زیاد است در فاصله ای می ایستند که متوط شانس آن ها در انجام دادن یک کار تقریبا" یک به سه باشد. به عبارتی این افراد در انجام کارها برای خود حالتی را به وجود می آورند که به کوشش نسبتا" بیش تری نیاز دارند و بتوانند برای ایفای نقشی که از آنان خواسته شده است، مباارزه کنند.

    از طرفی هنگامی کار را برای خود به صورت مبارزه در می اورند که نسبت به انجام دادن آن اطمینان داشته باشند. به بیان دیگر در انجام کارها سنجیده عمل می کنند. این افراد بیش تر ترجیح می دهند مسائل را خود حل کنند و حل مسائل را به تقدیر و سرنوشت نسپارند.

   ظاهرا" چنین به نظر می رسد که پاداشی که در مقابل "انجام دادن" کارها می گیرند، کمتر از رضایت خاطری است که از طریق نیل به هدفی خاص در ایشان حاصل می شود.

   خصیصه ی دیگر این افراد "تمایل شدید نسبت به آگاهی از نحوه ی انجام دادن  کارها" است.به همین دلیل این گونه افراد بیش تر به دنبال کارهایی هستند که بتوان نتیجه ی آن را فورا" مشاهده کرد و از انجام دادن کارهایی که نتیجه و حاصل آن مشخص نیست یا نتیجه ی آن در  مدت زمان طولانی به دست می آید چندان استقبال نمی کنند.

   این افراد برای درست و و بهتر انجام دادن کارها فکر می کنند و به همین خاطر در شکار کردن موقعیت های بهتر و گوناگون موفق تر هستند.

   این خصوصیات ارثی نیست و در کسب آن  تعلیم و تربیت ،خانواده و محیط اطراف نقش مهم تری دارند.در توضیح باید گفت هر گاه پدر و مادر برای خود اهداف بزرگ و قابل دسترسی را در نظر می گیرند  و برای رسیدن به اهدافشان تشویق می کنند،احتمال این که فرزندانشان  در مقایسه با کودکان دیگر از انگیزه ی پیشرفت قوی تری برخوردار باشند،بیش تر است.

    برخی روانشناسان معتقدند کارمندان و کارگرانی که انگیزه ی پیشرفت دارند در انجام کارها مخاطره جو هستند و ویژگی های شخصیتی آنان به گونه ای است که بیش تر بین رهبران شغلی و مدیران اقتصادی یا اداری دیده می شوند.

    وقتی شخص تحت تاثیر این انگیزه است فعالیت او بیش تر در جهت یافتن راه ها و روش هایی است که با استفاده از آن ها می توان کارها را بهتر انجام داد، بنابراین چنین افرادی، هم بیش تر ترقی می کنند و هم سرعت پیش رفت آن ها بیش تر است.سازمان ها و بخش هایی که چنین افرادی را در استخدام خود دارند در مقایسه با سازمان هایی که این افراد را کمتر استخدام کرده اند نیز بیش تر پیش رفت می کنند. به عبارتی حضور این افراد تاثیر مستقیم در موسسه ، سازمان یا هر واحد کاری که در آن حضور دارند، خواهد داشت.

چگونه با انگیزه باشیم؟

    بسیاری از افراد با وجود داشتن موقعیت اجتماعی و کار مناسب،هر از چند گاه ممکن است از کار و تلاش های اجتماعی خسته و بی انگیزه و سست شوند. به خصوص اگر فرد مجبور باشد به یکباره در چند نقش کلیدی ایفای نقش می کند. به بیان دیگر فقدان انگیزه ممکن است ناشی از یک برنامه ی فشرده ی کاری یا بر عکس یک برنامه ی کاری پاین تر از حد انتظار فرد باشد. از این رو، به هنگامی احساس سستی و رخوت طولانی در کار باید ابتدا منشا  آن را پیدا کرد و بی درنگ در جهت ایجاد انگیزه و تحرک گام برداشت. از این رو توصیه می شود برای پیش رفت در برنامه ی خود:

1-مهارت هایتان را توسعه دهید.با آموزش مداوم،استعدادهایتان را پرورش دهید و در کارهایتان رقابت ایجاد کنید تا عقب افتادگیتان را جبران نمایید.

2-عرصه های کاری جدید را جست و جو کنید.

3-برنامه ریزی کنید تا بعد از انجام یک دوره کار فشرده، برای مدتی کوتاه هم که شده به مسافرت بروید.

4-یک تغییر ماهرانه در کار ایجاد نمایید. اگر احساس می کنید کارتان بیش از حد یکنواخت است، در جست و جوی راه هایی برای ایجاد تنوع در کار باشید.برای مثال، می توانید  از برنامه های اطلاعاتی و نرم افزاری جدید بهره بگیرید و در جست و جوی راه های جدید بهره وری  در کارتان باشید.

5-فکر و احساس خود را مانند جسمتان ورزش دهید و به فعالیت وادارید. یک راه پیمایی پر تحرک و با حرارت در طول ساعات ظهر، سطح انرژی شما را بالا می برد و به شما این امکان را می دهد که افکارتان را سازمان دهی کنید . حتی یک تغییر کوچک در مکان نشستن سر کار می تواند هیجان و احساس تازه ای در شما به وجود آورد.

6-بکوشید تا در کار خود بهترین باشید. سعی کنید در هر کاری که انجام می دهید برتر بودن، از قابلیت ها چشم گیر کار شما باشد. اطمینان داشتن به توانایی هایتان، هم انگیزه خودتان را بالا می برد و هم دیگران را نسبت به توانایی های شما دلگرم می کند.

7-انعطاف پذیر باشید. از سخت گیری و نکوهش بیش از حد در مورد کارتان بپرهیزید . اگر می دانید که نهایت تلاشتان را کرده اید، پس به آن افتخار کنید. اگر فکر می کنید راه بهتری برای انجام کارتان وجود دارد، بی درنگ آن را دنبال کنید تا سطح کیفی کارتان ارتقا یابد.

نویسنده: علیرضا خراطها

تلاش تا لحظه ی آخر

تلاش تا لحظه ی آخر

    بسیاری بر این عقیده اند که موفقیت یعنی انتخاب یک هدف و تلاش برای رسیدن به آن در این میان پایبندی به هدف بسیار مهم است مثل یک تمبر پستی که تا رسیدن به مقصد از نامه جدا نمی شود،در موفقیت تلاش تا آخرین لحظه لازم است.

این مساله ای است که "اریک موسامبانی " به خوبی می دانست.       

    "اریک موسامبانی" شناگری از گینه بود که در المپیک سال 2000 شرکت کرد ولی برنده نشد . او تا زمان شرکت در مسابقه هیچ گاه یک استخر بزرگ ندیده بود و در کشورش در استخر یک هتل که فقط 20 متر طول داشت تمرین می کرد

    دو شرکت کننده ی دیگر(از نیجر و تاجیکستان) هر دو به علت شیرجه ی غلط در شروع مسابقه از دور مسابقه کنار رفتند.علاوه بر این اریک هیچ گاه در یک استخر 100 متری شنا نکرده بود .او در حالی که سرش را از آب بالا گرفته بود و به سختی دست و پا می زد،به شنا کردن ادامه داد.

     اولین طول استخر را با تقلای فراوان طی کرد و هنگام طی کردن طول دوم نزدیک بود غرق شود ولی "اریک" آن چه در توان داشت انجام داد.30 متر مانده به خط پایان هفده هزار تماشاگر حاضر در ورزشگاه به تشویق او رداختند. و با هر پایی که میزد صدای تماشاگران بیش تر می شد.ده متر مانده به پایان کار،او مانند چوب پنبه روی سطح آب بالا و پایین می رفت. اما جمعیت دیوانه وار تشویقش می کردند و سرانجام هنگامی که موسامبانی به پایان مسیر مسابقه رسید،سقف استادیوم از هلهله  و پای کوبی در حال کنده شدن بود!

   "اریک" مسیر مسابقه را در 1 دقیقه و 52 ثانیه طی کرد یعنی 1 دقیقه دیرتر از رکورد سایرین اما کسی به موضوع توجه نکرد چون اریک آن چه در توان داشت انجام داده بود.

نتیجه ی اخلاقی اول: 

   وقتی دیگران بدانند شما آن چه درتوان داشته اید انجام داده اید بدون توجه به نتیجه، آن را از شما خواهند پذیرفت و حمایتتان خواهند کرد.

به "اریک" توجه کنید که تا لحظه ی آخر دست از تلاش برنداشت.  

    در واقع باید مانند تمبر که به پاکت می چسبد تا به مقصد می رسد،شما نیز در هر حال در پی رسیدن به هدف خود باشید و به موانع سر راهتان توجه نکنید و به یاد داشته باشید:

تنها هنگامی موانع را می بینید که چشم از هدف بردارید. 

و ادیسون می گوید:موفقیت یک درصد نبوغ و نود و نه درصد تلاش و پشتکار است. 

نتیجه ی اخلاقی دوم:

به این جمله توجه کنید : اریک هیچ گاه در یک مسیر 100 متری مسابقه ی شنا نداده بود...

به دو دلیل این یکی از بزرگترین دلایل شکست دیگران است.

الف-ما باید با شکست خود به طور واقعی روبرو شویم.

ب-قبل از رسیدن به مرحله ی نهایی،نمونه ی مشابه آن را تجربه کنیم و در جهت رفع مشکل بکوشیم به عنوان مثال:

-شما با نقاط ضعف علمی خود در دروس مختلف آشنایی دارید؟

-شما برای تنظیم وقت در جلسه ی ازمون مهارت کافی دارید؟

شما مشکلات یک آزمون 4 ساعته از همه ی دروس را می دانید؟

برای جلوگیری از ضعف بدنی چه غذایی باید مصرف کنید؟

و ...

تنها راه این که بدانید  شرایط شنا کردن در المپیک (کنکور) چگونه است باید قبل از مرحله ی نهایی نمونه ی مشابه آن را تجربه کرده باشید...                                                                  

                               و کجا بهتر از یک کنکور آزمایشی معتبر و حضوری...

 

 

www.elmi-m.blogsky.com

 

قبل از برنامه ریزی

قبل از برنامه ریزی

    همگی ما در تمام دوران تحصیل چه از دبیران و مشاوران و چه از دوستان  و آشنایان در مورد فواید  برنامه ریزی مطالب بسیاری شنیده ایم .در طی دوره ی پیش دانشگاهی که این مووع از نظر شما جدی تر پیگیری می شود،خواهید دید که در تمام مجلات،روزنامه ها،رادیو و تلوزیون هر از گاهی مقاله و صحبت و گفت و گویی از آن به میان می آید.کسی هم نمی توند تاثیر برنامه ریزی را در زندگی بشر انکار نماید .به راستی هم در رقابت جدی دانشگاهها،تنها کسانی موفق می شوند که مدیریت زمان و برنامه ریزی داشته باشند.اما دانش آموزی که وارد دوره ی پیش دانشگاهی می شود  قبل از برنامه ریزی باید به نکاتی توجه کند که بدون لحاظ کردن به سختی می تواند فعالیتهایش را مدیریت نماید.این بی توجهی به  در فراهم نمودن اکانات آموزشی بسیار اتفاق می افتد و زیاده روی در استفاده از این شرایط آموزشی خود به معضلی تبدیل می گردد.که امکان برنامه ریزی  صحیح و مفید را از فرد سلب می نماید.در این مقاله می خواهیم با تشریح امکانات آموزشی مورد نیاز در دوره ی پیش دانش گاهی میزان و مقدار ضروری  آن ها را طوری تعیین کنیم که دانش آموز  در کنار استفاده از این امکاانات،بتواند برنامه ریزی و مدیریت منابع مطالعاتی و آموزشی را با آرامش انجام دهد.

    در مجموع تاثیر گذارترین منابع اموزشی در دوره ی پیش دانشگاهی و جهت شرکت در کنکور سراسری دانشگاه ها به سه بخش کلاس ،کتاب و آزمون تقسیم می گردد.هر یک از این سه موضوع،تاثیر گذاری خاص خود را در نتیجه ی نهایی دارد و پاسخ گوی نیازهای ویژه است وبرای اهداف معین و مشخص باید فراهم گردد که در ادامه می آید.

    کلاس:در اصول مطالعه و برنامه ریزی اولین موضوعی که مورد بحث قرار می گیرد وقت آزاد و ساعاتی است که فرد در اختیار دارد و می تواند برای همان ساعات کار مطالعاتی تعریف کند.اما متاسفانه در موارد بسیاری شاهد هستیم که افراد تمانم روز خود را با شرکت در کلاس های مختلف پر می کنند که وقت آزاد برای مطالعه ی آزاد برای مطالعه و تمرین باقی نمی ماند.چنین حالتی به دو دلیل عمده اتفاق می افتد.

اول:انتخاب نادرست سیستم آموزشی یا مدرسه ی محل تحصیلی.

   دوم:عدم شناخت عوامل تاثیر گذار در نتیجه ی کنکور و توجه به تبلیغات و استرس و نگرانی که سبب ثبت نام در کلاس ها و آموزش گاههای مختلف می گردد.

     این رویه در مدتی کمتر از یک ماه شرایط نامطلوبی برای دانش آموز ایجاد می کند.به نحوی که او صاحب انواع  جزوات دبیران است اما فرصت کمی که در اختیار دارد سبب می شود،امکان مطالعه دقیق و مرور و دوره ی آن ها را نداشته باشد و پس از چند هفته مطالب آموخته شده را هم فراموش کند.

     برای حل این مشکل،مثل تمام مشکلات دیگر،پیشگیری بهتر از درمان است.یعنی فرد باید در ابتدای شروع سال تحصیلی،در مدارس معتبر و خوب ثبت نام نماید تا نیاز به کلاس و آموزشگاه دیگری پیدا نکند.از سوی دیگر اگر این امکان فراهم نشد در انتخاب کلاس و آموزشگاه ،با اولویت بندی مشکلات خود از حد اقل برنامه ی آموزشی فوق العاده استفاده نماید.برای نمونه دانش آموز رشته ی تجربی که در مدرسه دبیر خوب دارد ولی هم درس عربی ضعیف است و هم کلاس مدرسه برایش موثر نیست،به جای شرکت در کلاس زیست چند آموزشگاه بهتر است در عربی برای جبران مشکلات،در کلاس فوق العاده ثبت نام نماید.اما متاسفانه برخی به سبب اهمیت دروس اختصاصی تصور می کنندشرکت در چند کلاس کارساز است و رفته رفته که مشکلاتشان در درس های دیگر آشکار می گردد،کلاس های ثبت نامی را بیش تر و بیش تر می نمایند تا حدی که فرصتی برای مطالعه باقی نمی ماند.

   تذکر این نکته ضروریست که شما باید به اندازه ای د کلاس حاضر شوید که توان مطالعه حل تمرین به همان میزان در خانه را داشته باشید.یعنی اگر دانش آموزی 36 ساعت در کلاس درس مشغول یادگیری است به همان اندازه (36ساعت) باید در خانه مطالعه کند تا آن چه در کلاس ارائه شده در حافظه و ذهن او ماندگار شود.اما متاسفانه در مواردی افراد از صبح تا شب در کلاس های مختلف حاضرند و در نهایت وقت مطالعه ندارند.مسلما" برای چنین افرادی برنامه ریزی معنایی نخواهد داشت .در مواردی هم تنظیم نا مناسب وقت کلاس های فوق العاده ،وقت تلف شده رابسیار زیاد میکند.پس علاوه بر اولویت بندی در انتخاب کلاس آموزشگاه باید زمان کلاس ها را هم طوری انتخاب کنیم که کمترین زمانی را در طول روز داشته باشیم.یادمان باشد که وقت و زمان مهم ترین سرمایه ی هر انسانی است و نباید در این سال مهم آن را در راه رفت و برگشت به کلاس و آموزشگاه تلف کرد.

     کتاب:یکی دیگر از ارکان منابع آموزشی کتاب  درسی و کتابهای کمک آموزشی است.این روزها به ویژه در حیطه ی کنکور،هزاران عنوان کتاب منتشر می شود و بسیاری نیزبرای اینکه از غافله عقب نمانند سعی دارند تمام آن ها را برای خود خریداری نمایند اما آیا امکان استفاده و مطالعه را تا انتهای سال پیدا می کنند یا نه،جای شک دارد.هزینه ی قابل توجه این کار را کنار بگذاریم مضرات آن را می توان از چند جهت بررسی کرد:

 1-دغدغه ی داشتن کتاب در یک درس و مطالعه ی آن ها. 

2-ناتوانی د انتخاب منبع مطالعاتی اصلی و فاصاه گرفتن از کتاب درسی.

3-اتلاف وقت برای مطالعه ی چند کتاب آموزشی یک درس و بازماندن در مطالعه ی دروس دیگر.

     این موارد حد اقل اتفاقاتی است که به دلیل منابع مطالعاتی متعدد برای فرد رخ می دهد.از طرف دیگر هر کتاب کمک آموزشی با هدفی خاص تدوین وطراحی شده است(کتاب های انتشارات بی نام و نشان و بی هدف را از این مساله مستثنی کنید!) و دانش آموزان باید با توجه به نیاز و سطح علمی خود در هر درس ،کتاب مورد نیاز خود را انتخاب نمایند. یک دانش آموز ممکن است در یک درس در سطح آموزش مشکل داشته باشد،در درس دیگر در سطح تسلط و تست زنی و در درس دیگر در حد سنجش آموخته ها و سرعت عمل قرار داشته باشد و برای هر درس کتاب ویژه ای مورد نیاز باشد وباید پذیرفت هر کتابی نمی تواند هر سه نیاز را برآورده نماید مگر کتاب های خاص که نویسنده با درایت،تمرین و تست ها، آن ها را طراحی و بخش بندی نموده است.

    در اینجا نمی توان این تقسیم بندی را در کتاب ها صورت داد و ضروریست که دانش آموزان قبل از خرید هر نوع کتاب کمک آموزشی تحقیق جامع و کاملی داشته باشند و از مشاوران تحصیلی خود کمک بگیرند.

    توجه داشته باشید که در این مورد نیز،کتاب زیاد با برنامه ریزی دقیق و موثر منافات دارد.چرا که دانش آموز با چندین کتاب کمک  آموزشی در یک درس به دلیل استرس و نگرانی سعی می کند  تمام مطالب هر کدام از این کتاب ها را مطالعه نماید (که مبادا مطلبی متفاوت در کتاب ها باشد.) و همین امر سبب می شود و در نهایت نیز درس های عمومی و درس هایی که مورد علاقه نیستند از برنامه حذف شوند و نتیجه ی نهایی چنین برنامه ریزی و مطالعه ای به هیچ عنوان رضایت بخش نخواهد بود. اگر چه در موارد زیادی هم به دلیل همین تداخل ها و کمبود وقت اغلب،کتاب های کمک آموزشی نیمه تمام رها می شوند.

    یادمان باشد که با انتخاب حداقل کتاب های کمک آموزشی به نحو مناسب و منطقی و استفاده ی کامل از ان ها و حتی تکرار تمرینات آن ها می توانیم بهترین نتایج را کسب کنیم و نیازی به جمع آوری کلکسیونی از کتاب های مختلف نیست.

     آزمون:از دیگر ارکان تاثیر گذار در امر تحصیل و یادگیری،سنجش آموخته ها و آزمون است و در حیطه ی آمادگی برای کنکور و نیز تاثیر آن را نمی توان نادیده گرفت.اما تصور و تلقی بسیاری از داوطلبان از این امکان  آموزشی بسیار بد و مخرب است.به طوری که بسیاری تصور می کنند هر چه تعداد آزمون هایی که در آن ها شرکت می کنند بیش تر باشند امکان و احتمال قبولی آن ها در کنکور بیش تر است.در حالی که اگر خلاف این جریان اتفاق نیفتد و آزمون زیاد تاثیر مخرب نداشته باشد مسلما" بی تاثیر خواهد بود.

  در ابتدا باید بپذیریم که کنکورهای آزمایشی را با سه هدف جزو امکانات آموزشی تعریف کنیم:                              الف)داشتن یک برنامه میان مدت (دست کم ماهیانه) قابل اجرا و متناسب با کلاس های آوزشی خودمان.

ب)کسب اطلاعات دقیق و مفید و قابل تحمل درباره ی مطالب آموخته شده.

ج) آموزش نحه ی آزمون دادن و رفع مشکلات حین آزمون.

     با در نظر گرفتن این اهداف می بینید که شرکت در آزمون های متعدد نه تنها هدف (الف) ما را تامین نمی کند بلکه در آن اخلال و اختلال شدید ایجاد می کند.در بدو امر و شروع فعالیت دوره ی پیش دانشگاهی ممکن است افرادی بتوانند با برنامه دو یا چند آزمون پیش بروند اما هم  لزومی برای انجام چنین کاری نیست و هم ادامه که حجم مطالب امتحانی بیش تر می شود امکان هماهنگی با چند از بین می رود و فرد مجبور به حذف یک یا چند آزمون خواهد بود.مسلما" رنامه ریزی هفتگی نیز مستلزم داشتن یک برنامهری میان مدت مشخص و معقول و قابل اجراست که با شرکت در چند آزمون به طور همزمان متناسب نیست.از سوی دیگر شرکت در

    آزمون های مختلف به معنی از دست دادن تمام روزهای تعطیل (جمعه) است که می توان دربرنامه ریزی هفتگی از آن ها به نحو بسیار خوبی استفاده نمود.

  کسب اطلاعات دقیق و قابل تحلیل در مورد درس های مطالعه شده هم ،در صورتی از شرکت آزمون حاصل می شود که دانش آموزان مطالعات خود را با برنامه و منابع آزمون هماهنگ کرده باشد. دانش آموزی که بدون مطالعه ی کافی و اتمام دروس در جاسه ازمون شرکت می نماید ،نه نتیجه ی قابل توجهی کسب می کند و نه اطلاعات کارنامه اش قابل تحلیل و ارزیابی خواهد بود و از نتیجه ی کسب شده نیز نمی توان  در تکمیل برنامه ریزی های بعدی استفاده نمود.رفع مشکلات حین آزمون نیز در صورتی عملی است که آزمون برای فرد جدی باشد.دانش آموزی که بدون مطالعه ی کافی در جلسه حاضر شده  منابع آزمون را نخوانده است ، مساما" نه دچار کمبود وقت و استرس می گردد و نه اشتباه محاسباتی دارد.از همه مهم تر در صورتی این مشکل کشف می گردد که فرد نسبت به ارزیابی و تحلیل آزمون خود در منزل اهتمام بورزد  و پیگیر رفع آ نها باشد.شرکت در آزمون های زیاد قطعا" باعث می شود فرد علاوه بر آزمون زدگی، نسبت به تحلیل و ارزیابی آزمون ها بی علاقه شود.درنهایت توصیه می کنیم در انتخاب منابع و امکانات کمک آموزشی دوره ی پیش دانشگاهی با درایت و تحقیق دست به انتخاب بزنید تا این امکانات وسیله ای برای برنامه ریزی دقیق شما گردد،نه معضلی در راه برنامه ریزی!

نویسنده:جلال سلیمی

 

 

 

 

 

واژه ی کنکور

واژه ی کنکور                                                                                       

     برای چند لحظه به واژه ی کنکور بیندیشید...لحظه ای توقف کنید و توجهتان را به درون معطوف کنید...این واژه چه افکار و چه احساساتی را در شما ایجاد کرده است؟آیا این افکار خوشایند هستند؟ یا خیر؟کاغذ و قلمی بردارید و تمام افکار و احساسات خوشایند و ناخوشایندی را که بعد از شنیدن این واژه به سراغتان می آید یادداشت کنید. 

    آیا تا به حال اندیشیده اید که آنچه با هر واژه منتقل می شود شامل چه بخش هایی است؟چرا بعضی کلمات برای افراد معای گوناگونی دارد؟و چرا واژه های یکسان در افراد مختلف تاثیرات متفاوتی را ایجاد می کند؟

    شما با شنیدن هر واژه علاوه بر اینکه تحت تاثیر معانی مختلف لغوی ان قرار می گیرید،متاثر از بخش های دیگر نهفته در دل این واژه نیز هستید.واژه ها در وهله ی اول یک معنی عام را به شما منتقل می کنند که اصولا" این معنا چیزی نیست جز یک یک توافق جمعی که برای سهولت در برقراری ارتباط انتخاب می شود.اما بخش بسیار مهم و تاثیر گذار هر واژه ، معانی پنهان آن واژه می باشد که این دیگر جنبه ی عمومی ندارد و به صورت کاملا" اختصاصی و شخصی عمل می کند.

   برخی از واژه ها برای هر کدام از شما وابسته به شرایط و محیط زندگیتان دارای یک سری معانی نهفته ی خاص می باشد.جالب است بدانید این معانی خاص به صورت افکار و احساسات درونی و به شکل کاملا" غیر محسوس واکنش شما را نسبت به آن موضوع کنترل می کنند.به عنوان مثال واژه ی "قدرت" علاوه بر معانی لغوی و عمومی که دارد ممکن است افکار و احساسات متفاوتی را در ذهن شنوندگان ایجاد کند، افکار و احساس خوشایند و ی ا نا خوشایند و هر شخص بر اساس این که چه فکر یا احساسی نسبت به این واژه دارد واکنشی خاص از خود نشان می دهد.

عموما" شکل گیری اثرات درونی واژه ها از دو طریق صورت می گیرد: 

1-همراهی آن واژه با یک اتفاق احساسی عمیق مثبت یا منفی.به عنوان مثال شنیدن کلمه ی مادر برای فردی که به تلزگی صاحب فرزند شده می تواند بسیار خوش آیند و برای فردی که به تازگی مادر خود را از دست داده ناخوشایند باشد.

2-همزمانی مکرر به کارگیری آن واژه با واژه های دیگری که معنای احساسی خاصی دارند.

به عنوان مثال کودکی را تصور کنید که در خانواده ای زندگی می کند که صداقت را یک ارزش می دانند و هر زمانی که صحبت از صداقت به میان می آید واژه های مثبت و زیبایی را در تایید صداقت می شنود.در چنین شرایطی می توان احتمال داد که این فرد در آینده با شنیدن واژه ی صداقت احساس صداقت را در خود تجربه کند.

مهم است بدانید معانی درونی واژه ها سهمی بزرگ در موفقیت و یا عدم موفقیت شما در زندگی دارد.بسیار اتفاق می افتد که شما در مواجهه با مساله ای صرفا" ب هخاطر معانی نا خوشایند درونی که آن موضوع در شما ایجاد می کند از انجام هر اقدامی در مورد آن خودداری می نمایید غافل از این که شاید با این عمل خودتان را برای همیشه از رسیدن به یکی از موفقیت های بزرگ زندگی محروم کرده باشید.حال که این موضوع بخش بسیار بزرگی از زندگی شما را به خود اختصاص داده است چه خوب که با کنترل

آن بخش کنترل بخش اعظم زندگی خود را به دست گیرید.

اما راه حل چیست؟

      در قدم اول لازم است معانی درونی واژه هایی را که در این مقطع خاص از زندگیتان با آنها سر و کار دارید خوب شناسایی کنید.

      در قدم دوم معانی درونی هر کدام از این واژه ها را ثبت کنید .مثلا" واژه های کنکور ممکن است برای شما همراه واژه های "سختی" "استرس" "ناکامی" و .. باشد .در این صورت بدانید که هر بار با این موضوع مواجه می شوید سیستم بدنی ذهنی و روحی شما در وضعیت کاملا" نا مطلوبی قرار می گیرد و این امر نه تنها انجام هر اقدامی را در این خصوص سخت و دشوار می کند بلکه باعث کاهش بازده کار شما خواهد شد.

      قدم سوم در کنترل افکار و احساس جایگزینی معانی درونی جدید و مثبت می باشد. شاید فقط با یک تغییر نگرش بتوان تمام آن افکار و احساسات مخرب را تبدیل به افکار و احساسات مثبت مؤثر و پیش برنده کرد.وقتی واژه های قبلی را با واژه های "شور و هیجان " "نشاط" "امید" "اراده" "اعتماد به نفس" "رقابت سالم" و... عوض کنید مسلما" هر بار که با موضوع کنکور مواجه شوید سیستم بدنی،ذهنی و روحی شما در وضعیت ایده آل قرار می گیرد و اقدامات در این زمینه ی لذت بخش ،با قدرت اعتماد به نفس می شود و در نهایت بازده شما فراتر از حد تصورتان خواهد بود.

     قدم چهارم درونی کردن  ان معانی جدید می باشد.شما حتی بدون در نظر گرفتن این قدم و فقط با دو گام قبلی هم می توانید در موضوع مورد بحث به موفقیت برسید اما مهم این است که بدانید با تکرار و تمرکز بر روی معانی  و واژه های جایگزین  جدید می توانید آن ها را درونی کنید و این درونی سازی کمک می کند تا به مرور و برای همیشه معانی قبلی از بین برود و سیستم ذهنی شما معانی جدید را جایگزین کند.

شاید الآن بهترین زمان باشد تا: 

1-واژه ها و موضوعات مهم این مقطع زندگی خود را مشخص کنید.

2-معانی(افکار و احساسات) درونی هر کدام را شناسایی و ثبت کنید.

3-برای معانی مخرب و ناخوشایند گذشته معانی جدید مثبت و جایگزینی پیدا کنید که به شما انرژی و امید داده و شور و هیجان شما را افزایش دهد.

4-با تمرکز و تکرار این معانی جدید آن ها را درونی و ثابت کنید.

پس همین الآن اقدام کنید.                                                    

 

نوشته ی: پرویز میرزا خانی                                                                                                         

                          

ترمز!فرمان را بچرخان به سمت ...

من دانش آموز نیستم!

حتما" یادتان می اید روزی را که از دوره ی راهنمایی وارد دوره ی دبیرستان شدید...همه به شما می گفتند در دبیرستان درس خواندن خیلی فرق می کند.درس ها زیاد می شود و... و شما بعد از مدتی می توانستید خود را با شرایط دوران دبیرستان تطبیق دهید.  در زندگی ما انسان ها  شرایط پیشرفت و اصول موفقیت متناسب با هدف و مسیر تغییر می کند.قطعا" اصولی که برای موفقیت در درس خواندن وجود دارد با اصول موفقیت در کار به جز در کلیات متفاوت  متفاوت است و انسان موفق کسی است که خیلی سریع خود را با شرایط تطبیغ دهد!                                                                                                                        

سال کنکور نیز تفاوت های بسیار زیادی با سال های پایه دارد.این تفاوت ها عبارتند از:                   

1-حجم مباحث : در سال کنکور شما باید حجم مباحث بیش تری را نسبت به سال های پایه مطالعه کنید.                             

2-نوع آزمون:آزمون کنکور بر خلاف سال های پایه شب امتحان ندارد،تک درس نیست تستی است و نیاز به سرعت عمل دارد.

3-جهت گیری: بخشی از مسیر زندگی شما در سال کنکور جهت می گیرد و این از اهمیت ویژه ای برخوردار است.               

این تفاوت ها سبب می شود تا لازم باشد شما هم تفاوت هایی در خود ایجاد کنید.تصور کنید در جاده ای مستقیم مشغول رانندگی هستید ناگهان با یک پیچ  به سمت را ست مواجه می ش وید . شما باید سرعت خود را کم کنید و اتومبیل  خود را متناسب با جاده به سمت     راست هدایت کنید،در غیر این صورت از جاده منحرف می شوید.                                                                      

در سال کنکور هم اگر شما متناسب با تفاوت هایی که این سال دارد خود را تغییر ندهید قطعا" موفق نخواهید شد.                 

به بیان ساده تر شما تا امتحانات نهایی سال سوم (دانش آموز) محسوب می شدید. ویژگی هایی داشتید  که شامل ساعت مطالعه کیفیت مطالعه و... بود.آن ویژگی ها مخصوص دوره ی دانش آموزی بود و قطعا" نمی تواند در سال کنکور به شما کمک کند.حتی اگر شما یک دانش آموز خوب هم بودید باز هم دلیل بر این نیست که یک داوطلب خوب کنکور باشید.                                                                                                                                                                                                       برای اینکه بتوانید از یک دانش آموز  به یک داوطلب تبدیل   شوید لازم است :                        

1-ساعت مطالعه ی خود را تدریجا" افزایش دهید تا به روزی حدودا" 5 ساعت و در روزهای تعطیل به 10 ساعت برسد.        

   2-هدف خود را با آگاهی انتخاب کنید و روی آن متمرکز باشید.در واقع هدفمند حرکت کنید تا انرژی شما جهت بگیرد.             

3-در کنار مطالعه جزوات و کتاب های خود حتما" تست بزنید و به طور تخصصی برای کنکور مطالعه کنید.                      

4-جدیت از شروط موفقیت در کنکور است. با جدیت آغاز کنید و تا پایان راه استمرار خود را حفظ کنید .                            

البته حتما" موارد بسیاری وجود دارد که برای تبدیل شدن به یک داوطلب خوب لازم است اما موارد فوق اصولی ترین شرایط هستند. از همین امروز تصمیم بگیرید و به خود بگویید:                                                                                 

"من دیگر دانش آموز نیستم  "                                   

منبع:دفترچه مشاوره گزینه ی 2