علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

قبل از برنامه ریزی

قبل از برنامه ریزی

    همگی ما در تمام دوران تحصیل چه از دبیران و مشاوران و چه از دوستان  و آشنایان در مورد فواید  برنامه ریزی مطالب بسیاری شنیده ایم .در طی دوره ی پیش دانشگاهی که این مووع از نظر شما جدی تر پیگیری می شود،خواهید دید که در تمام مجلات،روزنامه ها،رادیو و تلوزیون هر از گاهی مقاله و صحبت و گفت و گویی از آن به میان می آید.کسی هم نمی توند تاثیر برنامه ریزی را در زندگی بشر انکار نماید .به راستی هم در رقابت جدی دانشگاهها،تنها کسانی موفق می شوند که مدیریت زمان و برنامه ریزی داشته باشند.اما دانش آموزی که وارد دوره ی پیش دانشگاهی می شود  قبل از برنامه ریزی باید به نکاتی توجه کند که بدون لحاظ کردن به سختی می تواند فعالیتهایش را مدیریت نماید.این بی توجهی به  در فراهم نمودن اکانات آموزشی بسیار اتفاق می افتد و زیاده روی در استفاده از این شرایط آموزشی خود به معضلی تبدیل می گردد.که امکان برنامه ریزی  صحیح و مفید را از فرد سلب می نماید.در این مقاله می خواهیم با تشریح امکانات آموزشی مورد نیاز در دوره ی پیش دانش گاهی میزان و مقدار ضروری  آن ها را طوری تعیین کنیم که دانش آموز  در کنار استفاده از این امکاانات،بتواند برنامه ریزی و مدیریت منابع مطالعاتی و آموزشی را با آرامش انجام دهد.

    در مجموع تاثیر گذارترین منابع اموزشی در دوره ی پیش دانشگاهی و جهت شرکت در کنکور سراسری دانشگاه ها به سه بخش کلاس ،کتاب و آزمون تقسیم می گردد.هر یک از این سه موضوع،تاثیر گذاری خاص خود را در نتیجه ی نهایی دارد و پاسخ گوی نیازهای ویژه است وبرای اهداف معین و مشخص باید فراهم گردد که در ادامه می آید.

    کلاس:در اصول مطالعه و برنامه ریزی اولین موضوعی که مورد بحث قرار می گیرد وقت آزاد و ساعاتی است که فرد در اختیار دارد و می تواند برای همان ساعات کار مطالعاتی تعریف کند.اما متاسفانه در موارد بسیاری شاهد هستیم که افراد تمانم روز خود را با شرکت در کلاس های مختلف پر می کنند که وقت آزاد برای مطالعه ی آزاد برای مطالعه و تمرین باقی نمی ماند.چنین حالتی به دو دلیل عمده اتفاق می افتد.

اول:انتخاب نادرست سیستم آموزشی یا مدرسه ی محل تحصیلی.

   دوم:عدم شناخت عوامل تاثیر گذار در نتیجه ی کنکور و توجه به تبلیغات و استرس و نگرانی که سبب ثبت نام در کلاس ها و آموزش گاههای مختلف می گردد.

     این رویه در مدتی کمتر از یک ماه شرایط نامطلوبی برای دانش آموز ایجاد می کند.به نحوی که او صاحب انواع  جزوات دبیران است اما فرصت کمی که در اختیار دارد سبب می شود،امکان مطالعه دقیق و مرور و دوره ی آن ها را نداشته باشد و پس از چند هفته مطالب آموخته شده را هم فراموش کند.

     برای حل این مشکل،مثل تمام مشکلات دیگر،پیشگیری بهتر از درمان است.یعنی فرد باید در ابتدای شروع سال تحصیلی،در مدارس معتبر و خوب ثبت نام نماید تا نیاز به کلاس و آموزشگاه دیگری پیدا نکند.از سوی دیگر اگر این امکان فراهم نشد در انتخاب کلاس و آموزشگاه ،با اولویت بندی مشکلات خود از حد اقل برنامه ی آموزشی فوق العاده استفاده نماید.برای نمونه دانش آموز رشته ی تجربی که در مدرسه دبیر خوب دارد ولی هم درس عربی ضعیف است و هم کلاس مدرسه برایش موثر نیست،به جای شرکت در کلاس زیست چند آموزشگاه بهتر است در عربی برای جبران مشکلات،در کلاس فوق العاده ثبت نام نماید.اما متاسفانه برخی به سبب اهمیت دروس اختصاصی تصور می کنندشرکت در چند کلاس کارساز است و رفته رفته که مشکلاتشان در درس های دیگر آشکار می گردد،کلاس های ثبت نامی را بیش تر و بیش تر می نمایند تا حدی که فرصتی برای مطالعه باقی نمی ماند.

   تذکر این نکته ضروریست که شما باید به اندازه ای د کلاس حاضر شوید که توان مطالعه حل تمرین به همان میزان در خانه را داشته باشید.یعنی اگر دانش آموزی 36 ساعت در کلاس درس مشغول یادگیری است به همان اندازه (36ساعت) باید در خانه مطالعه کند تا آن چه در کلاس ارائه شده در حافظه و ذهن او ماندگار شود.اما متاسفانه در مواردی افراد از صبح تا شب در کلاس های مختلف حاضرند و در نهایت وقت مطالعه ندارند.مسلما" برای چنین افرادی برنامه ریزی معنایی نخواهد داشت .در مواردی هم تنظیم نا مناسب وقت کلاس های فوق العاده ،وقت تلف شده رابسیار زیاد میکند.پس علاوه بر اولویت بندی در انتخاب کلاس آموزشگاه باید زمان کلاس ها را هم طوری انتخاب کنیم که کمترین زمانی را در طول روز داشته باشیم.یادمان باشد که وقت و زمان مهم ترین سرمایه ی هر انسانی است و نباید در این سال مهم آن را در راه رفت و برگشت به کلاس و آموزشگاه تلف کرد.

     کتاب:یکی دیگر از ارکان منابع آموزشی کتاب  درسی و کتابهای کمک آموزشی است.این روزها به ویژه در حیطه ی کنکور،هزاران عنوان کتاب منتشر می شود و بسیاری نیزبرای اینکه از غافله عقب نمانند سعی دارند تمام آن ها را برای خود خریداری نمایند اما آیا امکان استفاده و مطالعه را تا انتهای سال پیدا می کنند یا نه،جای شک دارد.هزینه ی قابل توجه این کار را کنار بگذاریم مضرات آن را می توان از چند جهت بررسی کرد:

 1-دغدغه ی داشتن کتاب در یک درس و مطالعه ی آن ها. 

2-ناتوانی د انتخاب منبع مطالعاتی اصلی و فاصاه گرفتن از کتاب درسی.

3-اتلاف وقت برای مطالعه ی چند کتاب آموزشی یک درس و بازماندن در مطالعه ی دروس دیگر.

     این موارد حد اقل اتفاقاتی است که به دلیل منابع مطالعاتی متعدد برای فرد رخ می دهد.از طرف دیگر هر کتاب کمک آموزشی با هدفی خاص تدوین وطراحی شده است(کتاب های انتشارات بی نام و نشان و بی هدف را از این مساله مستثنی کنید!) و دانش آموزان باید با توجه به نیاز و سطح علمی خود در هر درس ،کتاب مورد نیاز خود را انتخاب نمایند. یک دانش آموز ممکن است در یک درس در سطح آموزش مشکل داشته باشد،در درس دیگر در سطح تسلط و تست زنی و در درس دیگر در حد سنجش آموخته ها و سرعت عمل قرار داشته باشد و برای هر درس کتاب ویژه ای مورد نیاز باشد وباید پذیرفت هر کتابی نمی تواند هر سه نیاز را برآورده نماید مگر کتاب های خاص که نویسنده با درایت،تمرین و تست ها، آن ها را طراحی و بخش بندی نموده است.

    در اینجا نمی توان این تقسیم بندی را در کتاب ها صورت داد و ضروریست که دانش آموزان قبل از خرید هر نوع کتاب کمک آموزشی تحقیق جامع و کاملی داشته باشند و از مشاوران تحصیلی خود کمک بگیرند.

    توجه داشته باشید که در این مورد نیز،کتاب زیاد با برنامه ریزی دقیق و موثر منافات دارد.چرا که دانش آموز با چندین کتاب کمک  آموزشی در یک درس به دلیل استرس و نگرانی سعی می کند  تمام مطالب هر کدام از این کتاب ها را مطالعه نماید (که مبادا مطلبی متفاوت در کتاب ها باشد.) و همین امر سبب می شود و در نهایت نیز درس های عمومی و درس هایی که مورد علاقه نیستند از برنامه حذف شوند و نتیجه ی نهایی چنین برنامه ریزی و مطالعه ای به هیچ عنوان رضایت بخش نخواهد بود. اگر چه در موارد زیادی هم به دلیل همین تداخل ها و کمبود وقت اغلب،کتاب های کمک آموزشی نیمه تمام رها می شوند.

    یادمان باشد که با انتخاب حداقل کتاب های کمک آموزشی به نحو مناسب و منطقی و استفاده ی کامل از ان ها و حتی تکرار تمرینات آن ها می توانیم بهترین نتایج را کسب کنیم و نیازی به جمع آوری کلکسیونی از کتاب های مختلف نیست.

     آزمون:از دیگر ارکان تاثیر گذار در امر تحصیل و یادگیری،سنجش آموخته ها و آزمون است و در حیطه ی آمادگی برای کنکور و نیز تاثیر آن را نمی توان نادیده گرفت.اما تصور و تلقی بسیاری از داوطلبان از این امکان  آموزشی بسیار بد و مخرب است.به طوری که بسیاری تصور می کنند هر چه تعداد آزمون هایی که در آن ها شرکت می کنند بیش تر باشند امکان و احتمال قبولی آن ها در کنکور بیش تر است.در حالی که اگر خلاف این جریان اتفاق نیفتد و آزمون زیاد تاثیر مخرب نداشته باشد مسلما" بی تاثیر خواهد بود.

  در ابتدا باید بپذیریم که کنکورهای آزمایشی را با سه هدف جزو امکانات آموزشی تعریف کنیم:                              الف)داشتن یک برنامه میان مدت (دست کم ماهیانه) قابل اجرا و متناسب با کلاس های آوزشی خودمان.

ب)کسب اطلاعات دقیق و مفید و قابل تحمل درباره ی مطالب آموخته شده.

ج) آموزش نحه ی آزمون دادن و رفع مشکلات حین آزمون.

     با در نظر گرفتن این اهداف می بینید که شرکت در آزمون های متعدد نه تنها هدف (الف) ما را تامین نمی کند بلکه در آن اخلال و اختلال شدید ایجاد می کند.در بدو امر و شروع فعالیت دوره ی پیش دانشگاهی ممکن است افرادی بتوانند با برنامه دو یا چند آزمون پیش بروند اما هم  لزومی برای انجام چنین کاری نیست و هم ادامه که حجم مطالب امتحانی بیش تر می شود امکان هماهنگی با چند از بین می رود و فرد مجبور به حذف یک یا چند آزمون خواهد بود.مسلما" رنامه ریزی هفتگی نیز مستلزم داشتن یک برنامهری میان مدت مشخص و معقول و قابل اجراست که با شرکت در چند آزمون به طور همزمان متناسب نیست.از سوی دیگر شرکت در

    آزمون های مختلف به معنی از دست دادن تمام روزهای تعطیل (جمعه) است که می توان دربرنامه ریزی هفتگی از آن ها به نحو بسیار خوبی استفاده نمود.

  کسب اطلاعات دقیق و قابل تحلیل در مورد درس های مطالعه شده هم ،در صورتی از شرکت آزمون حاصل می شود که دانش آموزان مطالعات خود را با برنامه و منابع آزمون هماهنگ کرده باشد. دانش آموزی که بدون مطالعه ی کافی و اتمام دروس در جاسه ازمون شرکت می نماید ،نه نتیجه ی قابل توجهی کسب می کند و نه اطلاعات کارنامه اش قابل تحلیل و ارزیابی خواهد بود و از نتیجه ی کسب شده نیز نمی توان  در تکمیل برنامه ریزی های بعدی استفاده نمود.رفع مشکلات حین آزمون نیز در صورتی عملی است که آزمون برای فرد جدی باشد.دانش آموزی که بدون مطالعه ی کافی در جلسه حاضر شده  منابع آزمون را نخوانده است ، مساما" نه دچار کمبود وقت و استرس می گردد و نه اشتباه محاسباتی دارد.از همه مهم تر در صورتی این مشکل کشف می گردد که فرد نسبت به ارزیابی و تحلیل آزمون خود در منزل اهتمام بورزد  و پیگیر رفع آ نها باشد.شرکت در آزمون های زیاد قطعا" باعث می شود فرد علاوه بر آزمون زدگی، نسبت به تحلیل و ارزیابی آزمون ها بی علاقه شود.درنهایت توصیه می کنیم در انتخاب منابع و امکانات کمک آموزشی دوره ی پیش دانشگاهی با درایت و تحقیق دست به انتخاب بزنید تا این امکانات وسیله ای برای برنامه ریزی دقیق شما گردد،نه معضلی در راه برنامه ریزی!

نویسنده:جلال سلیمی

 

 

 

 

 

تاریخچه ی مختصر فبزیک

ما قبل تاریخ: همانطور که پیشینیان از روی تجربه و آزمایش به خواص باطنی تعدادی از اجسام پی برده و از ترکیب مواد به وسایل مختلف (تشویه، نکلیس، تقطیر و ...) مواد شیمیایی به دست آورده و برای علمای شیمی جدید مایه ای درست کرده اند، همینطور هم تحقیق در خواص فیزیکی اجسام از مسایل تازه نیست و از قدیم الایام انسان در صدد کشف آنها بوده و فیزیک جدید در حقیقت مولود توجهات و تحقیقات پیشینیان می باشد. مثلاً تالس که از قدیمی ترین حکمای سبعه است و در شش قرن قبل از میلاد می زیسته ثابت کرد که از مالش کهربا خاصیتی در آن ظاهر می شود که اجسام سبک را جذب می کند.
همچنین فیثاغورث ریاضیدان و حکیم معروف یونانی به همراه شاگردانش به پاره ای مسائل و قضایای صوت پی برده بودند. ارسطو نیز در چهار قرن قبل از میلاد تئوری های دقیقی در باب کائنات الجو (قوس و قزح، هاله های قمری و شمسی، شفق شمالی و شبنم) استخراج کرده است. ارشمیدس در سه قرن قبل از میلاد آتی از قبیل جرثقیل، منجنیق، میزان الغلظه و پیچ ارشمیدس را اختراع نمود. قانونی را که ارشمیدس موفق به کشف آن گردید از این قرار است: بر کلیه اجسام مرتمسه در سیال (مایعات و گازها) فشاری از زیر به رو وارد می آید که مقدار آن مساوی است با وزن سیال تغییر مکان یافته. بطلمیوس نیز منجم و ریاضیدان یونانی قرن دوم میلادی تحقیقات عمیقی راجع به نور کرده است. پس از بطلمیوس تحقیقات فیزیکی تا قرن سیزدهم متوقف شد و فقط عده ای از قبیل جابر و محمد بن موسی در این رشته زحماتی کشیدند و اطلاعات قابل توجهی کسب کردند.
قرون وسطی: در این قرن دو اختراع مهم به عمل آمد. یکی آئینه های صیقلی و دیگری عینک. در قرن چهاردهم استفاده از قطب نما تعمیم یافت. قرن پانزدهم تقریباً چیز مهمی راجع به فیزیک ندارد. ولی در قرن شانزدهم مباحث ثقل و نورو مغناطیس کمال یافته اند. جانسون میکروسکوپ را اختراع کرد (1590) و روبرت نورمن میل مغناطیسی را تعیین نمود و بالاخره ژیلبرت اولین تجارب علمی الکتریکی و مغناطیسی را در کتاب معروفش (magnefe) منتشر ساخت.
فیزیک جدید: پایه فیزیک جدید در قرن هفدهم توسط گالیله گذارده شد. ترازوی آبی- میزان الحراره و دوربین نجومی از اختراعات و کشفیات او می باشد. رصدهای دقیق گالیله او را به سلسله هیئت کوپرنیک هدایت نمود و برعکس نظریه قدما که زمین را مرکز عالم می دانستند ثابت کرد که مرکز عالم شمسی خورشید است نه زمین. اگرچه اول مخترع میزان الحراره گالیله می باشد ولی نقطه ذوب یخ را برای صفر میزان الحراره (دماسنج) هوک قرار داد و ثبوت غلیان آن را هالی تعیین کرد. دکارت قوانین انکسار و تئوری قوس قزح را بنا نهاد. توریچلی نیز میزان الهوا (دماسنج) را ساخت. نیوتن منجم، ریاضیدان و فیزیکدان انگلیسی جاذبه عمومی عالم را کشف کرد. بویل ماشین تخلیه هوا را که قاضی عدلیه شهر ماگدبورگ اختراع کرده بود تکمیل نمود. اگرچه قرن هجدهم برای فیزیک به درخشندگی قرن هفدهم نمی باشد ولی آن را قرن بی ثمری هم نمی توان نامید.
در این قرن دوفه جذب و دفع های الکتریکی را تحت تحقیق درآورد و الکتریسیته این است که دو الکتریسیته هم جنس یکدیگر را دفع و دو الکتریسیته مخالف همدیگر را جذب می نمایند. خلاصه کارهای دوفه به تجسسات بی فایده علما خاتمه داد و از آن به بعد الکتریسیته وارد تاریخ تازه ای شد. سال 1800 تجربه گالوانی، ولتا را به اختراع پیل یعنی اساس الکتریسیته جاری هدایت کرد. در این قرن خیالی هواپیمایی که از آرزوهای دیرینه بشر بود در ذهن اروپائیان قوت گرفت از جمله دو برادر میشل منگفلیه و اتین منگفلیه رئیس کارخانه کاغذ سازی آننه که در پنجم ژوئن سال 1783 بالنی درست کرده و به هوا فرستادند بسیاری از دانشمندان برای کشفیات علمی با بالن های مدور به ارتفاعات بالا رفته اند از جمله گی لوساک فیزیکدان و شیمیدان معروف فرانسوی که تا حدود 7000 متری رفت و ملاحظه نمود که در این ارتفاع هوا به قدری خشک می باشد که پوست بدن جمع می شود و کاغذ و مقوا مثل اینکه در مجاورت آتش شدیدی باشند پیچیده و لوله می شوند در قرن نوزدهم دامنه فیزیک بسط شایانی پیدا کرد و مخصوصاً استفاده از آلات فیزیکی در صنایع و کارخانجات روز به روز رو به افزایش نهاد. در سال 1801 کارلیسل و نیکلسون آب را تجزیه کردند. در سال 1807 دیوی به وسیله تجزیه الکتریکی املاح قلیایی سدیم و پتاسیم را به دست آورد. پلانته آ کومولاتر را ساخت. ارستد دانشمند دانمارکی ثابت کرد که جریان الکتریسیته عقربه مغناطیسی را که همیشه به جهت ثابتی متوجه است منحرف می سازد (1819). باید دانست که مبحث مغناطیس الکتریکی نتیجه اکتشافات دو دانشمند برجسته یعنی ارستد و آمپر می باشد. فارادی نیز الکتریسیته را بنا نهاد. آراگو قانون آمپر را تکمیل کرده و گائوس از بزرگترین منجمین و ریاضیدانان آلمانی اختراع تلگراف را تکمیل کرد . بعدها طبیعی دان آمریکایی بنام مرس الفبایی برای تلگراف درست کرده و دستگاه آن را ساخت. بالاخره پس از آنکه دامنه الکتریسیته وسعت یافت، واسطه انتقال اخبار جریات الکتریسیته شد.
 

منبع:

 ایرانیکا

ستارگان

ستارگان گویهای بزرگی از گاز بسیار گرم هستند که به واسطه نورشان می درخشند. در سطح دمای آنها هزاران درجه است و در داخل دمایشان بسیار بیشتر است. در این دما ها ماده نمی تواند به صورتهای جامد یا مایع وجود داشته باشد. گازهایی که ستارگان را تشکیل می دهند بسیار غلیظ تر از گازهایی هستند که معمولا بر سطح زمین وجود دارند. چگالی فوق العاده زیاد آنها در نتیجه فشارهای عظیمی است که در درون آنها وجود دارد. ستارگان در فضا حرکت می کنند، اما حرکت آنها به آسانی مشهود نیست. در یک سال هیچ تغییری را در وضعیت نسبی آنها نمی توان ردیابی کرد. حتی در هزار سال نیز حرکت قابل ملاحظه ای در آنها مشهود نمی افتد. نقش و الگوی آنها در حال حاضر کم و بیش دقیقا همان است که در هزار سال پیش بود. این ثبات ظاهری در نتیجه فاصله عظیمی است که میان ما و آنها وجود دارد. با این فواصل چندین هزار سال طول خواهد کشید تا تغییر قابل ملاحظه ای در نقش ستارگان پدید آید:‌ این ثبات ظاهری مکان ستارگان موجب شده است که نام متداول (ثوابت) به آنها اطلاق شود.

آیا پلوتون یک سیاره است؟

ده ها سال است که پلوتون به عنوان یک سیاره مطرح شده است، اما هنوز ستاره شناسان بر سر تعریف دقیق این جرم آسمانی به توافق نرسیده اند. کشف یک جرم آسمانی بزرگتر و دورتر از پلوتون که به تازگی انجام گرفته است، از تغییر یافتن مشخصات منظومه شمسی ما خبر میدهد.

بسیاری از اختر شناسان اعتقاد دارند که این صخره یخی تازه کشف شده که 2003 UB313 نام گذاری شده است، باید دهمین سیاره منظومه شمسی باشد.

در کنفرانس 12 روزه ای که از روز دوشنبه در پراگ، پایتخت جمهوری چک، آغاز شده است، دانشمندان یک آمارگیری کهکشانی از انواع اجرام آسمانی را انجام میدهند. از دیگر مواردی که احتمال رخ دادن آن در این دیدار اتحادیه بین المللی نجوم وجود دارد، حذف پلوتون از منظومه شمسی یا افزودن یک و شاید چندین سیاره دیگر به این منظومه است.

آلن اشترن (Alan Stern) ، سرپرست بخش علوم فضایی انستیتوی تحقیقات سن آنتونیو (San Antonio) گفته است : "زمان آنکه ما یک تعریف مشخص ارایه دهیم فرا رسیده است. از نظر عموم مردم، این که ما به عنوان ستاره شناس هنوز چنین کاری نکرده ایم، مایه شرمندگی است."

این مناقشه در تابستان گذشته و زمانی شدت گرفت که ستاره شناسی به نام مایکل براون (Michael Brown) از انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا، کشف یک جسم آسمانی بزرگتر از پلوتون را اعلام نمود. این جسم نیز مانند پلوتون در کمربند کویپر (Kuiper Belt) واقع شده است که یک منطقه اسرار آمیز و صفحه مانند یخی شامل مجموعه ای از گرد و غبار و یخ و خرده سیارک ها و جرم هایی از این قبیل است و در مداری به فاصله 30-50 برابر فاصله زمین تا خورشید و پشت مدار نپتون، به دور خورشید میگردد.او این جسم جدید را به طور غیر رسمی زینا Xena نامید که البته با همان نام 2003 UB313 به ثبت رسیده است.

بنا بر اندازه گیریهای تلسکوپ فضایی هابل (Hubble)، این شیئ درخشان و سخت حدود 2400 کیلومتر قطر داشته و تقریبا 113 کیلومتر عریضتر از پلوتون است. این جسم با فاصله 14.5 میلیارد کیلومتر از خورشید، دورترین شیئ شناخته شده در منظومه شمسی است.

این کشف آتش مباحثاتی را برافروخت که از زمان کشف پلوتون در سال 1930 وجود داشته و اکنون به اوج رسیده است. عده ای چنین استدلال میکنند که اگر پلوتون مقام خود را حفظ کند، در این صورت زینا سیاره دهم خواهد بود. گروهی که وسواس بیشتری دارند چنین میگویند که تنها همان هشت سیاره همیشگی در منظومه شمسی وجود دارند و پلوتون و زینا تنها شبه سیاره هستند.

برایان مارسدن (Brian Marsden)، مدیر مرکز سیارکها از اتحادیه نجوم میگوید: "اگر به همان هشت سیاره برگردیم، زندگی بسیار آسان تر خواهد شد."

با این وجود، عده دیگری هم هستند که پیشنهاد میکنند سیاره ها مانند ستاره ها و کهکشانها، بر اساس ساختار به دسته های مختلف تقسیم شوند. برای مثال سیاره مشتری را میتوان "سیاره غول آسای گازی" نام نهاد و پلوتون و زینا را "سیاره های یخی کوتوله" نامید.

تا مدتها اخترشناسان تصور میکردند که اندازه پلوتون در حدود کره زمین است، اما بعدها دریافتند که این "سیاره" حتا از کره ماه هم کوچکتر است. پلوتون از جهات دیگری هم منحصر به فرد بوده است، برای مثال مدار کشیده آن بیشتر به اجرام موجود در کمربند کویپر شبیه است تا یک سیاره سنتی. با این وجود، از آنجایی که در آن زمان پلوتون تنها شیئ شناخته شده موجود در کمربند کویپر بوده، عنوان نهمین سیاره را از آن خود کرده است.

هنگامی که مشاهدات جدید در دهه 1990 از وجود تعداد فراوانی از اجرام مشابه با پلوتون خبر داد، ناگهان تعدادی از دانشمندان به بحث و جدل پرداختند.در سال 1999 اتحادیه بین المللی دست به اقدامی غیر معمول زد و در طی بیانیه ای عمومی، شایعات مبنی بر احتمال حذف نهمین سیاره منظومه شمسی را رد کرد.

این کار نتوانست گروه هایی را از اعتراض به سیاره بودن پلوتون بازدارد. تعداد سیاره های موجود در منظومه شمسی بنابر یافته های جدید دانشمندان، تغییر میکند. همانطور که در سالهای 1800، سرس Ceres در ابتدا به عنوان یک سیاره نام گذاری شده بود اما با یافته شدن اشیاء مشابه در اطرافش، به مقام یک خرده سیاره یا استروئید تنزل یافت.

gameshout.com

علائم حیات موجودات زنده در مریخ

طبق تحقیقاتی که اخیرآ انجام شده است، یک لایه لعابی شکل ناشناخته بر روی سنگ های مناطق خشک و بایر زمین یافت شده که می تواند پاسخی باشد برای وجود یا عدم وجود حیات در مریخ.

این تحقیقات که در آخرین شماره نشریه زمین شناسی (Geology)، در ماه ژوئیه به چاپ رسیده است، بیانگر این نکته است که لایه تیره کشف شده که تا کنون به عنوان ماده لعابی و صیقلی موجود در صحراها شناخته شده بود، ممکن است ترکیبی از DNA، آمینو اسیدها و دیگر ترکیبات شیمیایی باشد که بر سنگ ها و صخر های صحراها موجود است.

این ترکیب می تواند از نشانه های علائم حیات در چنین مکان هایی به شمار رود. بنابراین، نمونه سنگ های صیقلی بیابان های مریخ می توانند کمک بسیار بزرگی در اثبات وجود مرحله خاصی از حیات موجودات، طی 4.5 بیلیون سال گذشته باشد.

دانشمندان امیدوارند که نتایج تحقیقات اخیر مشوق و محرکی برای ادامه مطالعات بر روی نمونه های یافت شده از سیاره مریخ باشد.

منشا بوجود آمدن این لایه که مانند تصاویر نقاشی شده بر روی سنگ ها به نظر می رسد، از اواسط قرن نونزدهم دانشمندانی چون داروین (Darwin) را گمراه کرده بود، آنها بر این باور بودند که رنگ تیره این لایه نتیجه وجود مواد معدنی چون اکسید منگنز است و هرگونه اثری از حیات که در لایه ها به چشم می خورد ناشی از وقوع مراحل زیست محیطی است که توسط میکروب ها در این مواد معدنی روی داده است.

به هر صورت، تحقیقات اخیر با به کارگیری تکنیک های مدرن روز از جمله میکروسکوپ های الکترونی با وضوح تصویر بسیار بالا - به منظور اثبات این نکته که نشانه های حیات در لایه نامبرده ناشی از میکروب های اکسید منگنز نیست - انجام شده است.

به علاوه نتایج بدست آمده از مطالعات نشان داد که نه تنها مهمترین ماده معدنی موجود در این لایه سیلیس است، بلکه رخدادهای محیطی به طور قطع در شکل گیری آن بی تاثیر بوده است.

در سطح سنگ ها و صخره های موجود در صحراها، مواد معدنی دیگری باعث ذوب شدن سیلیس شده، سپس از چسبیدن و پیوستن مواد متشکل از سیلیس یک ماده صیقلی لعاب مانند - همان لایه کشف شده فوق - تشکیل شده است.

طبق اظهارات دکتر راندال پری (Randall Perry) مولف اصلی این تحقیقات، از دپارتمان زمین شناسی دانشگاه ایمپریال لندن (Imperial) وجود این ماده شفاف در واقع شاخصی از وجود یا عدم وجود حیات است.

او در این باره می گوید : "در صورتی که در زمین های بایر و حفره های مریخ سیلیکا (سیلیس) وجود داشته باشد، امکان مدفون بودن موجودات زنده دوره های گذشته در این مکان نیز چندان دور از ذهن نخواهد بود."

"لایه لعابی شکل صیقلی صحراها، بیش از هزاران سال پیش ساخته شده و این احتمال وجود دارد که لایه های کهنه تر و عمیق تر در مقایسه با لایه های جوانتر و سطحی تر در شرایط بسیار متفاوتی بوجود آمده باشند."

لازم به ذکر است مطالعات فوق با همکاری گروه های تحقیقاتی از دانشگاه اوکلند در کشور نیوزلند، دانشگاه Wisconsin-Parkside و دانشگاه واشنگتن در کشور آمریکا و نیز دانشگاه Nottingham Trent در کشور انگلستان، انجام پذیرفته است.

sciencedaily.com

انواع کسوف

کسوف کامل :
   در این حالت ماه در نزدیکترین فاصله خود به زمین قرار دارد و در یک خط راست نیز قرار دارند. در این حالت کل قرص خورشید در پشت ماه پنهان می‌شود. سایه ماه فقط چند کیلومتر از سطح زمین را در بر می‌گیرد و به موازات حرکت ماه در مدار خود ، یک مسیر طولانی منحنی شکل در روی زمین می‌پیماید. تنها کسانی می‌توانند گرفتگی خورشید را ببینند که در جایی از این مسیر باریک و طولانی واقع باشند.
   در هر نقطه ، مدت گرفتگی کامل ، بیشتر از دو تا پنج دقیقه طول نمی‌کشد. هر چه گرفتگی کامل نزدیکتر می‌شود، آسمان تاریکتر می‌شود و ستارگان بیشتری پدیدار می‌شوند. هنگامی که قرص خورشید کاملا پوشانده می‌شود، هاله سفید رنگ درخشانی در اطراف ماه می‌درخشد. این همان تاج است که بصورت هاله‌ای از گازهای رقیق و داغ از خورشید جریان دارند. در کنار قرص سیاه ماه ، حلقه باریک و سرخ رنگی از گازهای خورشید به چشم می‌خورد که فام سپهر نام دارد.
   کسوف جزئی:
   ساعتی پیش از آغاز گرفتگی کامل ، ماه شروع به پوشاندن بخشی از خورشید می‌کند. در این مرحله گرفتگی صرفا حالت جزئی دارد. در نواحی وسیعی در هر دو سوی مسیر گرفتگی ، تنها گرفتگی جزئی قابل روئیت است. در بر خی گرفتگیها فقط نیم سایه با زمین در تماس است و تمام سایه از افراز قطبین می‌گذرد. طبعا این نوع خورشید گرفتگی در قطبین صورت می‌گیرد.
   کسوف حلقه‌ای:
   فاصله خورشید تا زمین و نیز فاصله تا ماه ثابت نیست، این فاصله‌ها اندکی تغییر می‌کنند. هنگامی که زمین از حالت عادی خورشید نزدیکتر و از ماه دورتر است، اندازه ظاهری ماه کوچکتر از اندازه ظاهری خورشید می‌شود. اگر در این مواقع گرفتگی رخ دهد، ماه نمی‌تواند قرص خورشید را بطور کامل بپوشاند. در نتیجه حلقه درخشانی از نور خورشید دور تا دور ماه را فرا می‌گیرد. این حالت را گرفت حلقه‌ای می‌نامند. در گرفت حلقه‌ای ، آسمان همچنان روشن است و تاج خورشیدی نیز دیده نمی‌شود. به این دلیل ، ارزش علمی گرفت حلقه‌ای کم است.
   ثبت کسوف :
   مردم در زمانهای قدیم از گرفتگی خورشید می‌ترسیدند. آنها علت گرفتگی را نمی‌دانستند و خیال می‌کردند که ممکن است خورشید برای همیشه ناپدید شود. امروزه گرفتگی کامل ، برای اخترشناسان فرصت گرانبهایی است تا بخشهای کم نورتر تاج و نیز لایه فام سپهر را مطالعه کنند. مدتها پیش از آنکه گرفتگی رخ دهد. برنامه ریزی دقیقی صورت می‌گیرد، تا چندین هیئت در مسیر گرفت مستقر شوند.
   اخترشناسان تلاش می‌کنند تا محلهایی را انتخاب کنند که در مدت کوتاهی ، گرفتگی ابری نباشد. طی چند دقیقه قابل استفاده ، دوربینها و دستگاهها ، همزمان به عکسبرداری و آزمایشهای مختلف مشغول می‌شوند. حتی برخی از گروههای پژوهشگر در حالی که دستگاهها را در هواپیما جای می‌دهند، مطالعات خود را هنگام پرواز انجام می‌دهند. آنها با این روش می‌توانند از مزاحمت ابرها به دور باشند و نیز با پرواز هواپیما ، مسیر سایه ماه را دنبال کنند. از اینرو به مدت مشاهده گرفتگی چندین دقیقه افزوده می‌شود.
   اهمیت علمی کسوف:
   ارزش علمی خورشید گرفتگی به بررسیهایی است که هنگام گرفتگی کلی می‌توان انجام داد که در مواقع دیگر عملا غیر ممکن است. وقتی ماه قرص خورشید را می‌پوشاند لایه‌های خارجی جو خورشید را می‌توان رصد کرد. با پدیدار شدن ستاره‌ها می‌توان انحنای فضا - زمان را اندازه گیری کرد با محاسبه زمان تماس اول ماه با خورشید می‌توان به جزئیاتی در حرکت مداری ماه و زمین پی‌برد. می‌توان ستارگان دنباله‌داری را که در حضیض هستند را بررسی کرد و ... .
   در قرن اخیر مهمترین سنجشهای خورشید گرفتگی اندازه گیری مکان ستاره‌های قابل روئیت در اطراف خورشید و تأیید تجربی نسبیت عام انیشتین است. نسبیت عام پایه کهکشان شناسی نوین است

میرکاظمیان

افزایش رتبه و بازدید کنندگان وبلاگ

توی این مطلب سعی کردم  در رابطه با ثبت و بهینه سازی وبلاگ در موتورهای جستجو مطلب بنویسم. تا اونجا که ممکن بوده سعی شده به بیشتر سئوالات کاربران در این رابطه پاسخ داده بشه

۱- چگونه سایت خود را در موتور های جستجو ثبت کنیم؟

برای ثبت وبلاگ در متورهای جستجو چند راه وجود دارد که در زیر به چندتا از اون ها اشاره شده است.

* سایت خود درا مستقیما در موتور های جستجو ثبت نمایید ، این کار کمی وقت گیر و مشکل به نظر می رسد و ممکن است بعضی از موتورهای جستجو از قلم بیافتد.

* از سرویس های رایگانی که به همین منظور در نظر گرفته شده اند استفاده نمایید، به عنوان مثال کافی است سایت و یا وبلاگ خود را در سایت های زیر وارد نمایید ، این سایت ها به طور خودکار سایت شما در چندین موتور جستجوی معروف ثبت می نمایند.

http://www.submit.gsign.biz/

http://www.4alltemplates.com/free-search-engines-submit/

*سایت و یا وبلاگ خود را در دایرکتوری گوگل - dmoz.org ثبت کنید.

www.dmoz.org یکی از دایرکتوریها یا به اصطلاح خودمان از لینکدونی های بسیار معروف هست که کاربران برای ثبت سایتشان در آن سر و کله می شکنن !

علاوه بر اینکه بعد از ثبت سایت و یا وبلاگتان د راین دایرکتوری بسیاری از موتورهای جستجو به سمت شما هجوم می آورند در رتبه سایت شما  هم تاثیر زیادی خواهد داشت.

http://www.google.com/Top/World/Farsi/رایانه/اینترنت/در_پهنه‌ی_وب/وب‌لاگ‌ها/

لینک بالا مربوط به وبلاگ ها می باشد ، همانطور که مشاهده می نمایید در این صفحه تعدادی دسته بندی وجود دارد. برای ثبت وبلاگتان کافی است به یکی از دسته بندی ها مراجعه و روی لینک "سایــت خود را ثبت کنید" در پایین صفحه کلیک نمایید.

از آنجا که این دایرکتوری به زبان فارسی هم ترجمه شده برای اطلاعات بیشتر به خود سایت مراجعه نمایید.

برای ورود به دسته بندی ها نیز برای می توانید مستقیما بر روی لینک های زیر کلیک نمایید:

* یکی دیگر از راه های تبت سایت درموتورهای جستجو این است که از دوستان خود بخواهید که لینک شما را در سایتشان قرار دهند. اگر سایت آنها در موتورهای جستجو ثبت شده باشد به احتمال زیاد ، موتورهای جستجو سری هم به سایت شما خواهند زد و آدرس شما را در فهرستشان قرار خواهند داد.

2- چگونه کاربران بیشتری را از طریق موتورهای جستجو به وبلاگ خود جذب نمایم؟

* سایت خود را در موتورهای جستجو بهینه سازی کنید

* رتبه سایت خود را افزایش دهید.

3- چگونه سایت  خود را در موتورهای جستجو بهینه سازی کنم؟

اگر سایت شما در تمامی موتورهای جستجوی دنیا ثبت شده باشد ولی هیچ کاربری از طریق موتورهای جستجو به سایت شما مراجعه ننماید هیچ ارزشی برای شما نخواهد داشت.

برای اینکه بتوانید سایت خود را در نتایج موتورهای جستجو آن هم در صفحات نخست قرار دهید باید به نکات زیر توجه نمایید:

* عنوان سایت را متناسب با موضوع سایت یا وبلاگتان انتخاب کنید ، به عنوان مثال عبارت  "مدیر سیستم میهن بلاگ" را در گوگل جستجو کنید، اولین موردی که نمایش داده خواهد شد وبلاگ admin.mihanblog.com خواهد بود.

سعی کنید با مهمترین  کلمات کلیدی ویلاگتان یک عبارت با معنا و زیبا و درعین حال مختصر بسازید ، اگر عنوان شما بیش از حد طولانی باشد موتورهای جستجو فقط بخشی از آن را استفاده خواهند نمود.

چنانچه وبلاگ شما در رابطه با دانلود موزیک می باشد می توانید عنوان وبلاگ خود را " بهترین موزیک ها در [نام اصلی وبلاگ] - بهترین وبلاگ دانلود موزیک " قرار دهید.

در عنوان فوق از سه کلمه کلیدی و مهم "دانلود - موزیک - دانلود موزیک"  در رابطه با موضوع وبلاگ استفاده شده است که مطمئنا  تأثیر بسزای در رابطه با کشاندن کاربرانی که به دنبال موزیک در موتورهای جستجو می گردند به سایت شما خواهد داشت.

اگر بهینه سازی در موتورهای جستجو برای شما مهم است به هیچ وجه از عناوین غیر مرتبط و بی معنا استفاده نمایید. مثلاً  "M.U.S.I.C 2006 ".

.

کلمات کلیدی نیز یکی از عوامل مهم دیگر برای بهینه سازی سایت در موتور های جستجو می باشد. انتخاب کلمات کلیدی متناسب و متعارف همیشه برای بالا کشاندن سایت و یا وبلاگ شما در نتایج موتورهای جستجو موثر می باشد.

 در انتخاب کلمات کلیدی کمی دقت نمایید ، هرچه را که به ذهنتان رسید فوراً در به عنوان کلمه کلیدی قرار ندهید. تا حد امکان سعی کنید حدس بزنید کاربرانتان ممکن است چه عباراتی را جستجو کنند.

یکی از ابزارهای مهم برای انتخاب کلمات کلیدی در سایت www.overture.com که مدتی است توسط یاهو خریداری شده قرار داده شده است. برای استفاده از این ابزار به لینک زیر مراجعه کنید:

http://inventory.overture.com/d/searchinventory/suggestion/

برای مثال همان وبلاگ بالا را که در رابطه با دانلود موزیک بود در نظر بگیرید، در قسمت "Get suggestions for کلمه " دانلود" را وارد نمایید. این ابزار لیستی از بیشترین عبارات ها و کلمات متشابه با keyword شما به علاوه  تعداد دفعات جستجوی هر مورد را نمایش می دهد. این اطلاعات از موتورهای جستجو به دست آمده و قابل اطمینان می باشد.

طبق تعریف بالا بهترین کلمات کلیدی برای یک وبلاگ دانلود موزیک می تواند کلمات و عبارت های زیر باشد:

"دانلود - دانلود موزیک - دانلود آهنگ - دانلود موسیقی - دانلود رایگان - دانلود موزیک ایرانی " 

نکته مهم : کلمات کلیدی را در بیشتر از حد زیاد نکنید چون کثرت آنها تاثیری در در بهینه سازی سایت شما نخواهد داشت و خودبخود بخشی از آنها حذف خواهد شد.

نکته مهم: برای استفاده از ابزار فوق کلیدی ترین کلمه وبلاگ خود را وارد کنید مثلا " دانلود ، موزیک ، هنر ، نرم افزار، شعر ، داستان، سیاست ، تاریخ  و ..." سعی کنید تا حدالامکان کلمه ها را چک کنید نه عبارت ها را! بعد از این مرحله پربازدیدترین و متناسب ترین نتایج را به عنوان کلمات کلیدی خود انتخاب نمایید.

در مورد توضیحات وبلاگ هم در  یک یا دو خط وبلاگ خود را شرح دهید، این قسمت زمانی که سایت شما در نتایج موتورهای جستجو قرار گیرد نمایش داده خواهد شد.

4- چگونه رتبه سایت یا وبلاگ خود را ببینم؟

یکی از بهترین راه ها ی مشاهده رتبه سایتتان در گوگل استفاده از نوار ابزار گوگل می باشد.

اطلاعیه ی تبادل لینک

دوستان عزیزی که مایل به تبادل لینک هستند لینک   را به 

  www.elmi-m.blogsky.com  را به نام "علم در زندگی من"  در وبلاگ یا وب سایت خود قرار داده و از طریق صندوق نظرات وبلاگ من را با خبر و لینک مورد نظر را همراه  با عنوان ارسال نمایند تا در صفحه تبادل لینک قرار گیرد! 

با تشکر!

واژه نامه ی دوم

دسته ی سوم

تازی

پارسی

تازی

پارسی

تازی

پارسی

اسم

نام

علامت

نشانه

الان

اکنون

طهران

تهران

علائم

نشانه ها

حالا

اکنون

اطاق

اتاق

علائم راهنمایی و رانندگی

نشانه های راهنمایی و رانندگی

بدون شک
بی شک، حتماً

بی گمان

طراز

تراز(همانند ترازو(

حمل و نقل

ترابری

دفاع

پدافند

فاحشه

روسپی

فقر

تهیدستی، نداری

معادل

برابر

سعی

تلاش، کوشش

فقیر

تهیدست

مساوی

برابر

اتحاد

همبستگی

قضاوت

داوری

تمامی

همگی

عمران

آبادانی

زبان محاوره ای

زبان گفتاری

عصبانی

خشمگین

قبرستان

گورستان

عقاب

شهباز

شهادت

گواهی

قبر

گور

رزق

روزی

شهادت داد که ...

گواهی داد که ...

مقبره

آرامگاه

مریخ

بهرام

اذیت

آزار

مرحوم

شادروان

عذرخواهی

پوزش

بی فایده

بیهوده

مرحومه

شادروان

عذر می خواهم

پوزش می خواهم  یا ببخشید

فایده

هوده

استعمال

کاربرد

تمنا

خواهش

تخمین

برآورد

دلیل

انگیزه

تمنا می کنم

خواهش می کنم

محترم

ارجمند

دلایل

انگیزه ها

استدعا می کنم

خواهش می کنم

احترام

ارج

مشابه

همانند

تبریک

شادباش، شاباش

ممکن

شدنی

درک کردن

پی بردن

خاص

ویژه

واحد

یکتا

مثال

نمونه

معکوس

وارونه

خدای واحد

خدای یکتا

برای مثال

برای نمونه

شوکت

شکوه

حد

مرز، کران

اخطار

هشدار

اشکال

خرده

حدی ندارد از ...

مرزی ندارد از ...

ایمان

باور

به احتمال زیاد

به گمان بسیار

مشکل

دشوار

بلافاصله

بی درنگ

ثبت نام

نام نویسی

کار مشکلی است

کار دشواری است

زیاد

بسیار

ثبت نام کردم

نام نویسی کردم

شغل

کار، پیشه

خراب

ویران

زباله

آشغال

جلسه

نشست

خرابه

ویرانه

فارسی

پارسی

جلسه کارمندان

نشست کارمندان

جسد

پیکر

مقایسه

سنجش

مجرم

بزهکار

حدس

گمان

مقایسه می کنم

می سنجم

جرم

بزه

حدس می زنم

گمان می کنم

خلاصه

چکیده

لعنت

نفرین

مقاومت

پایداری

مذهب، دین

کیش، آیین

لعنت کردن

نفریدن، نفرین کردن

دسته ی چهارم

تازی

پارسی

تازی

پارسی

تازی

پارسی

ظرفیت

گنجایش

مسکن (دارو(

آرام بخش

معلومات

دانسته ها

بعضی

برخی

مبارک باد

خجسته باد

تدبیر

راهکار

بعضی اوقات

هر از چند گاهی

خادم

پیشکار

نجوم

اخترشناسی

بعضی وقتها

گاهی

میلاد

زادروز

منجم

اخترشناس

خلف وعده

پیمان شکنی

شجاعت

دلیری

قوم

تیره

اسلحه

جنگ افزار

شجاع

دلیر

بی توجه

بی پروا

نادر

کمیاب

مساوات

برابری

توجه

پروا

سم

زهر

مساوی

برابر

عادت

خو

سمی

زهری، زهرآگین

تقریبا 50 عدد

نزدیک 50 تا

عادت کردم

خو گرفتم

بی احتیاط

بی پروا

خاصیت

ویژگی

خیال کردم

گمان کردم، پنداشتم

احتیاط

پروا

خاص

ویژه

مقدس

ورجاوند(varjavand)

موسسه

بنیاد، نهاد، سازمان

عزاداری

سوگواری

اساس

بنیاد

مهاجرت

کوچ

کذب

دروغ

بصیرت

بینش

اقتباس از ...

برگرفته از ...

اکاذیب

دروغ ها

خبر

تازه

قیام

شورش، خیزش

حمام

گرمابه

اخبار

تازه ها

مختلف

گوناگون

حیات

زندگی

انتظار

چشم داشت

قسمت دوم

بخش دوم

بعید

دور

انتظار داشتن

چشم داشتن

قدیمی

کهنه

طلافروش

زرگر

دقیق

ریزبین

جدیدالـانتشار

تازه چاپ

طلا

زر

درس

آموزه

جدیدالتاسیس

نوساز، تازه ساز

طلایی

زرین

درس اول

آموزه نخست

البسه

پوشاک

مشغله

کار و بار

متعدد

انبوه

محله

برزن

حرفه

پیشه

اختراع

نوآوری

خالص

ناب، سره(sare)

مجنون

دیوانه، شیدا

امتناع

خودداری، پرهیز

طبیعت انسان

سرشت آدمی

مجذوب

شیفته

امتناع کردن

خودداری کردن

ماهیت کار

سرشت کار

ظن

گمان

صالح

درستکار

پیش شرط

پیش نیاز

به ظن من

به گمان من

صحیح

درست

علاوه بر این

افزون بر این

سوء ظن

بدگمانی

انعکاس

بازتاب

لجباز

یکدنده، ستیزه جو

عمل

کنش

وضع حمل

زایمان

لجبازی

یکدندگی

عکس العمل

واکنش

نورانی

درخشان

مستمر

پیوسته

اطلاعات

داده ها

از بین بردن

از میان بردن

واژه ی کنکور

واژه ی کنکور                                                                                       

     برای چند لحظه به واژه ی کنکور بیندیشید...لحظه ای توقف کنید و توجهتان را به درون معطوف کنید...این واژه چه افکار و چه احساساتی را در شما ایجاد کرده است؟آیا این افکار خوشایند هستند؟ یا خیر؟کاغذ و قلمی بردارید و تمام افکار و احساسات خوشایند و ناخوشایندی را که بعد از شنیدن این واژه به سراغتان می آید یادداشت کنید. 

    آیا تا به حال اندیشیده اید که آنچه با هر واژه منتقل می شود شامل چه بخش هایی است؟چرا بعضی کلمات برای افراد معای گوناگونی دارد؟و چرا واژه های یکسان در افراد مختلف تاثیرات متفاوتی را ایجاد می کند؟

    شما با شنیدن هر واژه علاوه بر اینکه تحت تاثیر معانی مختلف لغوی ان قرار می گیرید،متاثر از بخش های دیگر نهفته در دل این واژه نیز هستید.واژه ها در وهله ی اول یک معنی عام را به شما منتقل می کنند که اصولا" این معنا چیزی نیست جز یک یک توافق جمعی که برای سهولت در برقراری ارتباط انتخاب می شود.اما بخش بسیار مهم و تاثیر گذار هر واژه ، معانی پنهان آن واژه می باشد که این دیگر جنبه ی عمومی ندارد و به صورت کاملا" اختصاصی و شخصی عمل می کند.

   برخی از واژه ها برای هر کدام از شما وابسته به شرایط و محیط زندگیتان دارای یک سری معانی نهفته ی خاص می باشد.جالب است بدانید این معانی خاص به صورت افکار و احساسات درونی و به شکل کاملا" غیر محسوس واکنش شما را نسبت به آن موضوع کنترل می کنند.به عنوان مثال واژه ی "قدرت" علاوه بر معانی لغوی و عمومی که دارد ممکن است افکار و احساسات متفاوتی را در ذهن شنوندگان ایجاد کند، افکار و احساس خوشایند و ی ا نا خوشایند و هر شخص بر اساس این که چه فکر یا احساسی نسبت به این واژه دارد واکنشی خاص از خود نشان می دهد.

عموما" شکل گیری اثرات درونی واژه ها از دو طریق صورت می گیرد: 

1-همراهی آن واژه با یک اتفاق احساسی عمیق مثبت یا منفی.به عنوان مثال شنیدن کلمه ی مادر برای فردی که به تلزگی صاحب فرزند شده می تواند بسیار خوش آیند و برای فردی که به تازگی مادر خود را از دست داده ناخوشایند باشد.

2-همزمانی مکرر به کارگیری آن واژه با واژه های دیگری که معنای احساسی خاصی دارند.

به عنوان مثال کودکی را تصور کنید که در خانواده ای زندگی می کند که صداقت را یک ارزش می دانند و هر زمانی که صحبت از صداقت به میان می آید واژه های مثبت و زیبایی را در تایید صداقت می شنود.در چنین شرایطی می توان احتمال داد که این فرد در آینده با شنیدن واژه ی صداقت احساس صداقت را در خود تجربه کند.

مهم است بدانید معانی درونی واژه ها سهمی بزرگ در موفقیت و یا عدم موفقیت شما در زندگی دارد.بسیار اتفاق می افتد که شما در مواجهه با مساله ای صرفا" ب هخاطر معانی نا خوشایند درونی که آن موضوع در شما ایجاد می کند از انجام هر اقدامی در مورد آن خودداری می نمایید غافل از این که شاید با این عمل خودتان را برای همیشه از رسیدن به یکی از موفقیت های بزرگ زندگی محروم کرده باشید.حال که این موضوع بخش بسیار بزرگی از زندگی شما را به خود اختصاص داده است چه خوب که با کنترل

آن بخش کنترل بخش اعظم زندگی خود را به دست گیرید.

اما راه حل چیست؟

      در قدم اول لازم است معانی درونی واژه هایی را که در این مقطع خاص از زندگیتان با آنها سر و کار دارید خوب شناسایی کنید.

      در قدم دوم معانی درونی هر کدام از این واژه ها را ثبت کنید .مثلا" واژه های کنکور ممکن است برای شما همراه واژه های "سختی" "استرس" "ناکامی" و .. باشد .در این صورت بدانید که هر بار با این موضوع مواجه می شوید سیستم بدنی ذهنی و روحی شما در وضعیت کاملا" نا مطلوبی قرار می گیرد و این امر نه تنها انجام هر اقدامی را در این خصوص سخت و دشوار می کند بلکه باعث کاهش بازده کار شما خواهد شد.

      قدم سوم در کنترل افکار و احساس جایگزینی معانی درونی جدید و مثبت می باشد. شاید فقط با یک تغییر نگرش بتوان تمام آن افکار و احساسات مخرب را تبدیل به افکار و احساسات مثبت مؤثر و پیش برنده کرد.وقتی واژه های قبلی را با واژه های "شور و هیجان " "نشاط" "امید" "اراده" "اعتماد به نفس" "رقابت سالم" و... عوض کنید مسلما" هر بار که با موضوع کنکور مواجه شوید سیستم بدنی،ذهنی و روحی شما در وضعیت ایده آل قرار می گیرد و اقدامات در این زمینه ی لذت بخش ،با قدرت اعتماد به نفس می شود و در نهایت بازده شما فراتر از حد تصورتان خواهد بود.

     قدم چهارم درونی کردن  ان معانی جدید می باشد.شما حتی بدون در نظر گرفتن این قدم و فقط با دو گام قبلی هم می توانید در موضوع مورد بحث به موفقیت برسید اما مهم این است که بدانید با تکرار و تمرکز بر روی معانی  و واژه های جایگزین  جدید می توانید آن ها را درونی کنید و این درونی سازی کمک می کند تا به مرور و برای همیشه معانی قبلی از بین برود و سیستم ذهنی شما معانی جدید را جایگزین کند.

شاید الآن بهترین زمان باشد تا: 

1-واژه ها و موضوعات مهم این مقطع زندگی خود را مشخص کنید.

2-معانی(افکار و احساسات) درونی هر کدام را شناسایی و ثبت کنید.

3-برای معانی مخرب و ناخوشایند گذشته معانی جدید مثبت و جایگزینی پیدا کنید که به شما انرژی و امید داده و شور و هیجان شما را افزایش دهد.

4-با تمرکز و تکرار این معانی جدید آن ها را درونی و ثابت کنید.

پس همین الآن اقدام کنید.                                                    

 

نوشته ی: پرویز میرزا خانی                                                                                                         

                          

واژه نامه ی نخست

به نام خدا

در این نامه شماری از برابرهای فارسی واژگــان عربی در دسترس شماست  که بـیش از 80 درصد آن ها را شنیده اید و یا اینکه می تـوانید آرِش (معنی) آن ها را در ذهــن خــود بیابید؛ یک دسته ی 30 واژه ای و 19 دسته ی 90 واژه ای که روی هم رفته نزدیک به  1700  واژه می شود .  به امــیـد آن که در آینده شماری دیگر از بــرابــرهای کاربردی تر واژگـــان بیگانه را پیشکشتان کنیم.

رایانامه (E-mail) :  farsisare@gmail.com

دسته ی نخست

 

تازی

پارسی

تازی

پارسی

تازی

پارسی

سلام

درود

تجربه

آروین

مجبور کردن (شدن)

وادار کردن (شدن)

سال شمسی

سال خورشیدی

قیمت

بها، نرخ

مجبور

وادار

طریق

راه

بلی

آری

جدیداً، اخیراً

به تازگی

یوم

روز

حریف، رقیب

هماورد

مقصود

کام، خواست، خواسته

معشوق

دلبر

ضربه

زخمه

در هر صورت

هرآینه، به هر روی

صبح زود

شبگیر

ساکت

خاموش

دنیا

جهان

حیوان

جانور

امر

فرمایش

سرعت

تندی

مزاح

شوخی

کپی (اروپایی)

رونوشت

بالـاخره

سرانجام

حیا

شرم، آزرم

قانون

دادِستان

بدون شک

بی گمان

قلم، مداد

خامه

باتجربه

کار کشته

تشخیص دادن

بازشناختن

دسته ی دوم

تازی

پارسی

تازی

پارسی

تازی

پارسی

اول

نخست

امداد

یاری رسانی

عرض

پهنا

اولین

نخستین

مدد

یاری

طول

درازا

ابتدا

نخست

امدادگر

یاری رسان

طویل

دراز

شروع

آغاز

عازم

رهسپار

ارتفاع

بلندی

لباس

جامه

مقابل

روبرو

عریض

پهن

فتح یا ظفر

پیروزی

مساوی

برابر

عمیق

گود

رئیس یا مسئول

سرپرست

نصیحت

پند یا اندرز

مریض

بیمار

مراجعت

بازگشت

مجلس

انجمن

مریضی یا مرض

بیماری

شجاع

دلیر

عقل

خرد

مریض خانه

بیمارستان

طعم

مزه

منظره

چشم انداز

مجروح

زخمی

عاقبت

سرانجام

حبس

زندان

جرح

زخم

خطیب

سخنران

محبوس

زندانی

صدمه

آسیب

صلح

سازش، آشتی

موفقیت

کامیابی

صدمه دیده

آسیب دیده

ظاهر

نما

موفق

کامیاب

مصدوم

آسیب دیده

مشاهده

دیدن

عظیم

سترگ

اولاد

فرزندان

داخل

تو یا درون

رفیق

دوست

عدل

داد

منهدم

نابود

کلمه

واژه

عادل

دادگستر، دادگر

انهدام

نابودی

کلمات

واژه ها

ظلم

ستم، بیداد

اطلاع

آگاهی

انتخاب

گزینش

ظالم

ستمگر، بیدادگر

حاضر

آماده

استقامت

پایداری

قره قروت (ترکی)

ترف (Tarf)

ساحل

کناره یا کنار

تذکر

یادآوری

تحرک

جنبش

غریب

ناآشنا

قریب

نزدیک

خلاصی

رهایی

غریبی

ناآشنایی

بین

میان

خلاص

رها

غسل

شست و شو

صلوة

نماز

اخوی

برادر

عهد

پیمان

قرار

پیمان

قرارداد

پیمان نامه

عید

جشن

قدرتمند

نیرومند

قدرت

نیرو، توان

اعیاد

جشن ها

رسول

فرستاده

ارسال کردن

فرستادن

سئوال

پرسش

جواب

پاسخ

فرار

گریز

سرقت

دزدی

سارق

دزد

یومیه

روزانه

بی نهایت

بی کران

قابل قبول

پذیرفتنی

مفید

سودمند

ترمز!فرمان را بچرخان به سمت ...

من دانش آموز نیستم!

حتما" یادتان می اید روزی را که از دوره ی راهنمایی وارد دوره ی دبیرستان شدید...همه به شما می گفتند در دبیرستان درس خواندن خیلی فرق می کند.درس ها زیاد می شود و... و شما بعد از مدتی می توانستید خود را با شرایط دوران دبیرستان تطبیق دهید.  در زندگی ما انسان ها  شرایط پیشرفت و اصول موفقیت متناسب با هدف و مسیر تغییر می کند.قطعا" اصولی که برای موفقیت در درس خواندن وجود دارد با اصول موفقیت در کار به جز در کلیات متفاوت  متفاوت است و انسان موفق کسی است که خیلی سریع خود را با شرایط تطبیغ دهد!                                                                                                                        

سال کنکور نیز تفاوت های بسیار زیادی با سال های پایه دارد.این تفاوت ها عبارتند از:                   

1-حجم مباحث : در سال کنکور شما باید حجم مباحث بیش تری را نسبت به سال های پایه مطالعه کنید.                             

2-نوع آزمون:آزمون کنکور بر خلاف سال های پایه شب امتحان ندارد،تک درس نیست تستی است و نیاز به سرعت عمل دارد.

3-جهت گیری: بخشی از مسیر زندگی شما در سال کنکور جهت می گیرد و این از اهمیت ویژه ای برخوردار است.               

این تفاوت ها سبب می شود تا لازم باشد شما هم تفاوت هایی در خود ایجاد کنید.تصور کنید در جاده ای مستقیم مشغول رانندگی هستید ناگهان با یک پیچ  به سمت را ست مواجه می ش وید . شما باید سرعت خود را کم کنید و اتومبیل  خود را متناسب با جاده به سمت     راست هدایت کنید،در غیر این صورت از جاده منحرف می شوید.                                                                      

در سال کنکور هم اگر شما متناسب با تفاوت هایی که این سال دارد خود را تغییر ندهید قطعا" موفق نخواهید شد.                 

به بیان ساده تر شما تا امتحانات نهایی سال سوم (دانش آموز) محسوب می شدید. ویژگی هایی داشتید  که شامل ساعت مطالعه کیفیت مطالعه و... بود.آن ویژگی ها مخصوص دوره ی دانش آموزی بود و قطعا" نمی تواند در سال کنکور به شما کمک کند.حتی اگر شما یک دانش آموز خوب هم بودید باز هم دلیل بر این نیست که یک داوطلب خوب کنکور باشید.                                                                                                                                                                                                       برای اینکه بتوانید از یک دانش آموز  به یک داوطلب تبدیل   شوید لازم است :                        

1-ساعت مطالعه ی خود را تدریجا" افزایش دهید تا به روزی حدودا" 5 ساعت و در روزهای تعطیل به 10 ساعت برسد.        

   2-هدف خود را با آگاهی انتخاب کنید و روی آن متمرکز باشید.در واقع هدفمند حرکت کنید تا انرژی شما جهت بگیرد.             

3-در کنار مطالعه جزوات و کتاب های خود حتما" تست بزنید و به طور تخصصی برای کنکور مطالعه کنید.                      

4-جدیت از شروط موفقیت در کنکور است. با جدیت آغاز کنید و تا پایان راه استمرار خود را حفظ کنید .                            

البته حتما" موارد بسیاری وجود دارد که برای تبدیل شدن به یک داوطلب خوب لازم است اما موارد فوق اصولی ترین شرایط هستند. از همین امروز تصمیم بگیرید و به خود بگویید:                                                                                 

"من دیگر دانش آموز نیستم  "                                   

منبع:دفترچه مشاوره گزینه ی 2                                                                                                          

 

                                     

        

                                                                                          

منظومه ی شمسی

منظومه به مجموعه ای از اجرام سنگین و سیاراتی گفته میشود که همگی به دور یک ستاره در حال گردشند.
ما با منظومه شمسی به خوبی آشناییم. منظومه ای مشتمل از زمین و هفت سیاره اصلی و خورشید. علاوه بر سیارات اجرام کوچک فراوانی در منظومه شمسی گرد خورشید در حرکتند از جمله کوتوله ها، سنگ های آسمانی و ستاره های دنباله دارو همینطور ابرهای نازکی از گازها و غبار که به آنها ابرهای میان سیاره گفته می شود. بیش تر از 100 قمر طبیعی نیز در این منظومه در چرخشند.

 
 
 
 
 
به جز خورشید، زمین و ماه اجرام بسیار دیگری نیز وجود دارند که با چشم غیر مسلح قابل رصدند از جمله سیارات عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل همینطور شهاب سنگ ها و ستارگان دنباله داری که به طور موقت قابل مشاهده اند.
اجرام بسیار زیاد دیگری نیز توسط تلسکوپ ها در منظومه شمسی رصد شده اند.

از سال 1990 ستاره شناسان سیارات زیاد دیگری در اطراف ستاره های دوردست کشف نموده اند. با مطالعه بر روی این اجرام و نحوه گردششان به دور ستاره مرکزی، دانشمندان امیدوارند اطلاعات کلی تر و جامعی در خصوص منظومه ها به دست آورند. برای مثال می دانیم که درمنظومه ما چهار سیاره کوچک با سطوح سخت و نزدیک به خورشید به نامهای عطارد، زهره، زمین و مریخ همینطور چهار سیاره غول پیکر با سطوح غیر جامد گازی در فاصله دورتر از خورشید به نامهای مشتری، زحل، اورانوس و نپتون وجود دارند اما کشف ستاره ای که دارای چندین سیاره غول پیکر گازی که در مدارهای نزدیک به آن ستاره در گردشند مایه حیرت دانشمندان و ستاره شناسان گردید. برای مثال یک سیاره تقریبا به اندازه مشتری حول مداری به دور ستاره 51 پگاسی (51 Pegasi) کشف شده. فاصله مدار این سیاره تا ستاره نسبت به فاصله مدار سیاره عطارد در منظومه شمسی به خورشید، کمتر است.

منظومه شمسی
خورشید بزرگترین و مهمترین جرم آسمانی در منظومه شمسی است که 8/99 درصد جرم منظومه شمسی را به خود اختصاص داده است.بیشتر گرما، نور و انرﮊی لازم برای تشکیل و ادامه حیات توسط خورشید تامین می شود. لایه های بیرونی خورشید داغ و متلاطم است. گازهای داغ و ذرات باردار پیوسته از این لایه به فضا متساطع می شوند. این جریان گازها و ذرات، بادهای خورشیدی را ایجاد می کنند که بر همه چیز در منظومه شمسی می وزند.
طبق قانون کپلر(Johannes Kepler) ستاره شناس آلمانی در اوایل قرن 17 سیارات در مدارهایی بیضی شکل حرکت می‌کنند که خورشید در یکی از کانونهای آن قرار دارد.
چهار سیاره داخلی (نزدیک به خورشید) عمدتا حاوی آهن می باشند. به این چهار سیاره، زمینی ها گفته می شود چون از لحاظ اندازه و ترکیبات بسیار شبیه زمینند. چهار سیاره بیرونی (دورتر از خورشید) گلوله های عظیم گاز هستند. تقریبا بیشتر جرم آنها را هیدروﮊن و هلیم تشکیل می دهد که همین امر باعث گردیده که این سیارات بیشتر شبیه خورشید باشند تا زمین. لایه های زیرین این سیارات ابرهای ضخیم از گازست ولی ممکن است هسته بعضی از آنها جامد باشد.
سیاره ها ی کوتوله یا سیارکها اجرام گرد کوچکی هستند که دور خورشید می چرخند. بر خلاف سیارات این اجرام کوچک نیروی گرانش قابل ملاحظه ای برای تاثیر گذاری بر حرکت اجرام دیگر ندارند. این سیارکها اغلب به همراه دسته هایی از اجرام آسمانی کوچک تر از خود در حرکتند. به عنوان مثال در مداری به نام کمربند اصلی که مابین مدارهای مریخ و مشتری قرار دارد میلیونها جرم کوچک آسمانی و سیاره کوتوله در گردشند.
سیارکهای دیگری نیز در مداری به نام کمربند کایپر(Kuiper)، دورتر از مدار نپتون در گردشند. این مدار یکپارچه مملو از اجرام کوچک نظیر شهاب سنگها و اجرام یخ زده و غیره است. در مقایسه با سیاره ها، اجرام موجود در کمربند کایپر به حرکات و گردش نامنظم درمدار خود گرایش دارند. از جمله سیارکهای موجود در این منطقه می توان به پلوتو و 2003 یو بی 313 (2003 UB313) که از پلوتو بزرگتر است نام برد.
به جز عطارد و زهره بقیه سیارات منظومه شمسی دارای قمر می باشند. سیارات درونی (سیاره های نزدیک به خورشید) قمرهای کمی دارند. زمین یک قمر و مریخ دارای دو قمر کوچک است اما سیارات بیرونی (سیاره های دور از خورشید) با تعداد زیاد قمرهایشان، هر کدام مثل یک منظومه می باشند. مشتری دارای حداقل 63 قمر است. از بین این قمرها، چهار قمر که از همه بزرگترند به نام گالیله (Galileo) ثبت شده اند. این ستاره شناس ایتالیایی د رسال 1610 موفق به کشف آنها با یکی از بدوی ترین تلسکوپ ها شد.
بزرگترین قمر مشتری که بزرگترین قمر موجود در منظومه ما نیز می باشد گانیمد (Ganymede) نام دارد. این قمر از عطارد نیز بزرگتر است. سیاره زحل دارای حداقل 56 قمر می باشد. بزرگترین قمر زحل، تیتان (Titan)، جوی ضخیم تر از جو زمین دارد و از عطارد بزرگتر است. اورانوس حداقل 27 قمر دارد و نپتون دارای 13 قمر است. احتمال وجود قمرهای بیشتر حول سیاره های غول پیکر بیرونی که هنوز کشف نشده باشند بسیار زیاد است.
بعضی از سیارک ها و اجرام کوچک آسمانی نیز دارای قمر هستند. پلوتو دارای قمریست که نصف خود این سیاره کوتوله است و " 2033 یو بی 313 " قمری دارد که تقریبا یک هشتم آن است.
حلقه ای از غبار و اجرام کوچک پیرامون همه سیاره های غول پیکر را وجود دارد. حلقه زحل برای ما آشناترین حلقه است اما حلقه های باریکی نیز حول مشتری ، اورانوس و نپتون وجود دارند.
ستاره های دنباله دار، توپهای یخی هستند که ساختمان آنها متشکل از یخ و سنگ است. زمانیکه یکی از این توپهای یخی به خورشید نزدیک می شود، بخشی از یخهای موجود در مرکز آن بخار می شوند این بخار تحت تاثیر بادهای خورشیدی قرار گرفته و به شکل دنباله ای برای توپ یخی در می آید و به این شکل ستاره ای دنباله دار به وجود می آید.
ستاره شناسان ستاره های دنباله دار را در دو گروه اصلی طبقه بندی کرده اند. گروه دوره طولانی، که بیش از 200 سال طول می کشد تا یک دور کامل حول خورشید بزنند و گروه دوره کوتاه که دور خود را در مدت زمانی کمتر از 200 سال طی می کنند.
ستاره های دنباله دار این دو گروه متعلق به دو منطقه متفاوت در منظومه شمسی هستند. ستاره های گروه دوره طولانی در منطقه ای به نام ابر اورت (Oort) مستقرند. ابر اورت نام گروهی از ستاره های دنباله داریست که در فاصله ای دورتر ازمدار پلوتو قرار گرفته اند. نام این منطقه از نام ستاره شناس آلمانی، جان اورت (Jan H. Oort) گرفته شده است. وی برای اولین بار حضور این ابر را اعلام نمود. ستاره های دنباله دار دوره کوتاه در کمربند کایپر هستند. در هر دو منطقه ابر اورت و کمربند کایپر، اجرامی دیده می شود که مربوط به دوره شکل گیری سیارات در منظومه شمسی است.
سیاره های کوچک دیگری نیز در این منظومه حضور دارند که در واقع سنگهای آسمانیند. مدار بعضی از این اجرام بیضی شکل است و به قسمتهای درونی تر از مدار زمین و حتی مدار عطارد نیز می رسند. مدار بعضی دیگر دایره شکل است و در فضاهایی میان مدارهای سیارات بیرونی قرار دارد. بیشتر این اجرام در فضایی به نام کمربند سنگهای آسمانی، در فضایی بین مدارهای سیاره های مریخ و مشتری در حال گردش به دور خورشیدند. این منطقه شامل بیش از 200 سنگ آسمانی می باشد که قطر آنها بیش از 100 کیلومتر(60 مایل) است. دانشمندان تخمین می زنند که بیش از000/750 سنگ آسمانی با قطر بیش از 1 کیلومتر (5/3 مایل) و میلیون ها سنگ کوچک تر در این کمربند وجود دارند. در این منطقه حتی سنگهایی یافت شده که چندین سنگ کوچک تر حول آنها در گردش است.
شهاب سنگهای کوچک نیز گروهی از اجرام فلزی یا صخره ای هستند. زمانیکه این اجرام وارد جو زمین می شوند، رده ای نورانی به جای می گذارند که ناشی از تلاشی و تجزیه آنهاست.
برخی از این اجرام کوچک پس از عبور از جو، به زمین برخورد می کنند. بیشتر این شهاب سنگها اجرامی هستند که در کمربند سنگهای آسمانی تشکیل شده اند. در اواخر قرن بیستم ستاره شناسان شهاب سنگهایی را کشف کردند که از مریخ و ماه می آمدند. خیلی از شهاب سنگها قطعات جدا شده از ستاره ها ی دنباله دارند.
در منظومه شمسی، منطقه ای وجود دارد شبیه به قطره اشک. این منطقه آکنده از ذرات باردار الکتریکی می باشد که توسط خورشید تولید شده اند. دانشمندان هنوز ابعاد دقیق این منطقه را اندازه گیری نکرده اند ولی گمان می رود که وسعت این منطقه از قسمت لبه پایین اشک، حدود 15 بیلیون کیلومتر(9 بیلیون مایل) باشد.
ساختمان منظومه شمسی
بسیاری از ستاره شناسان بر این عقیده اند که منظومه شمسی از غباری بسیار عظیم و دوار به نام غبار خورشید تشکیل شده است. براساس این تئوری، غبار خورشید به سبب گرانش شدید خود متلاشی شده. شمار دیگری از ستاره شناسان وقوع یک ابر نواختر در نزدیکی غبار خورشید را دلیل تلاشی آن می دانند. زمانیکه توده بزرگ غبار خورشید منقبض شد چرخش آن سریعتر گردید و به یک صفحه سیاره ای مبدل شد.
تئوری غبار خورشید معین می نماید ذراتی که در صفحه سیاره ای وجود داشتند با برخورد به یکدیگر به اجرام شبه سیاره یا سیارک ها تبدیل شدند. برخی از این اجرام با یکدیگر ترکیب شده و در نهایت هشت سیاره بزرگ این منظومه را شکل داده اند. بقیه اجرام تشکیل دهنده اقمار، سیاره های کوتوله، اخترک ها و ستاره های دنباله دار بوده اند. همه اجرام بزرگ و کوچک موجود در منظومه شمسی دور خورشید، در یک جهت، و تقریبا در یک صفحه، در گردشند چرا که همه آنها در اصل اعضای یک صفحه بزرگ سیاره ای هستند.
بیشتر مواد و ذرات موجود در غبار خورشید، بر اساس تئوری غبار خورشید، در هنگام انقباض به مرکز این توده کشیده شده و در آن قسمت تحت فشار کافی، منجر به تشکیل خورشید گردیده اند. در این هنگام انفجار های خورشیدی آغاز و بادهای خورشیدی شروع به وزیدن نمودند. این بادها به اندازه ای شدید بودند که عناصر سبک از جمله هیدروﮊن و هلیم را با خود به قسمتهای داخلی منظومه آوردند. شدت این بادها در قسمتهای بیرونی کمتر و در نتیجه اجتماع هیدروﮊن و هلیم در این مناطق بیشتر از بخشهای درونیست و این توجیه مناسبی برای این مسئله می باشد که سیارات درونی کوچک تر و صخره ای هستند ولی سیارات بیرونی غول پیکرند و تقریبا به طور کامل از هیدروﮊن و هلیم تشکیل شده اند.
منظومه های دیگر
ستاره های زیادی دارای صفحه سیاره ای پیرامون خود می باشند که به نظر می رسد این صفحه ها همان سیستم های منظومه ای باشند. در سال 1983 یک تلسکوپ مادون قرمز تصویری از صفحه سیاره ای حول ستاره وگا (Vega)، درخشان ترین ستاره در صورت فلکی لیرا (Lyra) تهیه نمود. این اکتشاف اولین مدرک به دست آمده مبین وجود مجموعه هایی شبیه به منظومه شمسی در نقاط دیگر فضا به حساب می آید. در سال 1984 ستاره شناسان صفحه سیاره ای دیگری پیرامون ستاره پیکتوریس بتا (Beta Pictoris) در صورت فلکی پیکتور(Pictor) مشاهده نمودند.
در اوایل قرن 21 ستاره شناسان بیش از 50 ستاره را کشف کردند که مانند خورشید سیاراتی درحال گردش به دورخود دارند. در اغلب موارد تنها یک سیاره به دور ستاره در گردش دیده شده است که احتمالا سیاره پوشیده از گاز و بدون سطوح سخت است.
Pasachoff, Jay M. "Solar system." World Book Online Reference Center. 2004. World Book, Inc.http://www.worldbookonline.com/wb/Article?id=ar518960.
ترجمه: لنا سجادیفر 
منبع:Mydocument.ir

بعد از کنکور چه کنم؟ (برنامه ریزی پس از آزمون سراسری!)

امتحانات دبیرستان یادتان هست. بعد از امتحان، بچه‌ها دور هم جمع می‌شدند. در این جمع، آنهائی که از لحاظ درسی قوی‌تر بودند به سؤال‌ها پاسخ می‌دادند و بقیه بهره می‌بردند. و آن پاسخ‌ها را با جواب‌های خود مقایسه می‌کردند. البته عده‌ای از دانش‌آموزان که فقط شب امتحان تا صبح بیدار بودند و ا جان در بدن داشتند درس خوانده بودند، از این جمع فاصله می‌گرفتند و به دور از این هیاهوها، گوشه‌ای می‌نشسند و ۲۵/۰ و ۵/۰ نمره‌ها را جمع می‌کردند بلکه بتوانند نمره قبولی بگیرند. عده‌ای دیگر هم گوئی در این عالم نبودند و درس و امتحان برایشان اهمیتی نداشت. با بی‌تفاوتی نسبت به همه کس و همه چیز از مدرسه بیرون می‌رفتند تا به کارهای دیگری که از نظر آنها اهمیت بیشتری داشت برسند.

اما کنکور! انگار امتحانی فراتر از امتحانات است که هر فرد در زندگی‌اش تجربه می‌کند! بعد از آزمون کسی را پیدا نمی‌کنی که نسبت به آزمون و نتیجه آن بی‌تفاوت باشد. هر کسی به دنبال یافتن کلید سؤالات است تا بتواند نتیجه زحمات خود را محاسبه کند. تمام کنکوری‌ها روزشماری می‌کنند تا زمان اعلام نتیجه فرا برسد و نتیجه زحمات یک ساله خود را ببینند.

به هر حال، آزمون سراسری در کمال صحت و دقت برگزار شد و داوطلبان یک مرحله مهم را پشت سر گذاشتند. اما کنکوری‌ها بعد از آزمون به سه دسته تقسیم می‌شوند:

گروه اول: افرادی هستند که یقین دارند پذیرفته می‌شوند، این گروه داوطلبانی هستند که طبق یک برنامه‌ریزی دقیق و حساب‌شده مطالعه کرده و با آمادگی بالا در آزمون شرکت کرده‌اند و صددرصد به عملکرد خود ایمان دارند البته تعداد این افراد خیلی زیاد نیست.
گروه دوم: افرادی را دربردارد که دچار تردید هستند یعنی نه می‌توانند بگویند حتماً قبول می‌شوند و نه می‌توانند بگویند حتماً مردود می‌شوند و در این وادی سرگشتگی دست و پا می‌زنند.
گروه سوم: افرادی هستند که یقین دارند در این آزمون موفق نمی‌شوند. این افراد برای شرکت در آزمون به مطالعه در چند هفته آخر بسنده کرده و از همان ابتدا به‌صورت آزمایشی در این امتحان شرکت کرده‌اند و چندان به دنبال کسب نتیجه نیستند.

اما آنچه که بسیار حائزاهمیت است و گروه اول و دوم باید به آن توجه کند مسئله ”انتخاب رشته“ است. حتماً می‌پرسید چرا؟

به دو دلیل که برایتان مطرح می‌کنیم:

* اول: آن عده که یقین دارند قبول می‌شوند باید بعد از چند روز استراحت و رفع خستگی ناشی از آزمون، کم‌کم به فکر انتخاب رشته و دانشگاه موردنظر خود باشند. چون ”انتخاب رشته، انتخاب آینده است“. یعنی انتخاب رشته در تمام مراحل زندگی یک فرد مؤثر است. حتی زندگی شخصی، خانوادگی، همسر و فرزندان و آینده فرد و … هر کدام می‌تواند از انتخاب رشته او متأثر باشد. با توجه به اینکه زمان توزیع کارنامه اولیه انتخاب رشته، اوایل نیمه دوم مرداد ماه است آنهائی که اطمینان به قبولی دارند باید از همین حالا رشته موردعلاقه و دانشگاه موردنظر خود را با دقت مورد تحقیق و بررسی قرار دهند تا بتوانند با دید باز انتخاب رشته کنند.
* دوم: آنهائی که شک دارند قبول می‌شوند باید دقیقاً همانند گروه نخست بنا را بر قبولی بگذارند و به فکر انتخاب رشته باشند. چون اگر این گروه بنا را بر قبول نشدن بگذارند و در زمان توزیع کارنامه، مجاز به انتخاب رشته باشند، در واقع خیلی از فرصت‌ها را از دست داده‌اند و با یک انتخاب سرسری و به دور از آگاهی، دچار دردسرهای بعید، نظیر تغییر رشته و مشکلات ناشی از آن خواهد شد. (که در پایان همین مقاله نکاتی را در مورد انتخاب رشته خواهیم گفت).

اما گروه سوم که مطمئن هستند پذیرفته نمی‌شوند چه باید بکنند؟ این گروه باید با خودشان رو راست بااشند و تکالیف خود را روشن کنند.

انتخاب رشته، انتخاب آینده است یعنی انتخاب رشته در تمام مراحل زندگی یک فرد مؤثر است. حتی زندگی شخصی، خانوادگی، همسر و فرزندان و آینده فرد و … هرکدام می‌تواند از انتخاب رشته او متأثر باشد.

آنها امسال به هر دلیلی بدون آمادگی در آزمون شرکت کرده‌اند و اگر نتیجه هم نگیرند، حداقل تجربه کسب کرده‌اند و با توجه به تجارب حاصل شده می‌بایست تصمیم بگیرند آیا می‌خواهند وارد دانشگاه بشوند یا خیر؟

این افراد در صورتی‌که پاسخشان به این سؤال مثبت بود باید به فکر یک برنامه‌ریزی حساب شده باشند و خود را برای آزمون ۸۶ آماده کنند. اما اگر هدفشان راهیابی به دانشگاه نیست، بهر است راه‌های درست دیگری را برای رسیدن به اهدافشان برگزینند، ما هم برایشان آرزوی موفقیت و سربلندی می‌کنیم و یادآور می‌شویم که بسیاری از بزرگان، علی‌رغم اینکه تحصیلات دانشگاهی نداشته‌اند، اما با همت و شکیبائی به اهداف عالیه دست یافته‌اند، اما آنچه که باید مورد توجه داوطلبان و خانواده‌های آنها قرار گیرد این است که: آزمون پایان یافته است و نگرانی و اضطراب شما هیچ تأثیری در نتیجه آن نخواهد داشت. بنابراین به واسطه انتظار کشیدن برای نتیجه کنکور، زندگی را به خود سخت نگیرید. سعی کنید تنها نمائید بلکه به‌کارهای عقب‌مانده معاشرت با افراد خانواده، گردش، ورزش و تفریح بپردازید. این را بپذیرید که خوب زندگی کردن و خوشبخت بودن حتماً در گرو قبولی و ورود به دانشگاه نیست. ضمن اینکه کنکور یک آزمون علمی است و در علم، ملاک برد و باخت نیست. بلکه آنچه ملاک است رقابت صحیح علمی و دستیابی به نتیجه است. نتیجه چه قبولی باشد یا قبول نشدن هر دو ارزشمند است، زیرا الگوی راهیابی به دانشگاه و دومی کوله‌باری از تجربه را به دنبال دارد که اگر با دقت و وسواس از این تجارب استفاده شود انشاءا… در آزمون بعدی به ثمر می‌نشیند.

در مرحله اول انتشار اسامی قبول‌شدگان که تقریباً دو برابر ظرفیت دانشگاه‌ها می‌باشد،  به داوطلبان اجازه انتخاب ۱۰۰ رشته / شهر داده می‌شود.

که توصیه می‌کنیم داوطلبان از همین امروز در مورد جمع‌آوری اطلاعات درباره رشته هاو دانشگاه ها از پذیرفته‌شدگان سال‌های قبل یا اساتید دانشگاهی متخصص اقدام نمایند.

داوطلبان ابتدا و براساس نمرات دریافتی در کارنامه خودبایستی دقت کنند که در کدام یک از زیرگروه‌های اشاره شده در کارنامه نمره بیشتری دریافت کرده‌اند که موضوع استعدادسنجی خودشان را باید براساس همین معیار بسنجند سپس براساس علاقه از بین رشته‌های موجود در دفترچه‌های مربوطه حدود ۱۵۰ رشته / شهر را انتخاب کرده و سپس براساس امکانات موجودشان از بین این تعداد ۱۰۰ رشته را انتخاب نموده و آنها را به ترتیب علاقه‌شان و همچنین اهمیت آن اولویت‌بندی نمایند.

به داوطلبان عزیز توصیه می‌شود (به‌خصوص گروه اول و گروه دوم که توضیحات آن در ابتدای همین مطلب آمده است). در مورد انتخاب رشته خودشان همراه والدین عزیزشان و همچنین کسانی‌که صاحبنظر هستند (اساتید دانشگاهی با قبول‌شدگان سال‌های گذشته) مشورت نمایند و از انتخاب رشته‌هائی که توسط مؤسسات مجاز ارائه می‌گردد فقط به‌عنوان راهنمائی استفاده کنند.

و همان‌طوری که اشاره شده فقط به سه عامل علاقه، استعداد و امکاناتشان توجه ویژه‌ای داشته باشند.

منبع: مجله کاوش-Leitnerbox.ir

زندگینامه دکتر محمود حسابی

زندگینامه دکتر محمود حسابی
محمود حسابی در سال ۱۲۸۱ شمسی در تهران به دنیا آمد وی ۴ ساله بود که پدرش معزالسلطنه سفیر ایران در لبنان شد و به بیروت رفتند.یک سال بعد پدرش به ایران بازگشت و ازدواج کرد و دستور داد که همسرش گوهرشاد و بچه‌هایش را از سفارت بیرون کنند.بعد از آن محمود ، محمد و مادرشان با فقر زندگی کردند.
محمود از مادرش نی زدن را یاد گرفت و به کمک او قرآن و دیوان حافظ را حفظ کرد و گلستان و بوستان ، شاهنامه ، مثنوی مولوی و امثالهم را نیز آموخت.
محمود تحصیلات ابتدائی خود را در سن هفت سالگی در مدرسه فرانسوی های بیروت آغاز کرد . شروع دوره دبیرستان او همزمان با آغاز جنگ جهانی اول بود و به دلیل تعطیل شدن مدرسه فرانسوی زبان بیروت به مدت دو سال در منزل به تحصیل پرداخت . پس از آن برای ادامه تحصیل وارد کالـج امریکائی بیروت شد.
در سن ۱۷ سالگی لیسانس ادبیات عرب ، در ۱۹ سالگی لیسانس بیولوژی و بعد از آن مدرک مهندسی راه و ساختمان گرفت تا از این راه به اقتصاد خانواده کمک کند. همزمان با شغل نقشه‌ کشی در رشته‌های پزشکی ، ریاضیات و ستاره‌شناسی از دانشگاه آمریکایی بیروت فارغ‌التحصیل شد.
شرکت راهسازی کارفرمایش او را برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاد و او از دانشکده‌ی برق پاریس مدرک گرفت. همزمان با تحصیل در رشته‌ی معدن در مدرسه‌ی عالی معدن پاریس در راه‌آهن برقی فرانسه مشغول به کار شد و سرانجام به رشته‌ی فیزیک دانشگاه سوربن فرانسه رفت.در ۲۵ سالگی دانشنامه دکترای فیزیک خود را به خاطر رساله‌ی حساسیت سلولهای فتوالکتریک با درجه‌ی ممتاز گرفت ، و دو نشان از عالی‌ترین نشانهای علمی فرانسه را دریافت کرد. وقتی که دکتر حسابی نظریه‌ی بی‌نهایت بودن ذرات را ارائه کرد ، دانشمندان فرانسوی از درک آن عاجز ماندند و به او گفتند به محضر اینشتاین برود. او برای شاگردی اینشتاین به همراه پنج هزار نفر دیگر در امتحانی شرکت کرد و جزء پنج نفر اول قرار گرفت. پس از مدتی او در کرسی اینشتاین شروع به تدریس کرد ، او ناگهان متوجه شد که دست در سفره‌ی آمریکایی‌ها دارد ناگهان غیرت ملی‌اش بیدار شد و به ایران بازگشت و در ایران ۶ ماه بیکار بود تا به کمک یکی از اقوام در وزارت راه استخدام شد. او در مباحثات همواره به آیات قرآن و روایات به عنوان شواهد و دلایل محکم استناد می‌کرد.
استاد اعتقاد داشت که طبیعت تحت آهنگ موزون و عرفانی خود درحال نیایش است و همچنین «تئوری بی‌نهایت بودن ذرات» را با وحدت وجود مرتبط می‌دانست. وی می‌گفت: «شاید بیست شاگرد ممتاز درس بخوانند و فارغ التحصیل شوند ولی کسی که دید و نظر جدیدی دارد، باید تقوا نیز داشته باشد؛ چنین افرادی نسبت به دیگران برتری دارند.»
ایشان حتی به هنگام انتخاب همسر، (با وجود پیشنهادهای بسیار از سوی خانواده‌های سرشناس و به اصطلاح متجدد آن روز) دختری از خانوادة روحانی حائری را برگزیدند. وی فرزندان خود را از کودکی ملزم به فراگیری و انجام فرایض دینی می‌نمود ونیز آنان را به تلاوت آیات با لهجه‌ی صحیح عربی و درک کامل معانی تشویق می‌کرد.
 
در زمان ادارة اولین بیمارستان خصوصی در ایران (بیمارستان گوهرشاد، سال 1312ش) با وجود جوً حاکم، کارکنان خانم ملزم به رعایت کامل حجاب بودند و این نشانی از پایبندی استاد به مبانی و اصول اعتقادی بود.
کتاب‌خانه شخصی پروفسور حسابی شامل 27400 جلد کتاب در زمینه‌های گوناگون ادبی، پزشکی، ریاضی، زیست‌ شناسی، ستاره‌ شناسی، فلسفی، فیزیکی، مذهبی و مهندسی (الکترونیک، برق، راه و ساختمان، شیمی، مکانیک) است؛ همچنین چندین دایره‌المعارف مانند لاروس، بریتانیکا، بورداس، امریکانا و کتبی در مورد مجسمه‌ها، نقاشی‌ها و موزه‌های معروف جهان نیز در آن یافت می‌شود. پروفسور حسابی مشترک روزنامه‌ها و مجلات معتبری چون نیوزویک، اشپیگل، لوپوان، ساینتیفیک امریکن، فیزیکس تودی، فیزیکس ورد، مجله مرکز علمی سزن سویس، نشریة آکادمی علوم امریکا و نشریة آکادمی علوم نیویورک و ... بود. استاد به موسیقی اصیل ایرانی علاقه بسیار داشت و می‌گفت:« موسیقی ایرانی یک طرز فکر است، یک فلسفه است و بیان یک آرزوست.» وی به کمک شاگردان خود در دانشکده علوم، مانند دکتر برکشلی به تعیین نت‌ها و اندازه‌گیری دقیق فواصل گام‌های موسیقی ایرانی پرداخت و به یاری دکتر ناجی با تغییر شکل کاسه تار این ساز قدیمی ایران ایران را اصلاح کرد تا با نت‌های مختلف زیر و بم خنیدداشته باشد. استاد موسیقی کلاسیک غرب را به‌خوبی می‌شناخت و در نواختن ویولن و پیانو مهارت داشت، تا آن جا که برندة جایزه اول مدرسه موسیقی (کنسرواتوار) پاریس، در سال 1306ش(1927م) شد. در میان موسیقی‌دانان غربی، بیش از همه به باخ علاقه داشت و معتقد بود:« آن قدر موسیقی باخ قشنگ است که آدم فکر می‌کند با خدا حرف می‌زند.» ایشان موسیقی بتهوون، شوبرت، شوپن، موتسارت و ویوالدی را نیز تحسین می‌کردند.
ورزش کوهپیمایی و راه‌پیمایی از ورزش‌های مورد علاقة استاد بود. وی در دورة نوجوانی در رشته شنا، دیپلم نجات غریق دریافت کرد.از دیگر ورزش‌های مورد علاقة استاد می‌توان از فوتبال، دوچرخه سواری، دو استقامت، دشت نوردی و جز این‌ها نام برد.
زبان‌هایی که استاد به آن‌ها اشراف داشتند چهار زبان زنده دنیا یعنی، فرانسه، انگلیسی، آلمانی و عربی تسلط داشت و در مطالعات و مکالمات این زبان‌ها را به‌کار می‌برد. همچنین به زبان‌های سانسکریت، لاتین، یونانی، پهلوی، اوستایی، ترکی، ایتالیایی اشراف داشت و آن را در تحقیقات علمی خود به ویژه در امر واژه‌گزینی زبان فارسی به کار می‌برد.
 
استاد به آثار ، نویسندگان و شعرایی چون حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی،نظامی، باباطاهر و نیز آندره ژید، شکسپیر، شلی، فالکنر، آناتول فرانس، ولتر، هکسلی، همینگوی، راسل، بودلر، راسین، رامبو، ورلن ... علاقه داشتند .بزرگانی که استاد با آن‌ها در تماس بودند. پروفسور اینشتین، برگمان، بلاکت، دیراک، شرودینگر، بور، تلر، بورن، فرمی، فون نویمن، گودال، ویتسکر، برتران راسل، آندره ژید، ... استاد مطهری، علامه محمد تقی جعفری، استاد ابوالقاسم حالت، استاد شیخ الملک(اورنگ)، ... وی نزدیک به پنجاه سال در جلسات روزهای جمعه پذیرای علما، فقها، شعرا، ادبا، اساتید دانشگاه و حتی مردم عادی بود و هر پانزده روز یک بار، در روزهای دوشنبه با فارغ‌التحصیلان دانشکده فنی دانشگاه تهران دیدار می‌کرد.
استاد فردی خوش‌رو، فروتن و با وقار بود کم سخن می‌گفت و بسیار می‌اندیشید. قناعت و صرفه‌جویی از خصوصیات اخلاقی وی بود و هر چه در اختیارش قرار می‌گرفت، آن را نعمت الهی می‌دانست. هیچ‌گاه از تحصیل علم غافل نشد و در طول سی‌و هشت سال پایانی عمر، شبی یک ساعت به فراگیری زبان آلمانی می‌پرداخت. مطالعه و تحقیق بر روی مطالب گوناگون، محاسبات تئوری بی‌نهایت‌ بودن ذرات، گوش‌ دادن به اخبار داخلی و رادیوهای خارجی، باغبانی، آهنگری، نجاری ونوآوری‌های علمی و صنعتی (در کارگاه کوچک خانه) از سرگرمی‌های او بود. به همسر و فرزندان خود عشق می‌ورزید و به آن‌ها احترام می‌گذاشت. با وجود مشغلة بسیار، همواره می‌کوشید از هر فرصتی برای تبادل نظر و هم‌نشینی با آن‌ها استفاده کند. هر دو شب دو ساعت را به آموزش مطالب گوناگون و پاسخ‌گویی به پرسش‌های درسی فرزندان‌شان و همچنین ساعتی را به آموزش فرزندان همسایگان اختصاص می داد.
او مجلس را وادار به تصویب طرح تاسیس دانشگاه تهران کرد(سال ۱۳۱۳) در دولت ، مصدق وزیر فرهنگ بود و همان وقت اولین مدرسه‌ی عشایری ایران را تاسیس کرد. بعد از انقلاب خانه‌اش را در بانک گرو گذاشت تا در خانه ، آزمایشگاهی تاسیس کند. در حال حاضر در خانه‌ی او (بنیاد پروفسور حسابی) بیش از ۱۰۰ محقق مشغول به کارند.
در دیار غربت :
بعد از اینکه ما در بیروت بی پناه شدیم زندگی سختی را پشت سرگذاشتیم بایدکجا می رفتیم آن هم در کشور قریب که هیچ کس را نمی شناختیم . تمام اثاثیه ما را پشت دیوار سفارت ریخته بودند و من و برادرم و مادرم کنار اثاثیه نشسته بودیم و باید واقعیت را قبول می کردیم . از ته دل به خدا پناه آوردیم و چیزی از درون به ما می گفت که خدا به فریادمان خواهد رسید . همان که گفته شد قنسولگری ایران در بیروت مستخدمی داشت به اسم حاج علی که همشهری ما بود وقتی ما را با آن حال و روز دید علی رغم خطراتی که برای ایشان داشت ما را به خانه خودش برد و با احترام بسیار زیادی از ما استقبال کردند و ما ساکن اتاق سرایدار قنسولگری بودیم و باید حرفها و نگاه های اعضای سفارت خانه و خانواده آنها را که خرد کننده بود گوش می دادیم خوب چاره ای نبود چه می شود کرد؟ با این حال سختی های بسیار زیادی را متحمل شدیم و در حالی که با کمک حاج علی زندگی را می چرخاندیم گاهی هم مادر از جواهرات خود استفاده می کرد.
اما یک روز که ما مشغول بازی بودیم ناگهان صدای جیغ مادر بلند شد و همگی ما را به داخل اتاق کشانید با جسم بی جان مادر رو به رو شدیم مادر را به کمک حاج علی و دخترش به پزشک محلی بردیم و دکتر بعد از معالجه گفتند که او سکته کرده و از گردن به پایین فلج است دنیایی از غم سراسر وجودم را فرا گرفت و با خود گفتم مادر به خاطر من و برادرم سکته کرد وقتی دید که دیگر هزینه ای برایمان نمانده است.
 
خاطرات کودکی دکتر محمود حسابی :
باید از زمانی شروع کنم که پنج ساله بودم و خانه ما در میدان شاهپور تهران بود . آخر بازارچه قوام الدوله کوچه پایینی کلیسای ارمنه قرار داشت. خاطرات بسیاری از خانه محل تولدم دارم هنوز هم وقتی که پایم روی سنگ ریزهای کنار باغچه ای قرار می گیرد به یاد آن خانه می افتم . من و برادرم برای پدر و مادرم خیلی عزیز بودیم و آنها آرزوی های زیادی برای ما داشتند یادم می آیدکه غلام سیاه خانه مان یعنی نوروز پناهگاهی جزء مادرم نداشت .
به یاد می آورم که چهار سال داشتم و روی پله ها روبه روی حوض با خانم نشسته بودیم خانم برایم تعریف می کردند که چند ماهی نمی گذشت که مرا به دنیا آورده بودند مرا در بغل گرفته بودند و برادرم در بغل و دامان حاجیه طوبا خانم مادر بزرگم بود.
مرحوم آقای نظرالسلطان عسگری که نوه دایی مادرمان می شدند و از افراد سرشناس فامیل بودند و ضمنا مقام والایی در دادگستری داشتند به خانه ما آمده بودند تا ما را ببیند اول برادرم محمد را بغل گرفت و درباره آینده او گفت: من حدس می زنم محمد وقتی بزرگ شود درس بخواند و طبیب بشود فکر و طبعش هم طوری است که ثروت زیادی گرد می آورد ، بعد نصرالسلطان مرا در آغوش می گیرد و مدت طولانی ای در چشمانم نگاه می کند و بعد می گوید این پسر عجیب است عجیب !
محمود آدم فوق العاده ای خواهد شد ، او جامع العلوم خواهد شد او دانشمند می شود و افراد بسیاری از او سود خواهند برد نام او جاودان خواهدشد اما با این حال مال منال چندانی نخواهد آورد.
پدرم می گفتند: وقتی طی سالهای بعد از سوی مادرم این حرفها را می شنیدم فکر می کردم برای دلخوشی ما و جبران ناراحتی های من این حرفها را می گویند ، اگر این حدس من درباره حرفهای مادرم درست نباشد باید بگویم: دست کم آقای نصرالسلطان هرگز سختی ها و ناراحتی هایی را که من باید در سالهای بعد با آن دست پنجه نرم کنم نمی دانست.
از لحن بیان پدرم معلوم بود که خیلی راضی نیستند درباره دوران کودکی شان حرف بزنند و باز هم مشخص بود که برخی از قسمت ها را که مربوط به دوران کودکی شان می شد برایم بیان نمی کنند اما ظاهرا به خاطر خواهش و درخواست من پذیرفته بودند.
پدر ادامه داد: بگذار قصه کودکی ام را از زمانی شروع کنم که به بغداد رفتیم : جد شما یعنی پدر بزرگ من آقای معزالسلطان اسم کوچکشان علی بود و ملقب به حاج یمین الملک از افراد سرشناس و برجسته هیئت وزیران بود. یک روز به خانه ما آمد از این تعجب کردیم که چرا صبح به این زودی نزد ما آمده است پدرم یعنی آقای عباس حسابی ملقب به معزالسلطنه از آن جایی که ایشان را نزد خود فرا نخوانده بود حدس زد که باید مسئله مهمی در میان باشد. پدر بزرگ به پدرم گفت : که باید به عنوان قنسول یا به اصطلاح به عنوان نماینده دولت به شامات بروی . شامات آن موقع شامل سوریه و لبنان فعلی می شد و همه تحت سلطه ترک های عثمانی بود و مرکز این سرزمین ها آن موقع بیروت محسوب می شد.
من و برادرم هرگز نمی دانستیم که این سفر بیش از یک سال به طول می انجامد. آن زمان وسیله سفر درشکه ، کجاوه ، اسب و قاطر بود.
بعد از چند روز سفرمان آغاز شد از تهران به شاه عبدالعظیم و از آنجا به قم و کرمانشاه سفر کردیم و از کرمانشاه به طرف کربلا و نجف و بغداد و دمشق حرکت کردیم و از آنجا عازم بیروت شدیم. سه ماه در بغداد و کربلا ماندیم بعد از این مدت به طرف دمشق حرکت کردیم و چهارماه هم در آنجا ماندیم بعد از این که پدرم گزارش هایی برای دولت نوشت به سمت بیروت حرکت کردیم.
بیروت شهری زیبا و خاطره انگیز بود خانه سفیر در بیروت ، خانه بزرگ و مجللی بود و شادی های کودکانه در سال نخست اقامت مان در بیروت برایمان بسیار بود.
مادرم زنی قانع و فداکار بودند و اصلا تمایلات مادی و ثروت اندوزی نداشتند اما بر عکس پدرم ، پدر مدام در حال حساب و کتاب بود این املاک اش در ایران چه وضعی دارد ؟ یا این که از دولت چه سمتی بگیرد که بهتر باشد؟ مدام برای کسب پست های بالاتر با تهران مکاتبه می کرد و همین کار ها باعث می شود مادرم ناراحت بشوند اما مادر زنی نبودند که به روی خودشان بیاورند. بعد از مدتی پدر تصمیم خودش را گرفت تا برای به دست آوردن خواسته های مادی و کسب قدرت به ایران باز گردد و من و برادرم را به یک مدرسه شبانه روزی در بیروت بسپارد زیرا بیروت به اروپا نزدیکتر بود و مدارسش به مراتب بهتر و پیشرفته تر از تهران بود . همچنین برای نگهداری از ما دایه هایی را در نظر گرفته بود و می خواست با مادر به ایران باز گردد وقتی ما هم از تصمیم با خبر شدیم چیزی نمانده بود که از غصه دق مرگ بشویم مگر می شود که ما غریب و تنها به دور از پدر و مادر آن هم در شهری به آن بزرگی تنها باشیم باور کردنش مشکل بود آیا فقط به بهانه تحصیل من و برادرم پدر می توانست ما را بی خانواده و بی تکیه گاه رهاکند؟اما خداوند مادری مهربان و با گذشت به ما عطا کرده بود ، مادر تصمیم گرفتند که پیش ما بماند و همراه پدر نروند و گفتند من می خواهم خودم فرزندانم را بزرگ کنم نه دایه ها . پدر برای کسب لذایذ دنیا تصمیم خود را گرفته بود او یک باره و در کمال خونسردی ما و مادرم را در بیروت گذاشت و راهی تهران شد. از آن پس پدرم هزینه زندگی ما را هر چند ماه یک بار مرتب به سفارت بیروت می فرستاد و ما از این بابت مشکلی نداشتیم.
 
حدود یکسال از سفر پدرم به شهر تفرش می گذشت یک روز عصر پیشکار پدرم که اوامر او را اجرا می کرد و مردی خشن و بسیار سرد بود و خیلی با پدرم هم خلق و خو بود به منزل ما آمد و در خانه را زد ، وقتی در را باز کردم گفت: با خانم جناب قنسول می خواهم صحبت کنم من به مادر خبر دادم و مادرم بعد از تعویض لباس به داخل سرسرای جلوی عمارت آمدند و به من اشاره کردند که پیشکار را راهنمایی کنم . مادر کنار میز بلند داخل سرسرا ایستادندتا پیشکار هم مجبور شود بایستد ، مادر نکات دقیق و ظریفی را رعایت می کردند ، من در صورت پیشکار یک نوع شیطنت کینه و خشونت می دیدم و در صورت مادرم نوعی نگرانی را احساس می کردم البته رفتار با صلاحت و جدی و مطمئن مادرم باعث شده بود پیشکار جرات بیان خواسته اش را از دست بدهد پیشکار من و من می کرد تا مادر به او گفتند : حرف تان را بزنید چرا این دست و آن دست می کنید؟ ای کا ش لال می شد و هیچ وقت پیغام پدر را به ما نمی رساند ولی این طور نبود و او لب به سخن گشود و گفت که پدر دیگر هزینه ای برای گذراندن زندگی به ما پرداخت نمی کنند و خواسته بود که هرچه زودتر ما آنجا را ترک کنیم مادر که حسابی جا خورده بودند با حیرت و تعجب پرسیدند حتما جای دیگری را برای ما در نظر گرفته اند چرا درست سخن نمی گویید ، پیشکار با لحنی بی اعتنا و خونسرد ادامه داد که آقا دستور داده اند ظرف یک هفته باید خانه را تخلیه کنید در عین ناباوری مادر از پیشکار در خواست نامه ای که از سوی پدر آورده بودند را کردند و نامه را خواندند و حقیقت داشت ، مادر را وحشتی عمیق در آغوش گرفت .
آقای معز السلطنه به تهران می آید تا ثروتی بیشتر گرد آورد و از آنجایی که خانواده خود را در بیروت رها کرده با خانمی به اسم همدم الدوله از خانواده سلطنتی قاجار بود آشنا می شود و با او ازدواج می کند با این کار معزالسلطنه شاه می شود و موقعیت بسیار خوبی برای شرکت در مهمانیها ی دربار است .
معزالسلطنه بعداز چند ماهی از خانم جدید خود می خواهد که با شاه صحبت کند تا مقام بالاتری را تصاحب کند.متاسفانه شرط خانم همدم الدوله رها کردن زن و فرزندان و قطع خرجی و اخراج آنها از سفارت بود تا همسر اول و فرزندانش را از بین ببرد. از انجا یی که معزالسلطنه حاضر بود برای کسب موقعیت و مقام بالا دست به هر کاری بزند بنابراین شرط زن دوم خود زا پذیرفت و دست به کار شد. حال این که آقای حاج یمین الملک که آن روز ها وزیر دارایی بود می توانست به ما کمک کند اما ما هر چه نامه نوشتیم به دستور خانم همدم الدوله نامه ها به دست پدر بزرگ نمی رسید حتی پدر بزرگ مستمری که جداگانه برای ما در نظر گرفته بودند اما پدرم مستمری را هر ماهه دریافت می کرد. واقعا عجیب است؟به قول پدرم اگر انسان بخواهد کسی را اذیت کند هیچ موجود دیگری به پایش نمی رسد.
 سیسه پدر برای نابودی خانواده :
روزگار به همین منوال گذشت تا این که ما 9 ساله شدیم یک روز پدرم پیش ما آمدند چون همسر دوم پدر از زنده بودن ما آگاه شده بود و همین مساله باعث نگرانی او شده بود وبه پدر دستور داده شده بود که به بیروت بیاید و مادر را با خود سوار کشتی کنند و من و برادرم را به بهانه تحصیل در بیروت بگذارند از آنجایی که مادر نگران آینده ما بود پیشنهاد پدر را پذیرفتند و همراه پدر راهی شدند ما خیلی نگران بودیم چراکه ماجرا طبیعی پیش نمی رفت دیری نگذشت که فهمیدیم همه این ماجراها دسیسه ای بیش نبوده و معزالسلطنه برای نابودی ما به بیروت آمده است وقتی که ما در تهران بودیم غلامی داشتیم به اسم نوروز که او هم همراه پدر بود وقتی که از ماجرا باخبر می شود نزد مادرم می روند و همه چیز را به مادر می گویند و از ایشان می خواهند که هرچه زودتر خود را ازاین دسیسه شوم نجات دهد .
مادر وقتی که از ماجرا با خبر می شود دست به کار می شود و سرش را به لبه تیز و آهنی ستون کشتی که از پشت به آن تکیه داده بود به شدت هر چه تمامتر می کوبند که بر اثر این ضربه سرشان شکاف عمیقی بر می دارد به طوری که زمین کشتی پر از خون می شود به معزالسلطنه خبر می رسانند او هم به محض دیدن صحنه مادر را به بیرون از کشتی می برند و همان جا رهایش می کنند به خیال اینکه از خون ریزی شدید جان سالم به در نخواهد برد اما به خواست خدا مادر زنده می ماند و با این فداکاری و تن افلیج خود و ایمان راسخ نزد من و برادرم باز می گردد و معزالسلطنه دست خالی به ایران می رود.
فاجعه بعدی مربوط به 14 - 15 سالگی من و برادرم می شود که همسر دوم پدرم باز از سلامتی ما مطلع می شود و باز پدر را به قصد نابودی ما به بیروت می فرستد که با دلسوزیهای حاج علی، باز نجات پیدا کرده و برای آنکه پدر بار دیگر مزاحم ما نشود به جنوب بیروت شبانه اثاث کشی کردیم به طوری که جزء حاج علی کسی از ما خبرنداشت . بله زندگی گاهی خیلی سخت و غیر قابل تحمل می شود انگلیسی ها در هنگام سختی ها و تصمیم برای انجام دادن کاری به بچه هایشان می گویند : که تا جایی که می توانی ببینی و می توانی بایستی مقاومت کن . من تقریبا این کار را از کودکی ام آموختم.
در آن دوران مهمترین مساله این بود که مادری حامی ، معتقد ، متدین و سخت کوش داشتیم با اینکه سکته کرده بود و افلیج بود و بیشتر وقتها در بستر بیماری به سر می بردند اما هیچ گاه ناامید نمی شد و لحظه ای از تربیت و آموزش ما غافل نمی شدند و همین باعث امیدواری و شادی ما می شد. کار به جایی رسیده بود که دیگر پولی برایمان باقی نمانده بود و چیزی هم برای خوردن نداشتیم من و برادرم لیفه خرما را می کندیم و با شمع می تاباندیم تا بند کفش درست کنیم و به مغازهای بیروت سری می زدیم تا هرکس که باری یا کالایی دارد برایش جابجا کنیم تا بتوانیم خرج داروهای مادر را در آوریم.
در آن هنگام قند پیدا نمی شد و ما از میوه های شیرین ((خروب)) استفاده می کردیم و مقدار زیادی جمع آوری می کردیم و نصف آن را خشک می کردیم برای زمستان هرچند که این میوه وقتی خشک می شد خیلی جویدنش سخت بود اما ما خوشحال بودیم و چاره ای نداشتیم.
من با تلاش زیاد توانستم دیپلم نجات غریق را بگیرم پس تابستانها به 20 بچه هم قد خودم آموزش می دادم شنا در سواحل مدیترانه آن هم در عمق زیاد کار بسیار دشواری بود دیگر روزها همین طور می گذشت تا زمانی که کار داشتیم اوضاع بد نبود اما وقتی بیکار می شدیم شبها من و برادرم داخل کوچه ها راه می افتادیم و نان خشک جمع می کردیم آنها را می شستیم و روی پارچه ای خشک می کردیم و بعد استفاده می کردیم با این حال هیچ گاه به یاد نمی آورم که مادر لب به شکوه و نا رضایتی باز کنند هیچ وقت غصه بی پولی را نمی خوردند تنها نگرانی او از بابت درس ما بود که او را عذابی دشوار و سخت بود. این بود که مادر تصمیم گرفت راز دل را با حاج علی در میان بگذارد با این که می دانستند او درگیر مسائل خود است ولی چاره ای نبود پس از حاج علی خواهش کرد تا مدرسه رایگان و یا با هزینه کم برای ما پیدا کند و او هم پذیرفت به هر حال هیچ مدرسه ای جزء مدرسه روحانیون رایگان نبود و ما مجبور بودیم که برای درس خواندن نزد کشیش های فرانسوی بیروت برویم با نگرانی هایی که از جانب مادر با آن حال شان داشتیم پذیرفتیم و فکر کردیم که این کار باعث خوشحالی بی اندازه مادر می شود . نگرانی من از بابت مادر خیلی بیشتر از این ها بود چون باید 6 شبانه روز آنجا باشیم و فقط یک شب اجازه داشتیم که کنار مادر باشیم.
 
مدرسه روحانیون :
فکر مادر لحظه ای مرا آرام نمی گذاشت بالاخره تصمیم گرفتم که موضوع را با حاج علی در میان بگذارم و در واقع از او کمک بخواهم ، او نیز گفت که من حاضرم به شما کمک کنم من و دخترم از مادرتان مواظبت خواهیم کرد شما به درستان برسید.
ما را به خوابگاه بردند و لباس همراه با تختخواب و خلاصه از ظرف غذا تا وسایل بهداشتی به مادادند ، شبهای آنجا خیلی سخت بود مخصوصا که همیشه به تختهای خواب سکری می کشیدند و صدای قدمهایشان لالایی وحشتناکی بود که ما را به خواب می برد از وضع موجود راضی نبودیم ولی تحمل می کردیم اما کاسه صبرم تمام شد و موضوع را با مادر در میان گذاشتم و از درس دادن آنها گفتم و اینکه آنها از مسلمان بودن ما ناراضی اند وبه نحوی می خواهند ما نیز چون بچه هایشان مسیحی فرانسوی بشویم ، بنابراین به ما خیلی سخت می گریند و مادر هم از ترس اینکه مبادا به بچه هایش مسیحی فرانسویی بشوند در غیاب ما در طول یک سال آنقدر به حاج علی التماس کردند تا بالاخره حاج علی قول داد تا جایی بهتر برای ما پیداکند با همه سختی ها و پیشامدها توانسته بود تقاضای بازرسی کند تا ما بتوانیم اجازه ای گرفته و شبها پیش مادر نازنینمان بخوابیم . در 19 سالگی لیسانس بیولوژی گرفتم و در همان آزمایشگاه مشغول کار شدم از بخت بد این کار هیچ در آمدی نداشت چون در آن زمان کسی به آزمایشگاه اعتقادی نداشت ، من باید خرج خانواده ام را می دادم ، بیکاری برای من مشکل بود تا اینکه یک روز در یکی از رستورانها ی سنتی بیروت با دکتر فرانسوی آشنا شدم و او به من توصیه کرد که رشته ای بخوانم که بتوانم برای خارجی ها کار کنم و گفت بهتر است در شرکتهای پیمان کاری کار کنم ، این پیشنهاد بهترین پیشنهاد بود. حدود 22 ساله بودم که از دانشگاه امریکایی بیروت مدرک مهندسی راه و ساختمان گرفتم و در یک شرکت فرانسوی کار پیدا کردم این کار هم با سختی های بسیاری همراه بود این شرکت کنترات راهسازی مرز سوریه و لبنان را به عهده داشت و مسیری خطرناک و غیر قابل عبور و در مسیری در ارتفاعی به نام حما ساخته می شود ماهی نمی شد که دکه کارگری از ارتفاعات پرت نشود .
کارگرها شبها پایین ارتفاع می خوابیدند و من تنها آن بالا می ماندم ، شب از صدای شغالها و گرگها خوابم نمی برد و گاهی موشها ی صحرایی و از همه بدتر مالاریا بود که گریبان گیر من شد و مرا مبتلا کرد دیگر از همه چیز و همه کس قطع امید کرده و خودم را برای مرگ آماده کرده بودم که پزشک فرانسوی با مقداری گنه گنه (کنین ) از بیروت رسید و همان قرصها به خواست خدا مرا از مرگ نجات داد. و دوباره کارم را در ارتفاع حما شروع کردم . حالا دیگر کارگرها با من نوعی ارتباط عاطفی پیدا کرده بودند و این باعث می شود که کارشان را به نحو احسن انجام دهند تا جایی که یک روز مهندس عالی رتبه فرانسوی با تعجب گفت فکر نمی کنم تا به حال مردم با هیچ مهندسی به این خوبی کار کرده باشند گفتم بله ، چون این کارگرها همه مسلمانند و من هم مسلمان هستم بنابر این حرفهای همدیگر را خوب می فهمیم و همین باعث می شود که آنها خوب کار کنند . به هر حال به من پیشنهاد کردند که روی معادن کار کنم ، پس اجازه گرفتم که کارم را فعلا به دفتر مرکزی در بیروت انتقال دهند که آنجا بتوانم درس خود را در رشته مهندسی معدن شروع کنم .
در 25 سالگی مهندسی معدن می خواندم و در معادن کار می کردم ، با مردم راحت شده بودم وآنها هم همین طور دروزی ها فقط به خاطر من است که اجازه دادند معادنشان استخراج بشود و همین مرا نگران می کرد که اگر فردایی پایم را از اینجا بیرون بگذارم آنها دیگر هیچ کنترلی به معادنشان نخواهند داشت ، تصمیم گرفتم که با رئیس طایفه ( عشیره) دروزی ها ملاقات کنم و موضوع را با او در میان بگذارم از آنجایی که او با وضع من آشنا بود به حرفهای من خوب گوش کرد و همان طورکه می خواستم یکی از پسرها ی با هوش خود را تحت اختیار من گذاشت تا به او زبان فرانسه یاد بدهم ، به خاطر این پیشنهاد سه شبانه روز برایم جشن گرفتند و اسبی ممتاز و درجه یک عربی به من دادند پسر ریس دروزیها آن قدر باهوش بود که کمتر از یکسال زبان فرانسه را به خوبی آموخت با ریاضی و معدن و محاسبات استخراج آشنا شد و همین طور به امور فنی حال دیگر او می توانست بالای سر فرانسوی ها باشد و جای مرا بگیرد.
حال ما یکسال است که در فرانسه اقامت داریم یک روز به همراه برادرم در پارک نشسته بودیم که من مرد افلیجی را دیدم که سال قبل در همین پارک با او آشنا شده بودم اما او دیگر افلیج نبود از پسرش موضوع را پرسیدم و همین امر باعث شد که با برادرم به فکر مادر بیفتیم و به همین امید ، هر دو رشته حقوق را رها کردیم و در رشته پزشکی تحصیل کردیم روزها را پشت سر گذاشتیم و سخت تلاش کردیم تا اینکه من در طول 4 سال و برادرم طی 6 سال درسمان را تمام کردیم و در بیمارستان دانشگاه پاریس مشغول به کار شدم اما حوصله ام سر رفت در حالی که چشمانم هم خیلی ضعیف شده بود تصمیم گرفتم که رشته تحصیلی خود را عوض کنم و چیزی انتخاب کنم که مثل پزشکی بدون فرمول نباشد و آدم را کمی اذیت کند.
 
اقدامات دکتر محمود حسابی :
از جمله اقدامات ارزشمند استاد برای نمونه به مواردی اشاره می کنیم:
- تأسیس مدرسه مهندسی وزارت راه و تدریس در آنجا (1306 هـ. ش)
- نقشه برداری و رسم اولین نقشه مدرن راه ساحلی سراسری میان بنادر خلیج فارس، تأسیس ارالمعلمین عالی و تدریس در آنجا (1307 هـ. ش)
- ساخت اولین رادیو در کشور (1307 هـ . ش)
- تأسیس دانشسرای عالی و تدریس در آنجا (1308 هـ. ش)
- ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی در ایران (1310 هـ. ش)
- نصب و راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران (1310 هـ. ش)
- تعیین ساعت ایران (1311 هـ. ش)
- تأسیس بیمارستان خصوصی (گوهرشاد) به نام مادرشان (1312 هـ.ش)
- تدوین قانون و پیشنهاد تأسیس دانشگاه تهران و تأسیس دانشکده فنی (1313 هـ.ش) و ریاست آن
دانشکده و تدریس در آنجا (1315 هـ. ش)
- تأسیس دانشکده علوم و ریاست آن دانشکده از (1321 تا 1327 و از 1330تا 1336هجری شمسی) و تدریس درگروه فیزیک آن دانشکده تا آخرین روزهای حیات،
- تأسیس مرکز عدسی سازی- دیدگانی- اپتیک کاربردی دردانشکده علوم دانشگاه تهران،
- مأموریت خلع ید ازشرکت نفت انگلیس در دولت دکتر مصدق و اولین رییس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران،
- وزیر فرهنگ دردولت دکترمصدق(1330هجری شمسی)
- پایه گذاری مدارس عشایری و تأسیس اولین مدرسه عشایری ایران (1330هجری شمسی)
- مخالفت با طرح قرارداد ننگین کنسرسیوم و کاپیتولاسیون درمجلس،
- مخالفت با قرارداد دولت ایران درعضویت سنتو«باکت بغداد» درمجلس،
- تأسیس اولین رصدخانه نوین درایران، تأسیس اولین مرکز مدرن تعقیب ماهواره ها درشیراز (1335هجری شمسی)
- پایه گذاری مرکز مخابرات اسدآباد همدان (1338هجری شمسی)
- تدوین قانون استاندارد و تأسیس مؤسسه استاندارد ایران (1333هجری شمسی) ژئوفیزیک دانشگاه تهران (1330هجری شمسی)،
- استاد ممتازدانشگاه تهران (ازسال1350هجری شمسی)،
- پایه گذاری مرکز تحقیقات و راکتور اتمی دانشگاه تهران و تأسیس سازمان انرژی اتمی و عضو هیئت دائمی کمیته بین المللی هسته ای(1330 - 1349هجری شمسی)
- تشکیل و ریاست کمیته پژوهشی فضای ایران و عضو دائمی کمیته بین المللی فضا (1360هجری شمسی)
- تاسیس انجمن موسیقی ایران، مؤسس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان ایران(1349هجری شمسی) تا آخرین روزهای فعالیت.

مطالعه موفق با تمرکز (زمان و حالات مناسب مطالعه متمرکز)

نقش زمان

پیش از این توضیح دادیم که آرامش، خواب و استراحت کافی به خصوص در شب، چقدر در پرورش تواناییهای ذهنی و تمرکز حواس و حافظه شما مؤثر است.

در هیچ شرایطی، نیمه شب مطالعه نکنید. با این توجیهات که: “من به مطالعه شبانه عادت دارم”، “سکوت منزل شب هنگام بیشتر است” و . . . خود را متقاعد نکنید که شب مطالعه کنید. چرا که شارژ عصبی و مغناطیسی بدن، شب هنگام انجام می گیرد و شما با بی خوابی در شب، خود را از این شارژ عصبی مغز محروم می کنید. بنابراین: هرچقدر هم که به مطالعه نیمه شب عادت دارید، از این پس دیگر نیمه های شب مطالعه نکنید. خودتان را عادت دهید که روز یا اول شب مطالعه کنید.

ضمن آن که توجه داشته باشید در هنگام خواب یا استراحت عمیق شب آن که را که در طول روز خوانده اید، پردازش ذهنی می شود و در مغز، عمل جایگزینی صورت می گیرد.

شما به هیچ وجه در هنگام خواب، وقت تلف نمی کنید بلکه ذهن شما ناخودآگاه به تثبیت آموخته های روز می پردازد.

همین طور مطالعه بلافاصله بعد از غذا خوردن، خود باعث عدم تمرکز می شود. مغز شما برای فعالیتهای ذهنی بیش از همه به اکسیژن نیاز دارد و این اکسیژن را از خون می گیرد و جریان خون شما پس از غذا خوردن تا حدود یک ساعت و نیم بیشتر متوجه اندامهای گوارشی است تا مغز. به همین علت است که شما پس از غذا خوردن بیشتر تمایل دارید که استراحت کنید تا این که فعالیتهای فکری انجام دهید. دست کم تا یک ساعت بعد از صرف غذا از مطالعه کردن اجتناب کنید.

مسأله مهم دیگر در زمان مطالعه، مطالعه مرتب در زمانهای خاص است. ضمن آن که شما از فرصتهای خود برای مطالعه بیشترین استفاده را می کنید، خودتان را به مطالعه در ساعتهای خاص هم شرطی کنید.

مثلاً صبحها به محض بیدار شدن، بعدازظهرها در ساعتی مشخص و یا ساعات اولیه شب. زمان خاصی را برای مطالعه در نظر بگیرید. ذهن شما می تواند پس از مطالعه مدام در یک ساعت خاص از شبانه روز بعد از مدتی خود به خود در آن ساعت ویژه، جذب و فراگیری پیدا کند.

پس توصیه زمانی ما به شما:

۱. در فاصله زمانی ساعت ۱۱:۳۰ شب تا ۵ صبح مطلقاً مطالعه نکنید و حتماً در این ساعات بخوابید.
۲. تا دست کم یک ساعت پس از صرف غذا مطالعه نکنید.

۳. خود را به مطالعه در زمانهای خاص و مناسب شرطی کنید.

نقش حالتها در تمرکز حواس

برای هر رفتاری از لحاظ ذهنی و جسمی باید حالتهای خاص داشته باشید که با رفتارتان هماهنگ باشد. روان شناسی حالتها و رفتارها این موضوع را به تفصیل شرح می دهد.

اگر می خواهید بجنگید، ابتدا باید حالت جنگیدن را به خود بگیرید. اگر می خواهید شاد باشید، ابتدا باید حالت شاد بودن را به خود بگیرید. اگر می خواهید انسانی مصمم و با اعتماد به نفس باشید، باید حالتهای اعتماد به نفس را در خود ایجاد کنید. حالتها و رفتارها از همدیگر به وجود می آیند. یعنی همان طور که وقتی شما شاد باشید ناخودآگاه حالتهای شاد بودن در شما پدیدار می شود، اگر هم حالتهای شادی را در خود ایجاد کنید یعنی به خودتان بگویید، ناخودآگاه احساس شادمانی به شما دست خواهد داد. برای مطالعه نیز شما باید حالت جذب و یادگیری داشته باشید. با حالت خمیده و خواب آلوده انتظار تمرکز و دقت فراوان از خود نداشته باشید. در وضعیتهایی که برای مطالعه کردن مناسب نیست تمرکز حواس پیدا کردن دشوار و انتظار آن کاملاً غیر معقول است.

هنگام هیجانهای عصبی، ترس، خشم، اضطراب و کینه و ناراحتی نمی توان انتظار داشت که تمرکز بالایی داشته باشیم. چون در این حالتها ذهن ما پیشاپیش متوجه و متمرکز برآن مسأله است که این هیجانها را در ما ایجاد کرده است. همین طور در حالت شور و شوق و اشتیاق فراوان هم نمی توانید تمرکز حواس داشته باشید و علت همان است. بچه هایی که زنگ تفریح در حیاط مدرسه به بازیهای مهیج می پردازند و با همان شور و هیجان به کلاس درس می آیند، گاهی تا نیم ساعت بعد از حضور در کلاس به حالت مناسب خود برای فراگیری دست نمی یابند و در این مدت توجه و تمرکزشان هنوز به هیجان حیاط مدرسه معطوف است.

در حالت خستگی و بی خوابی هم نمی توانید تمرکز حواس داشته باشید. این حالتها همه با حالت تمرکز حواس برای مطالعه، منافات دارند. بنابراین شما باید ابتدا مسایل خود را تا حدی حل کنید، استراحت کنید، آرام شوید و پس از ایجاد حالت یادگیری، مطالعه را شروع کنید.

انتظار بیجا از خود نداشته باشید. مسلم است که با حالتهای منفی مانند خستگی، گرسنگی، بی خوابی و هیجان فراوان نمی توانید تمرکزی عالی داشته باشید و این عدم تمرکز کاملاً طبیعی است.

بعضیها پس از یک ورزش سنگین، با همان خستگی و بدن عرق کرده، شروع می کنند به کتاب خواندن و مطالعه و انتظار دارند که با این هیجان تمرکز حواس هم داشته باشند و چون چنین چیزی امکان پذیر نیست، می گویند: حافظه ام ضعیف است. حواسم پرت است و . . .

باز هم تأکید می کنیم ابتدا وضعیت جسمی و روحی خود را متعادل کنید و سپس شروع به مطالعه کنید.

اولویت بالاتر، مانع تمرکز

گفتیم عوامل حواس پرتی خود را که در هنگام مطالعه به ذهنتان خطور می کنند در جایی یادداشت کنید که بلافاصله پس از مطالعه به آنها بپردازید. اما گاهی اوقات یک موضوع مهم، ضروری و بسیار “دراولویت” به ذهنتان خطور می کند که حتی با نوشتن آن وسواس ذهنی کاهش پیدا نمی کند. در چنین مواردی، ما توصیه می کنیم به جای آن که کاهش پیدا نمی کند. در چنین مواردی، ما توصیه می کنیم به جای آن که تقلا کنید که با همان وضعیت بد درس بخوانید، به انجام همان کار با اولویت بالا بپردازید. چون مطالعه با آن وضعیت بد، هم اضطراب شما را به دنبال دارد و هم بازده فکری شما را کاهش می دهد.

اضطراب

یکی از عمده ترین مسائلی که باعث اضطراب می شود، انباشته کردن دروس در شب امتحان است. مسلماً وقتی شما در طول سال تحصیلی مطالعه نمی کنید و همه را برای شب امتحان انبار می کنید، با یک ضرب الاجل و فشار عصبی و اضطرابی مواجه می شوید که بیش از هر عامل دیگری، میزان تمرکز فکری و یادگیری شما را کاهش می دهد.

متخصصان مطالعه و یادگیری به شدت اعتقاد دارند که مهمترین عامل تخریب حافظه و عدم دستیابی به یک تمرکز عالی، اضطراب است. برنامه ریزی درسی، مطالعه در طول سال تحصیلی و استفاده بهتر از زمان و البته آسودگی شب امتحان از تمام اضطرابهای کاذب جلوگیری می کند.

تصویر ذهنی مثبت

اضطراب، بسیاری از اوقات هم از تصور نگران کننده شخص درباره خودش نشأت می گیرد. یعنی با این که شما درس خود را می خوانید و اهل مطالعه هستید، مدام تصور نگران کننده ای از خودتان در ذهن دارید که بازده فعالیت ذهنی شما را کاهش می دهد و به حافظه و تمرکز شما لطمه وارد می کند.

بهترین و آسان ترین شیوه برای مقابله با این اضطراب کاذب انجام تمرینات تلقین تجسمی است که بی جهت ساده گرفته می شود. صبحها پس از بیدار شدن، ظهرها پس از یک آرامش چند دقیقه ای و قبل از صرف ناهار و به ویژه شبها قبل از خواب به آسودگی دراز بکشید، بدن را شل کنید. چند نفس عمیق بکشید و با صدای بلند یا در ذهن خود چندین بار این جملات را تکرار کنید:

“من با تمرینات عالی ام، تمرکزم روز به روز بیشتر می شود”

“من سرشار از قدرت تمرکز فوق العاده ای برخور دارم”

“من سرشار از آرامشم و در این آرامش، تمرکز جاری است”

“حافظه ام بسیار عالی است و روزبروز بهتر می شود”

“در کلیه امتحاناتم موفق هستم و هم اکنون نمرات عالی ام را می بینم”

در لحظاتی که این جملات را می گویید و چند بار تکرار می کنید، خود را در ذهن خود ببینید. خود را در جلسه امتحان ببینید که در نهایت آرامش نشسته اید. برگه امتحان در دست شماست. همه جوابها را می دانید و به همه سؤالات با آرامش کامل و شادی فراوان جواب می دهید.

این تصویر را شبها خصوصاً قبل از خواب، به وضوح در ذهن خود ببینید و از آن به شوق آیید. بعد از مدتی که تلقین و بیان عبارتهای تأکیدی بالا را صبح و ظهر و شب انجام دادید و به خصوص تصویر ذهنی مثبت خود را هر شب مجسم کردید، هم اعتماد به نفس و روحیه تان عالی می شود و هم میزان تمرکز، حافظه و یادگیری تان بهبود می یابد.

یک هشدار مهم

تمام تمرینهای گفته شده تا الآن فقط در صورتی پاسخ مثبت می دهند و از آنها نتیجه مطلوب حاصل می شود که به هیچ عنوان منفی حرف نزنید. وقتی شما درباره خودتان با عبارات منفی حرف می زنید، همه چیز را خراب می کنید. هرگز نگویید حافظه ام خراب است. اصلاً هیچ چیز نمی فهمم. تمرکزم افتضاح است و..

باز هم تأکید می کنیم که با عبارات منفی به خود تلقین منفی نکردن اهمیت بسیار بیشتری از تلقین مثبت دارد، یعنی اگر از یک طرف تلقینات مثبت را به خود القا کنید و از طرف دیگر در طول روز این حرفهای منفی را درباره خودتان بزنید، عملاً تلقینات مثبت خود را بی نتیجه و بی اثر ساخته اید. پس به هیچ عنوان حرف منفی نزنید و تمرینات تلقین مثبت را هم انجام دهید تا از تمرکز عالی برخوردار گردید.  

منبع:قLeitnerbox.i

طنز فلسفی

اثبات کنید که : P

اندیشه  - طنزی فلسفی درباره اینکه برخی از فیلسوفان معاصر - عمدتاً‌ تحلیلی - برای اثبات p به چه دستاویزی متوسل می‌شوند.

اغلب فلاسفه بزرگ در دستگاه‌های فکری‌شان استنتاجات حیرت‌آوری دارند که هر کس با خواندن آن‌ها چاره‌ای جز اعتراف به نبوغ این فلاسفه نخواهد داشت. اما در رابطه با پیش فرض‌هایی که برای این استنتاجات لازم است، بیشتر آن‌ها دست به کاری می‌زنند که به آن «تحصیل حاصل» می‌گویند. هر یک از فلاسفه برای این کار تکنیک خاص خود را دارند. در متن زیر تلاش شده تا این تکنیک‌های منحصر به فرد (البته با کمی اغراق) بازسازی شود. به سادگی می‌توان جملاتی مشابه آن‌چه در این متن به هر فیلسوف نسبت داده شده را در آثار مهم آن‌ها یافت و مهم‌تر آن‌که به وضوح می‌توان دید که طنز چه ابزار دقیق و جذابی برای نقد فلسفی است و ما تا امروز از آن غافل بوده‌ایم.

دیویدسن
بیایید خیلی جسورانه این حدس برجسته را بزنیم که : P .

والاس
دیویدسن خیلی جسورانه این حدس برجسته را زد که : P .

گرونباوم
چنان‌که پیش از این بارها و بارها در آثارم متذکر شده‌ام : P .

پاتنم
از آنجا که بعضی فلاسفه q را پذیرفته‌اند، بر این اساس بحث کرده‌اند که p ~ (چنین نیست که p). خود این‌که همه سفسطه‌های «بحث» این فلاسفه را بشماریم تمرین جالبی است (خیلی خفن است! نه؟) بنابراین: p .

راولز
خیلی عالی می‌شد اگر می‌توانستیم p را از فرض‌های بدیهی با روش قیاس منطقی اثبات کنیم. متأسفانه بنده بلد نیستم چنین قیاسی ارائه دهم، بنابراین ناچارم که محتوای بحث را به ملاحظات شهودی زیر که در اختیار داریم بسپارم [و آن ملاحظات از این قرارند که] : p

آنگر
فرض کنید که p ~ درست باشد. آنگاه از این فرض می‌توان نتیجه گرفت که فردی وجود دارد که می‌داند که q . ولی به نظر من هیچ کس به هیچ‌وجه هیچ چیز نمی‌داند. بنابراین : p .
(آنگر معتقد است که هر چقدر این بحث را با صدای بلندتر طرح کنید، به همان اندازه اثربخش‌تر و قانع‌کننده‌تر خواهد بود).

کاتز
بنده هفده مبحث طرح کرده‌ام که در همه آن‌ها ادعا شده است که p درست است. ولی بیش از چهار مبحث ندیده‌ام که در آن ها ادعا شده باشد p ~ درست است، بنابراین :p

لوئیس
بیشتر مردم p ~ را بدیهی می‌دانند و وقتی که من به آن‌ها می‌گویم که p، به اینجانب به گونه‌ای آمیخته با شک و ناباوری برّ و برّ می‌نگرند. اما این واقعیت که p ~ برای آن‌ها بدیهی است که نشد اثبات p ~. من هم که نمی‌دانم چطور می‌توان یک نگاه خیره آمیخته با شک و ناباوری را به روش منطقی ابطال کرد. بنابراین : p .

فودور
بحث من پیرامون p بر پایه سه پیش فرض استوار است:
1- q
2- r
و
3- q
عبارت p از این سه پیش فرض به صورت منطقی قابل استنتاج است. ممکن است به نظر بعضی‌ها پیش فرض سوم کمی مناقشه‌برانگیز باشد، اما بر همگان واضح و مبرهن است که اگر به جای پیش‌فرض سوم هر پیش‌فرض موجه دیگری را هم در نظر بگیریم، استنتاج منطقی دقیقاً به همین شکل پیش خواهد رفت و باز همین نتیجه به دست خواهد آمد.

سلارز
مع‌الأسف محدودیت فضا مانع از آن شد که همه زوایا و نکات مطلب را در این‌جا به دقت بررسی کنیم، اما تنها بخش‌هایی از استدلال [که اثبات می کند که p] در هر یک از مقالاتی که عنوانشان ضمیمه کتاب‌شناسی شده، آمده است.

اِرمان
راه‌حل‌هایی برای معادلات میدانی نسبیت عام وجود دارد که طبق آن‌ها فضا ـ زمان دارای ساختار چهار بعدی بطری کلین است و ماده در آن‌ها جایی ندارد. در تمام ساختارهای فضا ـ زمان از این دست عبارت p ~ کاذب است. بنابراین : p .

گودمن
زابلودووسکی (‌Zabludowski‌) با مثال‌های نقضی که طرح کرده تلویحاً گفته که قضیه من مبنی بر p غلط است. اما خود این «به اصطلاح مثال نقض»‌ها به وضوح از دل تفسیر نامطلوب قضیه p من سر بر آورده‌اند. چون من تصمیم گرفته‌ام که قضیه‌ام هیچ مثال نقضی نداشته باشد، بنابراین : p .


سول کریپکی
پیرامون طرح‌واره‌ای1  از یک اثبات برای p

بعضی از فلاسفه این بحث را طرح کرده‌اند که p ~ . اما به نظرم هیچ یک از آن‌ها بحثی قانع کننده علیه این دیدگاه شهودی که چنین نیست، طرح نکرده‌اند. بنابراین : p .

روتلی و می‌یر
اگر ( q & ~q ) [ q و نقیض q ] درست باشد آن‌گاه مدلی برای p وجود دارد. بنابراین : p .

پلانتینگا
قضیه‌ای در مدل تئوری هست که می‌گوید p → p [اگر p، آن‌گاه p]. مطمئناً احتمال آن هست که p باید درست باشد. بنابراین : p . اما قضیه‌ای در مدل تئوری هست که می‌گوید p → p [اگر p، آن گاه p]. بنابراین: p .

چیشولم p- بودگی، خودبین است. بنابراین : p .

مورگن بسر
اگر p درست نباشد چه؟ ها؟ q؟ شاید؟!

پی‌نوشت:

(1) این پیرامون ـ البته با اصرار ویراستار ـ از روی نوار پیاده شده یکی از سخنرانی‌هایم و خیلی با عجله تهیه شده است. از آن جا که حتی فرصت بازبینی اولین پیش‌نویس پیش از انتشار به من داده نشد، مسئولیت هیچ یک از کاستی‌های بحث (در نسخه چاپی) را نمی‌توانم بر عهده گیرم و تمام ارجاعات بی‌اساس و مخدوش که به دلیل تایپ معیوب سخنرانیم در نسخه چاپی وجود دارد، بر عهده ویراستار محترم است. نیز حالا که نگاه می‌کنم می‌بینم این بحث به نظرم مشکلاتی دارد که در هنگام ارائه آن از آن ها بی‌خبر بودم و البته نمی‌توانم هیچ یک از آن‌ها را در این جا مطرح کنم، اما همین‌قدر بدانید که هیچ یک از این مسائل و مشکلات به هیچ وجه به هیچ یک از نقدهایی که در آثار [منطقی] آمده است (و آن‌هایی که من در این بروشور دیده‌ام) هیچ ربطی ندارد. تمام این نقدها حاصل بد تعبیر کردن بحث من هستند. باز در همین‌جا باید اشاره کنم که ممکن است به نظر آید در تقریری که از این بحث ارائه دادم، قانون نفی مضاعف ـ که برای شهودگرایان پذیرفتنی نیست ـ را پیش‌فرض گرفته‌ام. اما می‌توان این بحث را خیلی ساده با یک صورت‌بندی جدید طوری بازنویسی کرد که از تمام این دست قواعد استنتاج بری باشد. امیدوارم که در آینده در رابطه با این موضوعات در یک تک‌نگاری مهیب توضیحات بیشتری عرضه کنم.

مترجم: علیرضا نجمی

منبع: www.epistemelinks.com

 

چگونه برای زندگی بهتر افکار مثبت داشته باشیم؟

افکار از چنان قدرتی برخوردارند که می‌توانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابر‌این باید به خود و فرزندانمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیت‌ها و کامیابی‌های بزرگی دست یابیم:

۱- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.

۲- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه‌های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.

۳- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.

۴- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» و یا «پر انرژی باشید»

۵- افکار خود را متوجه خوبی‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت‌نگر شویم.

۶- با خوش‌بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه‌های جدید مثبت شکل گیرند.

۷- هر روز صبح که از خواب بر می‌خیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسما‌ء‌الله روز خود را با نشاط و خوش‌بینی آغاز کنیم.

۸- از افراد منفی‌نگر یا موقعیت‌هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می‌شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.

۹- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی‌های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیش‌بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه‌ای مهم هستند که ما آنها را مهم می‌پنداریم.

۱۰- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته ی خود فکرکرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.

۱۱- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیّت دنبال کنیم.

۱۲- به ندای منفی درونی خود و تلقین‌های مخرب و نگران کننده‌ی دیگران بی‌توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.

۱۳- به قدرت بی‌کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین‌ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.

۱۴- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم.

۱۵- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.

۱۶- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم (فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است.)

۱۷- از چشم و هم‌چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.

۱۸- هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه ی سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می‌رسیم.

۱۹- قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به ‌خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهد شد.

۲۰- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می‌توانیم آنها را از بین ببریم.

۲۱- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی می‌شود خودداری کنیم.

۲۲- خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده‌ای داشته باشیم.

۲۳- از انزوا و گوشه‌گیری که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم.

۲۴- هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.

۲۵- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده‌ایم به رختخواب نرویم.

۲۶- هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.

۲۷- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.

۲۸- خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث می‌شود تا افکار ناراحت کننده و منفی‌ جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهن

اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینه‌ای ندارند و به سن و سال افراد نیز مربوط نمی‌شوند.

فقط باید این شعار را فراموش نکنیم:

اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی‌مان متحول می‌شود

منبع: charismaco.com

درباره ی سیاه چاله ها

 

 

 اجرام فضایی دارای شعاع کم(در حدود یک دهم شعا ع زمین)و جرم بسیار زیاد می باشد (بیش از 5 برابر جرم خورشید).یکی ازخصوصیات ان ها گرانش زیاد انهاست که حتی نور را در خود جذب می کنند

 

.

سیاه چاله قابل رویت نیستند و در واقع نامرئیند زیرا ان ها همان طور که اشاره شد نور را در خود به دام می اندازند.

این برداشت که نور جذب سیاه چاله مشوند کاملا غلط است چون در نظریه نسبیت عام انشیتن گفته شده است که فضا – زمان به علت وجود انحنا پیدا می کند که در سیاه چاله حتی انحنا باعث ناپیوستگی در فضا و زمان می شود و چون نور در این فضا – زمان حرکت میکند به ناچار وارد سیاه چاله می شود .

تشکیل سیاه چاله:طبق نظریه نسبیت عام انیشتن .یک سیاه چاله زمانی تشکیل میشود که سوخت هسته ایش به اتمام برسد و پس از ان توسط نیروی گرانش فشرده شود.که این باعث بر هم زدن تعادل ستاره میشود.پس از امام سوختستاره.ستاره دیگر قادر به تحمل وزن خود نیست در نیروی گرانش حفظ کند.

اگر جرم مرکز ستاره سه برابر جرم خورشید باشد . ظرف کمتر از یک ثانیه درون نقطه تمرکز فرو میریزد در نتیجه مرکز ستاره دچار فروریختگی می شود .

فروپاشی ستاره به معنای ان نیست که سیاه چاله نابود شود . بلکه همانطور که انیشتن طبقنظریه نسبیت عام گفت ساختار فضا-زمان فروپاشی بیپایان را منتفی می کند و به جای ان یک انحنای غیر مادی .نامرئینامرئی و واقعی فضا رو بوجود می اورد.

ویژگی سیاه چاله:سیاه چاله ها مانند گرداب عمل میکنند . هر جرم با انرزی سرگردانی که به یک سیاه چاله نزدیک شود . ( درفاصلهی معینی که افق خوانده می شود) به طور مقاومت پذیری به درون گرداب ،که همان سیا چاله است کشیده میشود . نیروهای کشندی شدیدی درون سیاهچاله ها ما ده را در یک سمت می کشد و منبسط می کند و در سمت دیگر می فشرد و خرد میکند . تا این که ان ماده به کلی تجزیه و جز فضای خمیده سیاه چاله میشود

یکی دیگر از خواص سیاه چاله که از ان هم عجیب تر است ان است که زمان – مکان خصوصیات خود را در درون ستاره کاملا فرو پاشیده رد وبدل میکند . هر شی در شرایط عادی اندازه خود را نگه می دارد ولی نمی توناد از عمر فیزیکی بگریزد در درون سیاه چاله بر اشیا عمری نمی گذرد ، ولی مداوما ک.چک می شوند.

شعاع یک ساه چاله بر حسب کیلومتر برابر است با سه برابر جرم خورشیدی اجرام موجود در سیاه چاله.(جرم خورشید برابر است با یک جرم خورشید )

سیاه چاله های عظیم الجثه:دانشمندان بر این باورند که همهی کهکشانها دارای یک سیاه چاله عیم الجثه در مرکز خود می باشند . گمان میثرود جرم هر یک از این سیاه چاله ها بین یک میلیون تا یک بیلیون جرم خورشیدی باشد.

ساتره شناسان به این که این سیاه چاله ها بیلیون ها سال پیش در اثر گازهای متمرکز شده در مرکز کهکشانها تولید شده باشند مظنون می باشد.

دلایل قطعی وجود یک سیاه چاله غظیم الجثه در کهکشان راه شیری را اثبات میکند .ستاره شناسان بر این باورند که این سیاه چاله یک منبع عیم از امواج رادیویی به نام سگیتاریوس ا(sagittrius * ) می باشد .

مهم ترین دلیل برای این که ثابت نماید سیلاه چاله عظیم الجثه است ، سرعت حرکت ستاره ها به درون ان است.
منبع:www.parssky.com