علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

یادداشت سیاسی

یکی از دوستان مخالف دولت من به من نامه ای نوشته و من جواب هایی بهش دادم حتما" بخونید و نظر بدید...


روز
عاشورا به تایید پلیس، هشت نفر در تهران کشته شده اند. تعدادی از آنها
"
باتوم کش" شده اند. یعنی این قدر با باتوم توی سر و کله اینها زده اند که
ضربه مغزی شده اند و خلاص

(نمی اومدن توی خیابون تا کشته نشن...!). 
روز عاشورا با ماشین نیروی انتظامی از روی معترضین رد شده اند و چند نفر
از جمله پسر یک گوینده صدا و سیما کشته شده اند. اول پلیس می گوید دروغ
است بعد که فیلمش منتشر می شود می گوید ماشین پلیس را دزدیده بودند. آدم
نمی تواند بگوید ایول به پلیسی که وسط میدان ولی عصر ماشینش را می دزدند
یا ایول به دزدی که با ماشین پلیس دزدی ظهر عاشورا، می آید از میدان ولی
عصر رد می شود

(مگه پلیس نمی تواند مخالف باشد که با ماشینش روی مردم برود! مگر کسی نمی تواند لباس پلیس را بپوشد و مخالفت کند؟)!
این ها مستند است. حرف من نیست. تایید نیروی انتظامی را دارد.

سه روز بعد با ضرب ساندیس و مرخصی و حال و حول و به زور اخراج و با اتوبوس و متروی رایگان لشکر می کشند به خیابان انقلاب. ما از روی نقشه شمردیم شدند سیصد هزار نفر خودشان می گویند سه میلیون و نیم و خودجوش! همان سه میلیون و نیم، قبول. این سه میلیون و نیم در کمال امنیت علیه حرمت شکنان عاشورا شعار دادند و یک کدامشان نپرسید این حرمت چطور شکسته شده است. 
تصویر کف و سوت روزهای انتخابات را پخش می کنند می گویند ایناهاش. صدای آنها به بلندی صدا و سیمای گنده و صدای این طرفی ها حتی به اندازه یک بلندگوی سبزی فروشی نیست

(عزیزم اگه صدای آن ها به اندازه بلندگوی سبزی فروشی هم نبود تصویر آن که جایی از شبکه هایشان نبود که پخش نشود و گرفتن کلاه پلیس را نشان قدرت یافتن خود می دانستند...!). 
از رسانه هم مضایقه کردند کوفیان. پارازیت شان نمی گذارد صدا به صدا برسد.

شب عاشورا وسط روضه سیدالشهدا بدون این که حرفی از مصایب اشک آور روز زده شود در حالی که خاتمی دارد از کمر شکسته امام حسین می گوید وقت نشستن بر سر پیکر حضرت عباس، حیدر حیدرگویان وارد می شوند. مجلس را به هم می زنند، شیشه های حسینیه جماران را می شکنند. نیازی هم نمی بینند صورتشان را مثل سبزها در خیابان بپوشانند. در فیلم ها پیدا هستند و خیالشان هم از جای داغی گرم است. حریم بیت آدمی را که هفته پیش به خاطر پاره شدن عکسش، غوغای قیامت از آقایان بلند شده بود می شکنند و صدای هیچ کدام از این شبه مسلمان ها در نمی آید.

مسجد قبا را در شیراز که محل نماز جماعت آیت الله دستغیب است به خاطر مخالفت های ایشان با آقایان تخلیه و پلمپ کرده اند. هیچ کس فکرش را می کرد در جمهوری اسلامی روزی مسجد پلمپ کنند؟ خدائیش جهان از این بامزه تر ممکن است بشود؟
لنگ جمهوری اش که خیلی وقت بود هوا بود حالا اسلامی اش را هم که این طور می نمایند آن وقت می گویند ملت کفر گفته اند که گفته اند جمهوری ایرانی

(نمی گویند کفر گفته اند آقا.. می گویند مرد انقلاب کرده اند برای اسلامش (حداکثر) و این حرف نا دیده گرفتن اصل انقلاب است).
آقا اصلا بی خیال جمهوری، نخواستیم، اسلام مردم را پس بدهی

(کسی برای شما دعوت نامه نداده که مسلمان شو یا بیا چیزی رو بخوای یا بیای رای بدی ... هر کاری خواستی بکن...)

من نمی گویم همه ی کارها درست بوده... از روی غرض و تصوری که از قبل داشته ای یا حرفی که دیگران می زنند قضاوت نکن. معترضین به چه اعتراض داشتند؟ رای شماری اشتباه شده بود؟ ده میلیون رای اشتباه شده بود؟ ناظرین موسوی کنار صندوق ها نبودند می گویید 50 شعبه رای بیش تری داشته نسبت به جمعیت مگر نمی شود کسی از شهری به شهر دیگر رفته باشد؟ فرض کنیم فقط در مشهد این اتفاق افتاده باشد می دانید مشهد چند شعبه است؟> بخش بن رود چند شعبه بود؟ می گویید خودشان اغتشاشات را به پا کردند مگر کسانی که در دولت بودند نمی توانستند اعتراض کنند مثلا" پلیس ها؟

هتک حرمت عاشورا را هم که قبول ندارید خوب شاید رقصید و کف زدن را به عنوان هتک حرمت را قبول دارید و تعدادشان را نمی پذیرید...اگر صدایشان اندازه بلنگوی سبزی فروشی نبود چرا بعضی از شما ادعا می کنید تعداد معترضین روز عاشورا یک میلیون هم بیش تر بودند؟! همه ی آن ها بی صدا اعتراض می کردند و پلیس ها را می زدند؟!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد