حکیم ابولقاسم حسن فردوسی شاعر ملی و حماسه سرای بزرگ ایران
در سال 329 هجری در قریه باژ از ناحیه طوس در خانواده ای از طبقه ی دهقان متولد
شد.
وی دارای زمین و املاک زیادی بوده است. به دولت خراج می پرداخته و با اهل دیوان سرو کاری داشته و مرد سرشناسی بوده است می توان حدس زد که مردی با چنین استطاعت و استعداد اگر وقت خود را صرف امور ملکی و خدمات دیوان می کرد شاید به منصب حکومت یا وزارت یا ریاست دیوان می رسید. ولی فردوسی، بیش تر با معرفت و کتاب کار اشته و می خواسته کار بزرگی انجام دهد که نام او را جاودانی کند.
در دوران حیاتش دولت سامانی رو به ضعف نهاد و در نتیجه غلامان قدرت یافته و هر یک بر مسندی تکیه کرده بودند. مشاهده این اوضاع فردوسی را رنج می داد و ر نتیجه ی همین رنج ها و احساسات میهن پرستانه شاهنامه سروده شد و در اویل سی و پنج سالگی درصدد نظم کردن شاهنامه برآمده و نزدیک به بیست و پنج یا سی سال از عمر خود را سر این کار گذاشته است. در ابتدای کار شاید محتاج به یاری و همراهی کسی نبوده است ولی در خانه نشستن و تاریخ سرودن و شاهنامه گفتن او را از زمین داری و رسیدگی به اموال خود باز داشته است و به تدریج از سرمایه خورده و بی بضاعت شده است.
او یک بار نسخه ای از شاهنامه در سال 384 به پایان رسانیده است و بار دیگر در سال 400 ه.ق. تحریری تمام کرده است و یک نسخه با مقدمه و خاتمه ای و چندین مدیحه در جاهای مختلف کتاب به نام محمود غزنوی ترتیب داده است و به او تقدیم نموده است و در این نسخه بوده است که از زحمت و رنج سی و پنج ساله ی خود سخن گفته بود و این نسخه را تقدیم سلطان محمود نمود و شاید امیدوار بوده است که فرمانروایی مقتدر کتاب او را بپسندد و صله یی از او بگیر که در روز پیری و ناتوانی دست گیر و مدد زندگی اش باشد. پس از ختم شاهنامه فردوسی آن را از طوس به غزنین برد و به محمود تقدیم کرد و بر خلاف انتظاری که داشت مورد توجه و محبت پادشاه غزنین قرار نگرفت و فردوسی سخت ناامید و اندوهگین گردید. علت اختلاف فردوسی و محمود بسیار زیاد است و اشاراتی به بعضی از این علت ها در شاهنامه و مآخد مختلف هست، مثل اینکه: فردوسی نام بزرگان و شاهان قدیم را در این کتاب آورده بود و آن ها را ستوده بود و سلطان محمود که بنده زاده ای بود «نتوانست که نام بزرگان را بشنود» و از این قبیل و دلیل دیگر اینکه فردوسی شیعی بود و مانند همه ی شیعیان در اصول دین به معتزلیان نزدیکی داشت و بالاتر از این ها مشرب فلسفی او هم از جای جای شاهنامه آشکار است. اما محمود سنی و دشمن هر شیعی و کشنده و بر دار کننده ی هر معتزلی و هر فلسفی مشرب بود.
حال فردوسی ناگهان حربه ی تکفیر را بالای سر خود دید و تهدید شد که به جرم الحاد در زیر پای پیلان ساییده خواهد شد. پس ناگزیر از دام بلا گریخت و از غزنین به هرات رفت و به اسماعیل وراق پدر ازرقی شاعر پناه برد و شش ماه در خانه ی آن آزاده مرد پنهان بود تا طالبان محمود به طوس رسیند و بازگشتند و چون فردوسی ایمن شد از هرات به طوس بازگشت.
ده، پانزه سالی بعد از آن زنده بود و در شاهنامه دست می برد و بعضی اصطلاحات و تغیرات در آن راه می داد، و سپس بعد از هشتاد و اندی در حدود سال 411 هجری قمری پیمانه ی عمر او لبریز شد و او را در باغ مسکونی اش در طوس دفن نمودند.
منبع:
کتاب زندگینامه ی مشهورترین شاعران و نویسندگان جهان
نویسنده:اعظم السادات حسینی
انتشارات سپهر اندیشه
به نظر می رسد برنامه اتشاشات در ایران برای 22 بهمن شکست
خورده باشد. دیشب پس از انتشار اخباری از بخش خبری 20:30 مبنی بر تایید انتخابات
ایران از سوی موسسه ی آمار وابسته به یکی از دانشگاههای آمریکا تنها دلیل ریختن
مردم سبزپوش به خیابان ها برای اعتراض نیز رنگ باخت.
در ادامه ی خبر دیگری نیز، دستگیری 7 نفر از وابستگان به رادیو فردا مطرح شد که رادیو فردا را به واکنش واداشت. آن ها با دعوت از مدیرشان در یک گفت و گو، وابسته بودن افراد دستگیر شده به رادیوفردا را رد کردند، همچنین آموزش دیده بودن آن ها را. مدیر این رسانه ی وابسته در پاسخ به تایید یا عدم تایید آموزش دیدن این افراد در دبی و استانبول با خنده گفت: نه چه کلاسی؟! من و شما هم (خطاب به مجری) در استخدام رادیو فردا هستیم مگر کلاس و آموزش دیدیم؟ ما فقط اطلاعات درست را در اختیار مردم می گذاریم؟
بعد از این دروغ های بزرگ دیگر چه می توانند بگویند؟
من به عنوان یک وطن پرست و یک مسلمان هیچ دلیلی برای گوش دادن به این رادیو نمی بینم .
اگر اخبارشان برای آزادی است و این که خبر درست را به ما بدهند من خبری را که دروغ باشد و موافق منافع ملی و دوری از جنگ و نزاع باشد بهتر از خبر راست این ها می دانم.
اگر هم می خواهند به ما کمک کنند به دولت ونظام ما کمک کنند تا ما هم جان بگیریم که اگر می خواستند این کار را بکنند نمی رفتند آن طرف دنیا که مفید بخورند و مفت بخوابند و نوکری آمریکا را بکنند.
یک مطلب هم در مورد مجاهدین خلق که حالا اغتشاشات را هدایت می کنند دارم!
پس از حملات تروریستی و کارهای خرابکارانه ی خود بعد از انقلاب با مقاومت مردم مواجه می شوند و مردم عزم می کنند تا آن ها را از بین ببرند اما اطلاعیه ی مجاهدین را ببینید در 11/3/136
مجاهدین خلق ایران بی صبرانه منتظر فتوای مراجع یا اعلامیه نیروها و شخصیت های مختلف مبنی بر حکم مورد انتظار آقای خمینی یعنی حکم عقوبت کسانی که در خیابان ها باعث رعب مردم می شوند هستند.
در این صورت ما تمام نیروها و هواداران خود را در سراسر کشور موظف می سازیم که حکم خدا و قرآن و با آمادگی کامل ولو با چنگ و دندان و ناخناوباش چماقدار (بخونید امت پیرو خط امام) حزب شیطان که از بدو حکومت آقای خمینی امن و امان برای هیچکس در کشور باقی نگذاشته جارو نموده و به زباله دان تاریخ بریزید و البته هر مسئولیتی در این رابطه نیز در وهله ی اول متوجه آقای خمینی است که تاکنون بسیار از شکستن قلم ها و بریدن زبان ها سخن گفته ولی هرگز چماق این حربه ی جدائی ناپذیر حزب شیطان را محکوم نکرده است همچنین پیشاپیش در قبال اثر مجازات عناصر و ایادی خبرچین هر که باشد و در هرکجا باشند از خود سلب مسئولیت می کنیم.
اطلاعیه ی مجاهدین خلق 11/3/60
رسول جعفریان
چند نفر از شاگردان جوان مهندس بازرگان که برخی در دانشگاه و برخی در بیرون در نهضت آزادی شاگردی وی را می کردند و در نهضت مقاومت ملی و نهضت آزادی تجریه سیاسی مختصری اندوخته بودند ، در سال 1344 ه . ش. سازمان مجاهدین خلق را پایه گذاری کردند .
جزوه تحقیقاتی
چند نفر از شاگردان جوان مهندس بازرگان ، عمدتاً دانشجو که در دهه سی در نهضت مقاومت ملی و سپس در نهضت آزادی تجربه سیاسی اندوخته بودند در سال 1344 سازمان مجاهدین خلق (1) را پایه گذاری کردند ، محمد حنیف نژاد (2) و سعید محسن (3) و حسن نیک بین معروف به عبدی (4) هسته اولیه سازمان مجاهدین را تشکیل دادند .
ادامه مطلب ...دکتر علی شریعتی در 12 آذرماه 1312 شمسی در مشهد به دنیا
آمد. دوران دبستان و دبیرستان را در ابن یمین مشهد گذراند و از سال نهم وارد
دانشسرای مقدماتی شد و پس از دو سال در اطراف مشهد به آموزگاری پرداخت و ضمن تدریس
موفق به اخذ دیپلم و لیسانس گردید. در دبیرستان با جنبش نوین اسلامی از طریق
"کانون نشر حقایق اسلامی" آشنا شد و از طریق فعالیت در کانون با افکار
نهضت خداپرستان سوسیالیست آشنا گردید و سخت به آن ها گرایش پیدا کرد. شریعتی به صف
(نهضت مقاومت ملی ایران) پیوست و سرانجام نیز همراه بسیاری دیگر در سال 1336 در
مشهد دستگیر و به تهران اعزام شد. پس از ترک زندان تحصیل را ادامه داد و به سبب
استعداد شگرفش شاگرد اول شد.
شریعتی از بنیان گذاران "نهضت آزادی ایران" در خارج از کشور بود. در فرانسه با نویسندگان بزرگی آشنا شد و فلسفه غربی و علم جامعه شناسی آموخت. پس از پایان تحصیلات و کسب دکترا در جامعه شناسی و تاریخ اسلام به سوی وطن حرکت کرد و در مرز به جرم فعالیت هایش علیه حکومت دستگیر و روانه ی زندان گردید. پس از آزادی از زندان سرانجام از سال 1345 به استادی تاریخ دانشگاه فردوسی پذیرفته شد و از همین دوران است که نقش سازنده و انقلابی وی در صحنه ی مبارزات تجلی می یابد. با قبول دعوت بنیانگذاران حسینه ارشاد سلسله درس های وی تحت عنوان تاریخ ادیان و اسلام شناسی با اقبال عمومی روبه رو می گردد و دانشجویان زیادی در جلسات آنها شرکت می کنند، اما سرانجام حسینیه بسته و و دکتر متواری می شود. شریعتی پس از دستگیری پدر و به سفارش دوستانش ناگزیر به معرفی خود شده و 18 ماه گرفتار زندان و شکنجه می گردد. در مدت زندان آثار و متن سخنرانی های او با وجود ممنوعه بودن به سرعت پخش و در کشورهای بسیاری با زبان های مختلف منتشر و شهرتش سر زبان ها می افتد و حکومت بر اثر فشارهای بسیار او را از زندان آزاد می کند ولی دکتر مجبور می شود که در 26/2/1356 ایران را ترک و راهی اروپا گردد. دکتر شریعتی روز یکشنبه 29 خرداد 1356 در لندن جام شهادت نوشید. آرامگاه او در دمشق است. بسیاری از آثار ایشان که بیش از 200 جلد می باشد در تیراژهای زیادی تاکنون به چاپ رسیده است. کویر، هنر، فاطمه فاطمه است، علی تنهاست، نقد ادبی (ترجمه) و... مرحوم شریعتی طبع شعر هم اشت، برخی از اشعار او در یادنامه 1357 چاپ شده است.
منبع:
کتاب زندگینامه ی مشهورترین شاعران و نویسندگان جهان
نویسنده:اعظم السادات حسینی
انتشارات سپهر اندیشه
یکی از دوستان مخالف دولت من به من نامه ای نوشته و من جواب هایی بهش دادم حتما" بخونید و نظر بدید...
ادامه مطلب ...با سلام خدمت شما امروز می خوام ساخت فروشگاه تبلیغاتی رایگان رو به شما آموزش بدم. خیلی از وبمسترها با شنیدن اسم سایت ایران مارکت سنتر یاد کدهای این سایت می افتند که اون را در سایت یا وبلاگشون گذاشتند اما نتونستند اون طور که می خوان جواب بگیرند ودرآمدی داشته باشند!...
ادامه مطلب ...ابوعبید جوزجانی که یکی از شاگردان مقرب و یاران همیشگی ابن سینا بوده است از قول استادش زندگینامه او را چنین روایت می کند:
ادامه مطلب ...سلام دوستان !
مدتی بود گله ای از بازدیدکنندگان وبلاگ داشتم و اون درباره ی فروشگاه وبلاگ بود. ما حدود چند صد هزار تومان برای فروشگاهمان خرید کردیم اما ماسفانه استقبال از فروشگاه واقعا" کمتر از حد انتظار بود ...و این موضوع از اون جهت مهمه که ما به این موضوع به عنوان یک کمک خرج برای کارهای وبلاگ نگاه می کردیم ...در آخر دو تا خواهش از شما دوست عزیز دارم یکی این که حتما" به فروشگاه وبلاگ سر بزنید (از پنل سمت چپ) و دوم حتما" نظر خود را درباره ی اون و دلیل عدم استقبال از اون با ما در میان بگذارید...
با تشکر!
آیا به دنبال افزایش راهی برای افزایش بازدید کنندگان وبلاگ خود می گردید؟
چند هفته پیش در سایت های خارجی به دنبال شیوه ای جدید برای افزایش بازدید وبلاگ می گشتم که با یک مورد جالب روبرو شدم و اون روش ارسال مقاله به سایت هایی بود که به عنوان مرجع مقاله هستند.
همین بود که فکر کردم و یک وبلاگ جدید ساختم . در این وبلاگ وبمسترها خلاصه یا چند خط توضیح درباره ی مطلب خود رو همراه لینک اون ارسال می کنند و ما خلاصه را همراه با لینک در وبلاگ قرار می دیم تا بازدیدکنندگان بعد از ورود به وبلاگ ما به لینک اصلی در وبلاگ اصلی وارد بشن و علاوه بر افزایش بازدید در افزایش رتبه در موتورهای جست و جو هم کمک بشه... حتی در اول کار ما برای ارسال هر مقاله از وبلاگ شما به شما هدیه هم می دیم ...
حتما" از وبلاگ جدید ما دیدن کنید ...
22 اشتباه وبلاگ نویسان ایرانی
وبلاگ نویسی مانند هزاران پدیده وارداتی دیگر تحت تاثیر سلیقه ایرانی قرار گرفته است. با مروری به وبلاگهای خارجی و وبلاگهای فارسی میتوانید تفاوتها و تاثیر سلیقه ایرانی را بر وبلاگها مشاهده کنید. به طور مثال ایرانیها توجه ویژه ای به قالب وبلاگ دارند و علاقمند به استفاده از قالبهایی با گرافیک پیچیده تر هستند در حالیکه در وبلاگ های غربی عموما از قالبها و شمایل ساده تر برای وبلاگ خود استفاده میکنند. حال با نگاهی به وبلاگهای فارسی به چند نکته آزار دهنده که در بین آنها رایج است اشاره خواهیم کرد.
1.فونت درشت!
برخی فکر میکنند که استفاده از فونت با اندازه درشت برای نوشتن مطالب توجه خواننده را بیشتر جلب میکند. البته این تفکر درستی است اما نه وقتی که همه مطالب وبلاگ با فونتهایی با سایز درشت نوشته شده باشد. خواندن مطالب وبلاگ با فونت درشت مثل خواندن روزنامه ای است که همه مطالب آنها با فونتی هم اندازه تیتر صفحه نخست نوشته شده باشد. استفاده از فونتهای با اندازه درشت معمولا نشان از تازه کار بودن نویسنده وبلاگ در دنیای وب و اینترنت است.
2.موزیک در وبلاگ
برخی از وبلاگ نویسان بر این اعتقاد هستند که خوانندگان وبلاگ ایشان در هنگام خواندن مطالب برای حفظ سلامتی هم که شده بایستی کمی موزیک گوش دهند ! بنابراین یک آهنگ شش و هشت را انتخاب میکنند و با کمک دوستان حرفه ای تر کاری میکنند که خواننده وبلاگ به محض باز کردن وبلاگ ایشان محکوم به شنیدن موسیقی مورد علاقه نویسنده شوند. گاهی هم موسیقی وبلاگ از نوع سنتی یا حماسی ، بنیامینی و ... انتخاب می شود. اما باور کنید شنیدن ناخواسته موسیقی از هر نوعش همیشه هم جالب نیست ، بخصوص وقتی خواننده در ساعت دو بامداد و وقتی همه خوابند در اتاق تاریک نشسته و ناگهان اسپیکر کامپیوتر همه خانواده را به وحشت اندازد! یا اینکه چند وبلاگ با هم باز شده و هر کدام ساز خود را می زنند یا اینکه خواننده وبلاگ در حال گوش دادن به موسیقی یا رادیوی مورد علاقه خود است ، در این حالات موسیقی وبلاگ تنها یک مزاحم آزار دهنده خواهد بود. به خاطر داشته باشید خوانندگان وبلاگ برای خواندن مطالب شما به وبلاگتان می آیند نه شنیدن موسیقی! اگر مایل به نمایش سلیقه خود را در انتخاب موسیقی برای خوانندگان وبلاگتان هستید می توانید کنترل مدیا پلیر یا لینک مستقیم فایل موسیقی را در وبلاگ قرار دهید تا کاربر به انتخاب خودش به موسیقی گوش فرا دهد! گذاشتن موسیقی در متن وبلاگ باعث خواهد شد خیلی از بینندگان فورا" از آن خارج شوند و دیگر از وبلاگ شما بازدید نکنند .
3.جاوا اسکریپت
شما شاهکارید! جدی میگویم! وقتی وارد وبلاگتان می شوم پنجره ای باز شده با نمایش پیامی به من خوش آمد می گوید و بعد پنجره وقت بخیر باز میشوند گاهی هم اسم پرسیده می شود تازه وقتی هم میخواهم پنجره مرورگر اینترنت را ببندم پنجره ای باز میشود و پیغام میدهد که "کجا ؟ بودی حالا!"، "خداحافظ عزیز" یا "زود رفتی رفیق وای میستادی چایی دوم" ! تازه وقتی وارد وبلاگتان میشوم از زمین و زمان گل می ریزد و کلی ستاره هم در مرورگر اینترنت به دنبال نشانگر ماوس هستند در ضمن هزار تا نوشته متحرک هم در بالا و پایین و چپ و راست در حال موج زدن هستند! نگفتم شما شاهکارید! معلومه کارتان خیلی درسته و کلی کامپیوتر بلد هستید! اما راستش من فقط!... فقط آمده بودم آخرین مطالب وبلاگت را بخوانم که آنهم با این همه گلریزان در وبلاگت نشد.
4.نظر دهی بی معنا یا تبلیغی
من عاشق اینکار هستم! اینقدر که به خاطر همین کار مدتی در آسایشگاه به سر بردم! فقط کافیست یک پست در وبلاگم ثبت کنم آنوقت در بخش نظرات هزار تا وبلاگ که حتی مطالب آنها را دنبال نمیکنم یک نظر می گذارم که "وبلاگ خوبی داری به ما هم سر بزن!" البته چون جدیداً این متن خیلی ضایع شده است با کمی تغییر از عباراتی مثل "با نظرت موافقم به من هم سر بزن" یا "وای! چه مطالب جالبی نوشتی، منم به روز کردم به وبلاگم بیا!" استفاده میکنم. اصولا به قول ماکیاولی هدف هر گونه ضایع بازی را توجیه میکند. از قرار صدها نفر مانند آنچه که اشاره شد معتقدند با درج نظرات بی تاثیر و تبلیغاتی و آزار نویسندگان یا خوانندگان دیگر وبلاگها می توانند برای خود بازدید کننده کسب کنند. اما اینطور نیست .
5.توجه بیش از حد به جنس مخالف!
بایستی اعتراف کنم که با خواندن بسیاری از وبلاگها به نظر می رسد که هدف و انگیزه نوشتن وبلاگ توسط نویسنده و مخاطب اصلی آنها تنها یک نفر از جنس مخالف هست یا برخی هم کمی وسعت نظر دارند و دنیا را بزرگتر می بینند و کلاً جنس مخالف را هدف قرار می دهند و حالا با توجه به جنسیت نویسنده در حال نمایش روشنفکر بودن، با سواد بودن، یا متفاوت بودن خود هستند.
6.ناسزاگویی و کلمات نامناسب
بعضی ها فکر میکنن قرار است علیه هنجارهای جامعه شورش کرده و آنرا تغییر دهند و برای شروع هم از ادب و عفت کلام شروع کرده اند و هر چی ناسزا را در مطالب وبلاگ خود جای میدهند. اگر میخواهید بگویید با چیزی مخالف هستند یا از آن متنفر هستند و آنرا به خواننده هم تفهیم کنید لازم نیست از فحشهای رکیک آنهم از آن نوعش استفاده کنید در صورت استفاده از کلمات مناسب تر نیز خوانندگان مخالفت یا تنفر شما را درک خواهند کرد. به خاطر داشته باشید که وبلاگ شما تنها توسط دوستانتان خوانده نمی شود و ممکن است یک نوجوان یا حتی فردی از سر کنجکاوی و در گردش در لینک دیگر وبلاگها یا تصادفی به وبلاگ شما سر بزند و باور کنید در این شرایط مطالب وبلاگ شما میتواند آزار دهنده باشد و حتی ارزش نظرات شما را نیز کم رنگ کند.وبلاگ یک گفتگوی خیابانی با چند دوست نزدیک نیست و استفاده از فحشهای رکیک نه تنها هنجاری را تغییر نمی دهند بلکه تنها چیزی را که عوض میکند نوع برداشت خوانندگان وبلاگ از شخصیت شما خواهد بود.!
7.استفاده از تصاویر حجیم
معتقد هستند که هر ایرانی از یک خط اینترنت ADSL با 256 KB پهنای باند برخوردارند. مسلم است که این واقعیت ندارد اما برخی آنقدر از تصاویر با حجمهای بالا در وبلاگ خود استفاده میکنند که تنها میتوان نتیجه گرفت که آنها فکر میکنند خوانندگان آنها به اینترنت پرسرعت دسترسی دارند. استفاده از تصاویر در مطالب وبلاگ به جذابیت آنها کمک میکند اما لازم است در انتخاب تصاویر (سایز و حجم فایل) دقت کنید. تصاویر زیاد و سنگین باز شدن کامل وبلاگ را به شدت کند میکند در ضمن گاهی هم صفحه کامل نمایش داده نمی شود. استفاده از تصاویر کوچک و کم حجم آنهم در مطالبی که واقعا استفاده از تصاویر آنها را گویا تر میکند نشانی از حرفه ای بودن شماست.
8.کپی از نرم افزار ورد مایکروسافت
شاید دیده باشید که وبلاگهایی هستند که فقط شامل متن هستند اما با اینحال بارگذاری و نمایش صفحات آنها کند است. یکی از دلایل اینکار که البته در بین وبلاگ نویسان ایرانی نیز رایج است استفاده از نرم افزار Word شرکت مایکروسافت برای نوشتن مطالب و سپس کپی آنها در فرم ورود اطلاعات پنل مدیریت وبلاگ است. مزیت استفاده از این روش حفظ متن نوشته شده در کامپیوتر شخصی،عدم نیاز به آنلاین بودن هنگام تایپ مطالب و دقت بیشتر در ویرایش مطلب است . اما وقتی مطلبی مستقیم از نرم افزار ورد به فرمهای پنل مدیریت وبلاگ وارد می شود کدهای HTML زیادی همراه مطلب منتقل می شوند که بدلیل تبدیل فرمت Word به HTML است. گاهی حجم این کدها از خود مطلب هم بیشتر است. یک روش برای حل مشکل این است که مطالب خود را قبل از انتقال به وبلاگ به نرم افزار notepad ببرید و سپس مجدد از آنجا کپی و به پنل وبلاگ منتقل کنید در پنل برخی سرویسهای وبلاگ مانند بلاگفا دکمه (ایکون) خاصی هم در نوار ابزار برای حل این مشکل قرار دارد و کافیست پس از انتقال از ورد به پنل ،مطالب را انتخاب (select) کرده و یکبار این دکمه را بزنید تا محتوای منتقل شده از کدهای بی مورد و زیادی پاکسازی شود.
9.کپی برداری بیش از حد از وبلاگ دیگران
اگر وبلاگ شما قرار است به عنوان معرف مطالب دیگر وبلاگها باشد مشکلی نیست اما اگر واقعا مایل هستید به عنوان یک وبلاگ نویس و نویسنده به وبلاگ نویسی بپردازید خوب خواهد بود که در استفاده از مطالب دیگر وبلاگها زیاده روی نکنید . خوانندگان واقعی وبلاگ شما به دنبال نظرات و مطالب شما هستند و نه مطالب وبلاگهایی که شما میخوانید. اگر از مطالب دیگر وبلاگها را مناسب برای خوانندگان وبلاگ خود میدانید میتوانید به مطالب آنها لینک دهید.
10.بزرگترین اشتباه ، ندید گرفتن پند دیگران
باور کنید این اشتباه خیلی خیلی رایج است. هر چه بگوییم خوب نیست از فونت درشت استفاده کنید، از موسیقی کمتر استفاده کنید ، بی خیال افکتهای جاوا اسکریپت در وبلاگتان شوید و یا از نظرات بی معنی و تبلیغاتی بپرهیزید ولی برخی گویی گوششان بدهکار نیست هر چه بگوییم آنها کار خودشان را میکنند و جالب آنکه با داشتن یک قالب سنگین صد کیلو بایتی و هزار جور افکت جاوا اسکریپتی و موسیقی آنچنانی در وبلاگ خود ، بی دلیل احساس حرفه ای بودن هم میکنند!
منبع 10 مورد بالا: http://shirazi.blogfa.com/post-94.aspx
11- آزار بیننده با ممنوع کردن کلیک راست
گاهی وقت با کلیک راست بازدیدکننده ، هشدار های بچه گانه ای مانند تو هک شدی ! یا : الان حسابت رو می رسم ! الان بیچاره میشی ! و غیره که کار بی ادبانه ای نسبت به بازدید کننده است ، روبرو می شوند و این کار باعث خواهد شد که دیگر به وبلاگ شما نیایند .اگر قرار است کسی از مطالب وبلاگ کپی نگیرد با زبان دیگری باید بدانها تذکر داد .
12- وبلاگ هایی با نام های دخترانه ( وبلاگهای دخترانه)
خیلی از محتوای وبلاگهای با نام دخترانه با آنکه ارزش خواندن ندارند ، پر بازدید هستند و البته مزاحمتهای زیادی هم برایشان به وجود می آورند و من دلیل آن را نیافتم ! این وبلاگ ها حجم بسیاری را در اینترنت گرفته و صد ها صفحه از آنها حتی ارزش یک صفحه را هم ندارد !
13- پست های بسیار بی اهمیت !
این کار مخصوصا" در وبلاگ های زنانه دخترانه( البته با نام زنانه یا دخترانه شاید واقعیت هم نداشته باشد) رایج است . مثلا " می نویسد : " آه دیشب دلتنگ بودم ! " و همین و دیگر هیچ مطلب قابل خواندنی وجود ندارد ! اما سیل نظرات بر آن روانه می شود و هر کسی به نحوی در مورد آن تفسیر می کند ، دلداری می دهد ! غم خور می شود ! دلیلش را می پرسد ! حمایت می کند ، شکلک های عجیب و غریب و شعر دل نوشته ارسال می کند و ... که صد البته کار عبث و بیهوده ای است و نه اطلاعاتی به بازدید کننده می دهد و نه ارزش خواندن دارد و به وقت صرف کردن . البته تعداد بازدید کننده شان هم خوب است که خیلی ها فقط به قصد نظر دادن و تبلیغ می آیند نه دانش افزایی و کسب اطلاعات مفید .
14- عدم درج منابع یا نام نویسنده
خیلی از وبلاگ نویسان ایرانی امانت داری را رعایت نکرده و از وبلاگ یا سایت دیگران کپی برداری کرده و نام نویسنده را پاک کرده یا از درج منبع خود داری می کنند این کار یک نوع سرقت محسوب می شود و شایسته وبلاگ نویسان فهیم نیست . در هر حال باید منبع یا نام نویسنده را درج نمایید .
15- پستهای کم اهمیت با مطالب بسیار کم
نوشتن 4 خط مطلب در رابطه با یک موضوع مهم موجب خشم بینندگان می شود و نوعی فریب محسوب می گردد مگر اینکه ادامه آن را لینک کرده باشید یا به سایت مرجع معرفی نمایید .
16- نوشتن سر تیتر های دهان پرکن یا فریبنده
گاهی وقت برخی وبلاگ نویسها با نوشتن یک عبارت فریبنده برای سر تیتر مطلب خود ، فقط یک خط توضیح در صفحه جدید داده و بیخیال بقیه آن می شوند و با این کار بازدید کننده را عصبانی می کنند مثلا" مطلب مهمی مانند : بررسی وضعیت آموزش و پرورش در کشور آلمان را به عنوان تیتر انتخاب کرده ولی در صفحه جدید فقط 2 خط در مورد نوع کفش دانش آموزان فلان مدرسه آلمان نوشته اند .و فقط هدفشان این است که وبلاگ را با تیتر های گوناگون و یا با اهمیت معرفی نمایند !
17- عدم رعایت اخلاق مطبوعاتی و نشر
احساس آزادی مطلق در وبلاگ نویسی یک عادت غلط است اینکه نسبت به درج خبر های درست با منابع موثق باید احساس مسئولیت کرد و هر چه که در ذهن نویسنده است نباید بدون سند یا ملاحظات مختلف در وبلاگ نوشت .
18- گذاشتن لینک باکس تبلیغاتی یا فروش
کار بسیار ناپسند ایرانیان در وبلاگ این است که لینک باکس های فریبنده و با عبارات غیر اخلاقی را در صفحه اول وبلاگ خود می گذارند تا بازدید کننده به زور روی آن کلیک کند ، خیلی از این عبارات فریبنده و غیر اخلاقی هستند و توهین به افراد یا مواضع کشور ها و غیره هستند که گاهی منجر ( و به درست) به فیلتر وبلاگ می گردد . نمونه این عبارات و اقدامات را در نقد نوشته شده در اینجا ببینید : www.zibaweb.com/Link00.htm
19- عکسهای بی ربط به موضوعات وبلاگ
تصویر غروب غم انگیز، گریه ، شمع ،دختر ، دریا و دشت ،عشق و شیدایی ، قلب شکسته و تیر و کمان و غیره در خیلی از وبلاگهای ایرانی غوغا می کند ! در حالیکه مثلا" موضوع در رابطه با خواص چای است ولی یک عکس حجیم غروب افتاب با یک تیر فرو رفته در قلبی شکسته نشان داده می شود ... این تصاویر قبل از اینکه مورد توجه بازدید کننده های هدفمند قرار بگیرد موجب تمسخر و استهزاء آنان خواهد شد !
20- افکت هایی به دنبال ماوس و غیره
در خیلی از وبلاگهای ایرانی تصور بر این است که وبلاگ ساده بیننده ندارد بنابراین هر چه کد جاوا اسکرایپت را پیدا نمایند به دنبال ماوس می کشانند و گاهی حاوی نوشته های رنگارنگ است که جملات عاشقانه ای را با خود حمل می کند بدون اینکه پیام یا محتوای مناسبی داشته باشد ، این کار های از نظر بازدید کننده های هدفمند بسیار جزیی و کم اهمیت است و تقریبا" مانند تزئین اتوبوسهای مسافربری عهد بوق است که انواع دسته گلها در جلو راننده و پشت اتوبوس نصب می کردند تا جلب توجه نماید . زمینه های عجیب و غریب با تصاویر تکراری هم افزون بر مشکل است .
21- عدم درج نام نویسنده یا ایمیل مدیر
این نوع وبلاگ هادر اینترنت ، به نام" وبلاگهای زیر زمینی " شهرت یا فته اند به نحوی که نام نویسنده و ایمیل یا پل ارتباطی برای تماس ندارند . معمولا" این نوع وبلاگ ها زود از چشم افتاده و بازدید کننده ، حالت زیر زمینی و مرموز آن را دهان کجی به خود فرض می نماید .
22- درج آزاد و بدون تایید نظرات
مسلما" تمام کاربران اینترنت افرادی صالح و خوب نیستند ، بلکه در میان آنان افرادی مریض ، مشکلدار و دارای آسیبهای روانی هم پیدا می شود ، ممکن است هر نوع ناسزا و حرف نامربوطی را در قسمت نظرات به مدیر یا نویسندگان وبلاگ یا مسئولین دولتی و اشخاص بنویسند . بهتر است زود به زود وبلاگ اپدیت شود و نظرات مناسب و محترمانه بلافاصله تایید گردد تا دیگران آن را ببینند .
منبع: ehsan124.blogsky.com WWW.
صوت و فراصوت
موجودات زنده از طریق امواج مختلف با محیط اطراف خود ارتباط برقرار می کنند آن ها به کمک امواج نوری از وقایع اطراف خود با خبر می شوند و به کمک امواج صوتی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند . گرمای اضافی به صورت امواج گرمایی ( ماورای قرمز ) از بدن دفع می شود. در این میان امواج صوت و فراصوت اهمیت ویژه ای در حیات موجودات زنده داشته و کاربردهای مختلفی در صنعت و پزشکی دارد.
کشف فراصوت
گوش انسان می تواند نوساناتی را که محدوده آن بین 40 تا 20000 هرتز باشد را درک کند. اگر فرکانس صدا از این محدوده خارج شود گوش های انسان قادر به درک آن نیست. اما بعضی از جانوران می توانند فرکانس های بالاتری را نیز درک کنند. برای مثال سگ ها قادرند امواج صوتی با فرکانس خیلی زیاد 30000 و حتی 40000 هرتز را درک کنند گالتن در 1883 با ساخت سوتکی موفق به کشف فراصوت شد.
سوتک گالتن متشکل از لوله ای بود که به کمک پیچ طول آن قابل تغییر بوده هرگاه طول لوله کوچک تر می شد صدا ریزتر می شد یعنی در واقع فرکانس آن افزایش می یافت با ادامه کاهش طول لوله صدا ریزتر و ریزتر شد تا جایی که دیگر صدایی نشنید . اما در این حالت سگی که در فاصله دور دست بود نسبت به آن عکس العمل نشان داد.
اهمیت صوت و فراصوت در دنیای زنده
امواج صوتی و صدا مهم ترین وسیله ارتباطی در انسان ها و سایر جانوران است ما به کمک صدا افکار و ایده های خود را به دیگران منتقل می کنیم و به همین وسیله از رفتار و ایده های دیگران با خبر می شویم.
در میان سایر جانوران نیز علاوه بر استفاده از صوت و صدا برای ارتباط ، استفاده های دیگری نیز می شود که به ذکر برخی نمونه ها می پردازیم.
ردیابی به وسیله امواج صوتی
در سال 1940 یک دانشجوی دکترا به نام دونال گریفین ، در دانشگاه هاروارد نشان داد که خفاش قهوه ای بزرگ می تواند امواج صوتی بین 2500 تا 50000 هرتز تولید کند و به کمک این امواج و انعکاس آن می تواند حتی از میان سیم هایی که در یک اتاق تاریک کشیده شده است بدون برخورد با سیم ها به راحتی عبور کند.
برای مانع های کوچک خفاش ها از فرکانس های بلندتر استفاده می کنند. مزیت استفاده از فرکانس بالا ( طول موج کوتاه ) این است که دقت جهت یابی آن خیلی بیش تر از اصوات با فرکانس کم است. فرکانس ها ی پایین انعکاس های گمراه کننده و نامناسبی را در مورد تعیین محل جسم به دست می دهد علاوه بر آن هر چه جسم کوچک تر باشد طول موج نیز باید کوتاه تر باشد تا انعکاس مناسبی را از جسم فراهم سازد.
علاوه بر خفاش ها ، نهنگ ها ، دلفین ، موش های شیگرد حتی برخی پرندگان از امواج صوتی برای ردیابی استفاده می کنند . استفاده از امواج برای ردیابی محدود به فراصوت نشده و از فرکانس های قابل درک برای انسان نیز استفاده می کنند.
در رودخانه گنگ نوعی دلفین زندگی می کند که تقریبا" فاقد قدرت بینایی است در آب گل آلود رودخانه گنگ چشم ها تقریبا" کاربردی ندارند بنابراین دلفین ها با علائم شنوایی می توانند از محیط اطراف خود با خبرشوند.
استفاده از امواج فراصوت
سونوگرافی
شاید مهم ترین و متداول ترین استفاده از امواج با فرکانس بالا در سونوگرافی باشد. اساس کار سونوگرافی بر انعکاس امواج فراصوت می باشد برای این منظور امواج با فرکانس بالا به کمک میله ای به بدن فرستاده می شود. این امواج وقتی به لایه ها و بافت های مختلف بدن برخورد می کند انعکاس می یابد. انعکاس ها به کمک دستگاه پردازش شده و تصویر ویدئیی از بدن به دست می دهد. به کمک سونوگرافی می توان از اندام های داخلی بدن عکس گرفت و از سلامت آن ها اطمینان حاصل کرد. با استفاده از سونوگرافی می توان جنین را از ماه اول به بعد مورد مطالعه قرار داد و ناهنجاری های آن را قبل از تولد تشخیص داد.
مزیت سونوگرافی نسبت به روش های دیگر بی ضرر بودن است . نزدیک به چهل سال است که از سونوگرافی استفاده می شود اما تاکنون هیچ گزارشی از مضر بودن این گزارش منتشر نشده است. به علاوه امواج اولتراسونی بر خلاف اشعه ایکس مولکول را یونیزه نمی کند . یونیزه شدن مولکول ها باعث واکنش های مضر ، تخریب قسمت هایی از مولکول دی ان ای و... می شوند که خود ممکن است منجر به سرطان شود.
شست و شو به کمک فراصوت
به کمک امواج فرا صوتی می توان لکه های کثیف و خون چسبیده به لوازم پزشکی و جراحی را تمییز کرد . ظرف موجود در آب به وسیله امواج فراصوت دچار تکان هایی می شوند ، لرزش های ایجاد شده باعث جدایی لکه های کثیف از ظروف می شود.
درمان بیماری ها
با استفاده از همواج فراصوت و پدیده تشدید می توان بسیاری از بیماری ها را درمان کرد برای مثال دستگاه سنگ شکن که برای شکستن سنگ کلیه و کیسه صفرا به کار می رود بر همین اساس کار می کند. امواج فراصوت با فرکانس مشخص به سنگ تابیده شده و باعث لرزشی در سنگ شده که سنگ را خورد کرده و ریزه های آن توسط آب بدن شسته شده و از بدن خارج می شود.
به کمک امواج فراصوت همچنین می توان غده های سرطانی را تخریب کرد.
صوت های زیر شنوایی
فرکانس های طبیعی زیر شنوایی توسط منابع مختلفی مانند رعد و برق، زمین لرزه ، وزش باد و... ایجاد می شود. تضعیف صدا با عکس مجذور طول موج متناسب است و بنابراین امواج زیر شنوایی می توانند مسافت های زیادی را از منبع تولید خود طی کنند. ثابت شده است که کبوترهای خانگی می توانند صوت هایی با فرکانس حدود 05/0 هرتز را درک کنند و به کمک آن به تعیین جهت بپردازند.فیل های آفریقایی صداهای با فرکانس 14 تا 35 هرتز می توانند تولید کنند و چون صدای تولید شده با این فرکانس در هوا کم تضعیف می شود بنابراین فیل های دیگر می توانند این صداها را از چند کیلومتر دورتر حس کنند . چنین ارتباطی برای این حیوانات اجتماعی بسیار مهم است .
کشف این واقعیت که حیوانات می توانند صوت های زیر شنوایی را درک کنند شاید دلیلی برای رفتارهای غیر طبیعی حیوانات قبل از وقوع زلزله باشد.
منبع: مجله فرآیند
سلام دوستان عزیز!
امیدوارم از محتوا و شکل ظاهر وبلاگ خوشتون اومده باشه!
یه چیزی توی گلوم گیر کرده بود می خواستم بندازمش بیرون! آقاجون سرعت اینترنت اینجا (شهر ورزنه) پنج کیلو بیت بر ثانیهیا خیلی هنر کنه سرعت ده می شه ...تموم شد... من بعضی وقت ها که به اینترنت متصلم تو صفحه ی اینترنتم هیچی نمی یاد... چطوری وبلاگ رو آپ کنم ؟ نمی دونم!!!! ساعتی چهار ساعت هزینه کارت می دم... این مطالب رو کسی می خونه؟ نمی دونم اینا رو کسی نمی دونه ... من فقط لز این اینترنت استفاده می کنم ... بقیه نمی فهمند؟!!! نمی دونم... کی می خواد به داد من برسه... نمی دونم....
دیگه چی بگم؟؟؟ با این مسائلی که مدتیه مکررداره برام پیش می یاد می خوام همه ی گله هام رو بیارم تو وبلاگ تا همه بدونن... بلاخره فعلا" یه کم داغم .. ادامه رو می ذارم واسه بعد ... فعلا"... خداحافظ....
کسب درآمد برای وبمسترها
شاید وبلاگ ما اولین سایتی باشد که به ازای تعداد نمایش متن مورد نظر ما در سایت شما به شما پورسانت می دهد یعنی ما به ازای هربار نمایش سایت یا وبلاگ شما به شما وجهی را پرداخت می کنیم!
زنان پیشگام در علم فیزیک
لیزه مایتنر (1968-1876)
کارهای علمی و برجسته لیزه مایتنر در زمینه ی فیزیک از آن دسته کارهای علمی می باشد که تاکنون زنان آمریکایی کمتر جذب آن شده اند. برحسب قضاوت فیزیکدانان برجسته ی دنیا ، ماری کوری و لیزه مایتنر با خدمات علمی خود انقلابی در زمینه ی فیزیک بر پا کردند که دگرگونی بنیادی فیزیک در قرن نوزدهم مدیون ره آورد علمی این دو دانشمند می باشد . فعالیت کاری لیزه مایتنر مانند ماری کوری در زمینه ای بود که موجبات شکافت هسته اورانیوم را فراهم ساخت ولی هنگامی که کارهای علمی او به ثمر رسید از سوی دولت آلمان نازی تحت فشار قرار گرفت و با اجبار از کشور آلمان گریخت و به سوئد رفت.
اتوهان همکار او نیز مجبور به ترک آلمان و پناه آوردن به کشور انگلستان شد. اتوهان در این کشور به پژوهش خود ادامه داد و در سال 1944 به خاطر دستیابی به شکاف اتمی موفق به دریافت جایزه نوبل گشت و چون در این امر لیزه مایتنر نیز شریک بود ، افتخاری نصیب وی گردید که پیش از آن نصیب دو زن دیگر شده بود. این افتخار عضویت در فرهنگستان علمی سوئد بود.
لیزه در شهر وین پایتخت اتریش به دنیا آمد و دبیرستان فرهنگی وین درس خواند. خیلی زود فهمید که به ریاضیات و فیزیک علاقه مند است. لذا در دانشگاه قدیمی وین ادامه ی تحصیل داد. در سال 1902 دانشگاه وین استاد فیزیک نظری او پروفسور لودویک برلستمان بود. این شانس خوبی برای وی بود. زیرا در آن زمان در بیش تر دانشگاه های اروپایی ، از سوی استادان فیزیک ، تئوری هسته ای مورد پذیرشج نبود و آن را مردود می شمردند.در پی کشف رادیو اکتیو، لیزه مایتنر در زمینه ی فیزیک اتمی گام برداشت. این رشته ی علمی نیاز به آشنایی با ریاضیات داشت و او با زمینه ای بسیار قوی در ریاضیات و تجربه ی علمی در فیزیک نظری ، توانست در زمینه ی رادیواکتیو با موفقیت کار کند. او تصمیم داشت در زمینه ی فیزیک نظری به مطالعات خود ادامه دهد و بهترین راه موفقیت در این کار شرکت کردن در سخنرانی های ماکس پلانک بود.
پلانک یکی از فیزیک برجسته ی دنیا و مدرس دانشگاه برلین بود.به همین منظور مایتنر در سال 1907 به برلین رفت. در این هنگام با یک شیمیدان جوان به نام اتوهان شرمع به انجام آزمایش هایی تجربی کرد. اتو مرد جوانی بود که در انستیتوی امیل فیشر در زمینه ی شیمی عالی فعالیت می کرد. مانعی که بر سر راه این دو همکار وجود داشت این بود این بود که در ان زمان درهای انستیتوی پژوهشی فیشر بر روی زنان بسته بود. اتو موفق شد در این زمینه با دکتر فیشر رئیس انستیتو صحبت کند. با موافقت دکتر فیشر همکاری علمی آن ها آغاز گردید.
همکاری دکتر ماینتر و دکتر هان برای هر دو مفید بود در سال 1917 مشترکا" مقاله ای درباره ی کشف خود انتشار دادند که عنوان این مقاله " پرو تا کتونیم عنصر رادیواکتیو نادر" بود در حدود سال 1924 از سوی فرهنگستان علوم برلین مدال ( لایب نیتس ) به او اعطا گردید و در سال 1925 نیز از سوی فرهنگستان علوم اتریش جایزه ( لی بر ) به و اعطا شد . در سال 1926 نیز به عنوان پروفسور برجسته در دانشگاه برلین کسب موقعیت کرد اما دیری نگذشت که عقاید ضد یهود هیتلر سبب از دست دادن این موقعیت شد.
مایتنر و هان به کشف مواد رادیواکتیو ادامه دادند . در نیمه ی سال 1920 آن ها در میان گروه کوچکی از دانشمندان آزمایشگاه با به کارگیری روش هایی که هسته اتم ها را تغییر می داد شروع به تبدیل یک عنصر به عنصر دیگر کردند.
این تبدیل عناصر به یکدیگر درست پیش از زمانی انجام پذیرفت که ذراتی به جز الکترون و پروتون در اتم شناسایی شدند. درسال 1932 با کشف ذرات دیگری در هسته ی انم که نوترون نامیده شدند ، روش جدیدی برای انجام اینگونه آزمایش های تجربی پایه ریزی گردید . در سال 1934 در ایتالیا گروهی به سرپرستی " انریکو فرمی " با بمباران نوترون های اتم اورانیوم عنصری به دست آوردند که به نظر می رسید شبیه هیچ یک از عناصر شناخته شده آن زمان نبود.
دکتر هان و دکتر ماینتر بلافاصله کار و آزمایش های خود رادر این زمینه آغاز کردند . دکتر ماینتر می گوید :" ما گروه جدیدی از مواد رادیواکتیو را انتخاب کردیم که هیچ مشابهتی با هیچ یک از عناصر پایین تر از اورانیوم ( در جدول مندلیف ) نداشتند."
در بهار 1938 اتریش توسط آلمان نازی اشغال گردید و لیزه ماینتر موقتا" به کپنهاگ رفت زیرا خواهر زاده اش اتوفریش در آنجا در آزمایشگاه نیلزبور کار می کرد.
چند ماه پس از عزیمت دکتر ماینتر، تجزیه های شیمیایی کامل شد و نتیجه ی آن نشان دهنده ی بروز فرآیند جدیدی بوده که موجب کشف باریم شد. دکتر هان در ژانویه 1939 چگونگی بروز این فرآیند را منتشر کرد . لیزه ماینتر در سوئد بود که خبر این پیروزی را شنید و دریافت که دکتر هان با آن که نتیجه ی کار خود را به دنیای علم هدیه کرده ولی با زیرکی خاصی اصل کار را پنهان داشته زیرا ظهور باریم به معنی این بود که به احتمال زیاد هسته ی اتم اورانیوم 92 شکافته شده است.
درتاریخ 16 ژانویه ماینتر و خواهرزاده اش فریش مشترکا" مقاله ای تهیه و دراختیار مجله ی علمی نیچر قرار دادند . آن ها در این مقاله شرح داده بودند که نتیجه کار هان و استراسن شکافته شدن اتم اورانیوم بوده است که دکتر ماینتر آن را فرآیند فیسیون نام نهاد.
فریش در ازمایشگاه نیلز این آزمایش را با موفقیت به انجام رساند و صحت نتایج کار فریش مورد تائید آزمایشگاه های آمریکا قرار گرفت . آمریکایی ها به سرعت دست به کار شدند و موفق شدند در اولین شکاف اتمی به یک سلسله واکنش زنجیره ای دست یابند و همین ازمایش ها امکان استفاده از انرژی اتم را در بمب اتمی فراهم ساخت.
چند سال بعد از جنگ جهانی دوم ، دکتر ماینتر چنین می نویسد :" مایه ی تاسف است که شکاف اتمی در زمان جنگ اتفاق افتاد."
او پس از یک سال به آمریکا رفت . در آن زمان جنگ هنوز ادامه داشت ، سپس به سوئد بازگشت و کارت اقامت دائم دریافت کرد و به عنوان یکی از اعضای ثابت « پژوهش های اتمی سوئد » مشغول به کار شد . او نه تنها این افتخارات را به عنوان یکی از اعضای ثابت فرهنگستان علوم سوئد برای ملت سوئد کسب کرد ، بلکه آلمان و زادگاهش اتریش نیز از این افتخارات بهره مند شدند .
در سال 1974 به او جایزه علمی وین اهدا شد و در سال 1949 مدال ماکس پلانک را به او اهدا کردند و از سوی چهار انستیتوی آمریکا به نام های سیراکور ، روتگرز ، اسمیت و آدلفی به دکترای افتخاری در علوم اهدا گشت . در سال 1960 از استکهم به انگلستان رفت و در کمبریج ساکن شد و در 27 اکتبر 1968 در این شهر دار فانی را وداع گفت.
منبع :مجله فرآیند
توصیههای یک اقتصاددان به وبلاگ نویسان
نویسنده: فیلیکس سالمون
مترجمان: مریم کاظمی، دومان بهرامیراد
من میزبانی یک سمینار وبلاگنویسی مربوط به همایش سالانه انجمن روزنامهنگاران را بر عهده دارم. در این جا تعدادی از یادداشتهایی که برای افتتاحیه همایش تهیه کردهام را میآورم./b>
چرا وبلاگ داشته باشیم؟
اساسا سه دلیل برای وبلاگنویسی وجود دارد که دو تای آنها خوب و دیگری بد است.
این روزها بسیاری از شرکتها از رسانههای بزرگی همچون رویترز گرفته تا شرکتهای تازه وارد، در حال استخدام وبلاگنویسان هستند. دستمزد آن هم میتواند خوب باشد و دیگر تفاوت عینیای بین آنچه که یک وبلاگنویس تمام وقت دریافت میکند و آنچه که به یک روزنامهنگار تمام وقت پرداخت میشود، وجود ندارد. کار میتواند دشوار باشد و وبلاگ میتواند زندگی شما را ببلعد، اما در عین حال، هنگامی که وبلاگی به شما داده میشود که مالک آن خودتان هستید، این میتواند به شما یک حس فوقالعاده از آزادی بدهد. به عنوان مثال، من در سال گذشته از برلین راجع به رکود مالی در وبلاگ مینوشتم - اما مادامی که من مطالب خوبی در وبلاگ مینوشتم، کسی اهمیت نمیداد که در کجا مستقر هستم.
یک وبلاگ همچنین به طرزی موثر، یک راه خوب برای مورد توجه قرار گرفتن است. اگر مشتاق هستید که به عنوان یک وبلاگنویس تمام وقت استخدام شوید، امروزه داشتن یک وبلاگ شخصی از الزامات آن است- مردم میخواهند که یک وبلاگنویس استخدام کنند نه یک روزنامهنگار، پس آرزو میکنند و امیدوارند که روزنامهنگارانی نصیبشان شود که بتوانند وبلاگ هم بنویسند که بیشتر اوقات اینگونه نیست.
هر وبلاگی در نوع خود یک خروجی برای رسانهها نیز هست و شما میتوانید تبلیغات گوگل را بر روی آن بگذارید یا سعی کنید که عضو بعضی از شبکههای تبلیغاتی شوید که تبلیغات شما را برایتان خواهد فروخت. اگر شما واقعا جاهطلب هستید، حتی میتوانید خودتان برای فروش تبلیغاتتان تلاش کنید.
اما این به راستی پیشنهاد خوبی نیست. اکثریت قاطع وبلاگهای شخصی هرگز بیش از مبلغی در حد پول توجیبی، از تبلیغاتشان درآمد کسب نمیکنند و اگر شما وبلاگنویسی را با این ایده که قادر خواهید بود مستقیما از وبلاگتان پول درآورید، آغاز کنید، شانس بسیارخوبی خواهید داشت.
چه کسی باید وبلاگ بنویسد؟
البته راحتترین و کوتاهترین پاسخ این است که: همه. اما وبلاگنویسی کار آسانی نیست و هر کسی نمیتواند در آن خوب عمل کند. اگر نوشتن برای شما دشوار است، اگر احساس نمیکنید که لازم است عقایدتان را با غریبهها در میان بگذارید، پس ممکن است که وبلاگنویسی برای شما مناسب نباشد.
دلایل خوبی برای ننوشتن وبلاگ وجود دارد. این کار زمان زیادی میبرد و هزینههای فرصت زیادی برای وبلاگنویسی وجود دارد. اگر شما تعداد زیادی از وبلاگها و اخبار حاصل از آنها را میخوانید، این کار میتواند مقداری از وقت اضافی و حاشیهای شما را پر کند، اما نه تمام آن را. وبلاگ نظرات شما را منتشر میسازد، اما به درد افراد نازک نارنجی نمیخورد، چون مردم آشکارا نسبت به شما بسیار گستاخ خواهند شد. پس اگر این را نمیپسندید، وبلاگنویسی نکنید و در بدترین شرایط، این کار میتواند باعث اخراج شما شود- وبلاگنویسان تمایل دارند که آنچه را میاندیشند به طور کاملا موثر بیان کنند، ولی مایل نیستند که افراد تشکیلات یا سازمانی باشند، از این رو آنها از امنیت شغلی زیادی برخوردار نیستند. (البته داشتن یک وبلاگ خوب میتواند باعث استخدام شما نیز بشود: در واقع دو روی سکه وجود دارد و اکنون بازار وبلاگنویسان خوب کاملا داغ است.)
برای داشتن وبلاگ به کجا مراجعه کنیم؟
این آسانترین قسمت کار است. فقط کافی است در Blogger یا Wordpress یا Typepad یا Tumblr یا Posterous یا هر یک از دیگرارائه دهندگان مجانی خدمات وبلاگنویسی ثبتنام کنید و سپس فورا شروع به کار کنید. اگر مورد نیاز باشد شما میتوانید خودتان یک وبلاگ را در Salon.com یا جاهای دیگر راهاندازی کنید. اگر شما پیش از این در یک وبلاگ گروهی به طور منظم نظر میدادهاید، ممکن است آنها شما را به عنوان یک مشارکتکننده بپذیرند.
در فضاهای اقتصادی و مالی، راحتتر است که در کنار وبلاگ شخصیتان حتی به عنوان وبلاگ شخصیتان در Seeking Alpha ثبتنام کنید. در واقع پیدا کردن جایی برای پست مطالب، سادهترین قسمت کار است. حقیقت آن است که مضامین وبلاگ شما، تعیین میکنند که آیا افراد برای خواندن آن میآیند یا نه، نه جایی که در آن مینویسید.
چه موقع شروع به وبلاگنویسی کنیم؟
مانند همیشه باید بین کمیت و کیفیت سبک سنگین کنید. آیا باید مطالب بیشتر، با کیفیتی کمتر بنویسید یا مطالبی کمتر با کیفیت بیشتر؟ خوشبختانه فضای وبلاگها آنقدر گسترده هست که یک پاسخ تجربی ساده برای این سوال داشته باشیم. پاسخ موردنظر، ارجحیت کمیت بر کیفیت است. ممکن است که شما این را دوست نداشته باشید – من که مطمئنا اینطورم- پس اگر فکر میکنید که این غلط است، یکی از وبلاگنویسان بسیار خوبی را که اغلب چیزی نمینویسد، نام ببرید!
اغلب وبلاگنویسان خود بدترین قاضی برای کارهایشان هستند؛ من میتوانم صدها مورد از وبلاگهای شخصی را که معتقد بودم واقعا خوب هستند معرفی کنم که همگی ناپدید شدند و کسی توجهی نکرد، همچنین وبلاگهایی که من گمان میکردم اتفاقات را بسیار سریع و غیرجدی مینویسند، اما مورد پذیرش و توجه فوقالعادهای قرار گرفتند. اکثر اوقات نوشتن وبلاگ قرعهای است که بر پایه پستهای وبلاگ شخص بنا میشود و اگر شما مایلید که در این قرعه کشی برنده شوید، بهترین شانس برنده شدن آن است که تعداد بلیتهای خریداری شده برای این بخت آزمایی را حداکثر کنید.من خود به شخصه خیلی از این موضوع خوشحال نیستم، اما به هر حال این یک حقیقت است و اگر چه ممکن است که من در خبرخوانم (RSS reader) به وبلاگهایی متمایل باشم که تنها یک یا دو پست خوانده نشده دارند، اما بر پایه مشاهدات و تجربیاتم میدانم که موفقیت در دنیای مجازی مستقیما با فراوانی بروندادها در ارتباط است و همچنین در مورد تاریخ روزها هم نگران نباشید، مردم وبلاگها را در احمقانهترین زمانها میخوانند، بنابراین به محضی که چیزی نوشتید، آن را پست کنید.
چه چیز در وبلاگ بنویسیم؟
روزنامهنگاران میتوانند نسبت به مطالبی که مینویسند بسیار حساس باشند. هنگامی که من اولین وبلاگم را در سال 2000 راهاندازی کردم، مراقب بودم که هیچ مطلب مالی ای در آن نگذارم: وبلاگ شامل مطالبی بود که من به صورت مجانی مینوشتم، در حالی که روزنامهنگاری چیزی بود که من بابت آن دستمزد میگرفتم. چرا میبایست روزنامهها و مجلات، کارهای مرا، حتی اگر به صورت مجانی بر روی اینترنت موجود بود، منتشر کنند؟
در حقیقت این روش کاملا غلطی بود. کاری که من باید انجام میدادم نفوذ و تبلیغ قدرت رقابتیام بود. انتشار به میزانی که میتوانستم، در هر زمانی که میتوانستم و در مورد مطالبی که در موردشان بیشترین اطلاعات را داشتم و البته وبلاگنویسی شیوهای عالی برای یادگیری در مورد اکثر موضوعات نیز هست.
وبلاگنویسی اقتصادی شما را تبدیل به یک روزنامهنگار اقتصادی بهتر میکند، وبلاگنویسی راجع به تغییرات آب و هوایی شما را تبدیل به یک روزنامهنگار علمی بهتر میکند و همین طور الی آخر.
چگونه در وبلاگ بنویسیم؟
به یاد داشته باشید که وبلاگها یک مکالمه هستند. آنها یک خطابه یا یک مقاله خبری نیستند. آنها به یک بحث کافیشاپی یا حتی یک سمینار فارغالتحصیلی به مراتب شبیه ترند. آنها میتوانند سرگرمکننده، جدی یا عصبانی باشند. آنها میتوانند به اندازه تنها دو کلمه یا بیست هزار کلمه باشند.
نیازی که در ارتباط با هر فرد خوشمشرب و آراستهای مطرح است، این است که وی شنونده خوبی نیز باشد. همین مطلب در مورد وبلاگنویسی نیز مصداق دارد. در واقع در مقیاس بسیار بزرگ، وبلاگنویسی نوشتن نیست، بلکه خواندن است. من صدها وبلاگ در خبرخوانم دارم، من از گوگل الرتز (Google Alerts) و دیگر ابزارهایی که به من اجازه میدهد تا بدانم مردم در مورد من چه میگویند، استفاده میکنم و وقت زیادی را صرف خواندن کامنتهایم میکنم. البته وبلاگهای زیادی را هم حریصانه مطالعه میکنم. وبلاگنویسی، البته به شیوهای که من آن را انجام میدهم، تا حد زیادی ترکیب نمودن اطلاعات است.
مایلم بگویم که تفاوت اصلی میان وبلاگنویسان و روزنامهنگاران حرفهای آن است که هنگامی که روزنامهنگاران تمایل دارند که به یک مقاله خبری، به عنوان پایان یک جریان روزنامهنگاری، بیاندیشند، وبلاگنویسان تازه در پی آنند که به عنوان شروع یک مکالمه، به یک پست جدید وبلاگ فکر کنند و دلیل اینکه چرا تواضع اهمیت دارد این است که: روزنامهنگاران از اینکه به دیگران اعتبار ببخشند متنفرند، در صورتی که وبلاگنویسان به آن عشق میورزند. اخیرا مقالهای در مورد وبلاگنویسی در FT منتشر شد که تفاوتها را به طور مختصر بیان کرده بود. در سطر اول در مورد بعضی کلیات ستون اخیر در روزنامه دیگری صحبت شده بود که طبعا لینکی وجود نداشت. اما با وجود یک وبلاگ، شما مجبورید به افرادی که در حال پاسخدهی به آنها هستید لینک بدهید، به افرادی که برایشان در حال نطق هستید و به منابعی که از آنها نقل قول میکنید. یک روزنامهنگار عاشق آن است که یک مصاحبه منحصر به فرد ترتیب دهد؛ یک وبلاگنویس راجع به چنین مسائلی دل خوشی ندارد، چرا که شما نمیتوانید به آنها لینک بدهید. زمانی که افراد روابط عمومی مصاحبههایی را به من پیشنهاد میدهند، همیشه نخستین واکنش من این است که به سادگی بگویم که متقاضیان مصاحبه باید افکار و عقایدشان را در وبلاگ بنویسند،. سپس من میتوانم به آنها لینک بدهم. این برای هر دو ما بهتر است.
جزء دیگری از تواضع آن است که در وبلاگ خودتان و وبلاگ افراد دیگر کامنت بگذارید.
در ادامه باید گفت که یک مورد حقیقتا دشوار برای روزنامهنگاران وجود دارد: اشتباه کردن.
توجه داشته باشید که اگر هیچ گاه اشتباه نکنید، هیچ گاه جذاب نخواهید بود. روزنامهنگارانی که وبلاگنویس شده اند، نسبت به یک اشتباه بیش از اندازه وسواس به خرج میدهند که باعث خشکی بیش از حد مطالبشان میگردد. اگر شما اشتباه کنید، کامنتگذاران شما و دیگر وبلاگنویسان به سرعت به شما اطلاع میدهند و شما میتوانید آن اشتباه را در نظر عموم اصلاح کنید. شما در مورد آنچه گفته بودید و آنچه باید میگفتید شفاف هستید و احترام زیادی برای این امر قائلید. در روزنامهنگاری، هر آنچه که شما بنویسید فورا جزئی از حافظه عمومی میگردد و به محض چاپ شدن دیگر برگرداندن و تغییرآن بسیار دشواراست.
من در اینجا باید یکی دیگر از اندرزهایم را بیان کنم: هدف از کیفیت در یک وبلاگ، پستهای وبلاگ نیست، بلکه خود وبلاگ است. گهگاه سازمان رسانههای گروهی فتوا میدهد که نیاز دارد تا با دنیای آنلاین پیش رفته و به وبلاگنویسان واجد شرایط جایزه اهدا کند. در برخی مسابقهها، یک فرم ارزشیابی وجود دارد که از شما میخواهد تا بهترین پستهای وبلاگتان را ارائه دهید، سپس آن پستها توسط قضات خوانده میشوند تا بهترین وبلاگ تعیین گردد.البته این مضحک است. وبلاگنویسان فوقالعادهای وجود دارند که کمی بیش از لینک دادن به سایر افراد عمل میکنند: پست وبلاگ هیچ کسی به هیچ وجه آنقدر ارزش ندارد، اما عمل جمعآوری و ویرایش، فوقالعاده ارزشمند است.
بهترین وبلاگها آنهایی هستند که امکان بهترین دیالوگها را ایجاد میکنند و این بدان معناست که برای قضاوت در مورد یک وبلاگ، نباید تنها خود آن وبلاگ را خواند. بلکه همچنین لازم است که کامنتهای آن وبلاگ و پستهای وبلاگهای دیگر افراد که به وبلاگ مورد بحث لینک دادهاند نیز خوانده شود که البته من میپذیرم که این کار حقیقتا از طریق انسان امکانپذیر نیست، اما حداقل ارزش تلاش کردن را دارد.
چرا نباید این کار را انجام دهید؟
اولین چیزی که من اغلب در ابتدای شروع وبلاگنویسی روزنامهنگاران مشاهده میکنم عبارت است از اینکه با حوصله اجزای روزنامهنگاری را، شامل لیدها و پاراگرافهای دوم و تعداد معدودی لینک، اگر داشته باشند، به زیبایی مینویسند. بروید و نگاهی کوتاه به وبلاگهای مورد علاقهتان بیاندازید و ببینید آیا میتوانید شبیه چنین اجزایی را در آنها پیدا کنید. نخواهید توانست! وبلاگها به مراتب غیررسمیتر، ناآراستهتر و محاورهایتر هستند. پس آن چیزهایی را که در مدرسه روزنامهنگاری به شما میگفتند نادیده بگیرید و خودتان باشید.
نگران فشار دکمه انتشار نباشید. هیچ گاه تمامی نوشتههای شما خوب نخواهد بود؛ بلکه برخی از آنها بد خواهند بود و شما به خاطر آنها به چالش کشیده شده و احساس خوبی نخواهید داشت. اما در هر صورت آنها را منتشر کنید. اگر شما یک گفتوگو در یک کافی شاپ داشته باشید، ممکن است گاهی اوقات چیزهای احمقانهای بگویید. فقط از جا برخیزید. خواهید فهمید که به طرز جالبی، بیشتر چیزهایی که گمان میکردهاید که بد از آب درمیآید، اگر دوباره به عقب نگاه کنید، خواهید دید که خوب بوده اند و برعکس.
پس از اینکه این کار را برای یک مدت انجام دادید، پوست کلفت میشوید، اما احتمالا در ابتدای کار برخی نظردهندههای وبلاگ شما یا وبلاگهایی که به شما لینک دادهاند، شما را عصبانی خواهند کرد. سعی کنید که آرام باشید. یا ممکن است که به خاطر غیبت نظردهندهها یا کسانی که به شما لینک بدهند، عصبانی شوید و از خود بپرسید آیا وقتتان را تلف میکنید؟ اما باز هم خونسرد باشید و از آزار خود به خاطر آمار مخاطبانتان بپرهیزید. آنها معیار بسیار خوبی برای سنجش میزان گسترش مطالب شما نیستند.
انتظار نداشته باشید که یک شبه موفق شوید. زمان میبرد تا پیشرفت کنید- در بعضی وبلاگها بیش از یک سال- و اگر شما خودتان لذت میبرید مشکلی وجود ندارد.
دچار خودسانسوری نشوید. شما این کار را انجام میدهید، چون میخواهید که مردم کارهای شما را بخوانند. پس تا آنجا که میتوانید این کار را برای آنها آسان کنید. اگر آنها از شما میخواهند که پستهایتان را برایشان ایمیل کنید، این کار را انجام دهید. اگر میخواهند که آن را روی خبرخوانشان بخوانند، مطمئن شوید که یک فید RSS کامل را منتشر کردهاید و اگر شخصی با کپی کردن مطالبتان چاپلوسی کرد، خوشحال باشید نه ناراحت. شما این کارها را به خاطر آمارگر وبلاگتان انجام نمیدهید، بلکه این کارها را انجام میدهید تا خوانده شوید.
در نهایت مهمترین مساله آن است که اوقات خوبی داشته باشید. اگر از نوشتن وبلاگ لذت نمیبرید، کسی نیز از خواندن آن لذت نخواهد برد. /b>
منبع: www.donya-e-eqtesad.com
سایتی را که امروز به شما معرفی می کنم مدتی قبل در اینترنت دیدم... سایت شبیه ایران مارکت سنتر با این تفاوت که حداقل برداشت در این سایت فقط ده هزار تومان است و سایتی بسیار پویاست. می توانید از راه فروش محصولات سایت و زیر مجموعه گیری کسب درآمد کنید. هر هفته نیز در صورت رسیدن درآمد به حداقل می توانید برداشت داشته باشید.
عضویتاین سایت رو که به تازگی دیدم در ازای زیر مجموعه گیری با زیر مجموعه های کم (حدود ۲۰ تا) لپ تاپ جایزی می ده ! حتما؛ ببینید!
عضویت1- بیاموزید که از دید مشتری نگاه کنید.
مانند مشتریانتان بیاندیشید. برخورد کل سازمان را در هنگام یک معامله از دید یک مشتری بررسی کنید.در این آنالیز حتی موارد جزئی مانند تعداد زنگهای تلفن قبل از برداشتن گوشی ،میزان معطلی مشتری در جلوی باجه ،میزان صحت سفارشات و محموله ها ،تحویل بموقع کالا ،میزان دقت و برخورد دوستانه کارمندان و نظایر آنها را در نظر بگیرید.
۲- خود را یک کارآموز در امر سرویس دهی تلقی کنید.
قبل از تصمیم گیری برای ایجاد تغییرات ببینید کدام شرکت در صنعت شما بهترین سرویس دهی را دارد؟پس از آن استراتژی سرویس دهی خود را تدوین کنید.می خواهید چقدر خوب باشید؟ آیا تصمیم دارید بهترین باشید؟ در غیر اینصورت چه سطح سرویس دهی را میخواهید ارائه کنید و چقدر طول میکشد تا به آن سطح برسید؟این کار چقدر هزینه در بر خواهد داشت؟در هنگام ارزیابی هر برنامه جدید از خودتان بپرسید آیا این کار باعث بهتر شدن سطح سرویس دهی شما خواهد شد؟اگر جواب مثبت است و آن کار نیز در حد استطاعت شما است انجامش بدهید.
۳- از مشتریان بپرسید چه می خواهند؟
فقط به مطالعه شرکتهای دیگر اکتفا نکنید.با مشتریانتان نیز گفتگو کنید.از آنها بپرسید سرویس دهی شما چقدر بر آنها تاثیر گذاشته است؟به آنچه مشتریانتان در مورد کسب و کار شما می گویند گوش فرا دهید. بر اساس آنچه شنیده اید تغییراتی انجام دهید تا سرویس دهی شما بهتر شده و مطابقت بیشتری با نیازهای مشتریانتان داشته باشد.
هنگامی که می خواهید خدمات متمایزی ارائه کنید همواره آماده باشید که نهایت سعی خود را بکار ببرید و یک گام جلو بروید.کم تعهد دادن و ارائه بیش از تعهد دو کلید اصلی موفقیت است.
۴- سیاستهایی همسو با مشتری تدوین کنید.
کارمندانی که در تماس مستقیم با مشتریان هستند همواره می دانند چگونه می توان مشتری را راضی نگه داشت ولی متاسفانه آنها امکان مشارکت در تدوین سیاستهای شرکت را ندارند تا قادر به طراحی فعالیتهایی باشند که بیشترین میزان توجه به مشتری را باعث خواهد شد.
تمام سیاستها و روشهایی را که سد راه سرویس دهی متمایز است بی رحمانه حذف کنید. قبل از اجرای سیاستهای جدید اطلاعاتی را که از مشتریان می گیرید بخاطر بیاورید. اگر مشتری اهمیتی برای این فعالیتهای جدید قائل نیست آنها را اجرا نکنید.
۵- مشتریان را تشویق کنید که شکایت کنند.
عدم وصول شکایت مشتری نشانه خوبی نیست.تنها ۴% از مشتریان حاضرند وقتشان را صرف کنند تا اشکالات شما را به خودتان بگویند.بقیه تنها غرولند کرده و معامله با شما را متوقف می کنند.اگر هیچگاه به شکایات مشتریانتان گوش نکنید نمی توانید ایراد گرفتن مشتریان را متوقف کنید.مشتریان را تشویق کنید به شما بگویند چه کارهای اشتباهی انجام می دهید.در هر تماس با مشتری از آنها بازخورد بخواهید.مهم نیست خبرهای خوب بگیرید یا بد.شما نیاز دارید بطور مداوم بدانید مشتریانتان در مورد شما چه تصوری دارند.
۶- کارکنانتان را آموزش دهید.
چگونه انتظار دارید کارکنانتان بدون آموزش مناسب قادر باشند سرویسهای برتر و متفاوت با بقیه ارائه دهند یا با مشتریان خشمگین مواجه شوند؟مطمئن شوید که تمام کارکنانی که مسئولیت تماس با مشتریان را دارند آموزشهای لازم را دیده و برای حفظ مهارتهایشان در دوره های بازآموزی نیز شرکت می کنند.به کارکنان اختیارات لازم جهت رسیدگی به شکایات مشتریان را بدهید.آنها نیاز به قدرت دارند.اگر لازم باشد برای هر موضوع کوچکی از مدیرشان اجازه بگیرند هرگز قادر به ارائه خدمات برتر و متفاوت با بقیه رقبا نخواهند بود.
۷- سرویس دهی عالی را یک الزام روزانه بدانید.
هیچ جادویی برای سرویس دهی عالی وجود ندارد .این مسئله وقتی به تحقق می پیوندد که آنرا هر روز در دستور کار خود قرار دهید. سرویس دهی عالی با تمرین و ممارست بدست می آید.به این دلیل است که شرکتهایی که حقیقتاَ سرویس دهی مشتری محور ارائه می کنند خود را هر روز وقف مشتری می کنند.
۸- فرهنگ بهبود مستمر را پرورش دهید.
همواره از سطح سرویس دهی خود ناراضی باشید. قبول کنید که خدمت رسانی به مشتریان وظیفه تمام کارکنان است. پس از آن تمام کارکنان را درگیر یافتن راههایی برای بهبود وضعیت سرویس دهی کنید.
سرویس دهی به مشتریان داخلی سازمان نیز به اندازه مشتریان خارجی اهمیت دارد. اگر شما به واحدهای داخلی شرکت اجازه سرویس دهی ضعیف به مشتریان داخلی را بدهید چگونه میتوانید انتظار سرویس دهی عالی به مشتریان خارجی را داشته باشید ؟
۹- در رابطه با عملکرد خود الگو برداری کنید.
قبل از ایجاد تغییر، نبض سیستم خدمات رسانی را بگیرید.از قدیم گفته اند چیزی را که نتوان اندازه گرفت نمی توان مدیریت کرد. اگر یک معیار سنجش نداشته باشید نمی توانید میزان پیشرفت سطح سرویس دهی را اندازه بگیرید.
۱۰- به نتایج حاصله پاداش داده و موفقیتها را جشن بگیرید.
فعالیتهای کارکنان در این زمینه را اجر نمائید .پاداشها و قدردانی را به نتایج پیوند بزنید.احساس موفقیت و اشتیاق به بهبودی را جشن بگیرید. افراد را تشویق کنید که همواره از وضع موجود ناراضی بوده و تمام آنها باید درگیر رفع موانع موجود در راه خدمت رسانی عالی باشند.
منبع: www.mbwa.blogfa.com