علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

خواجه نصیر الدین طوسی

 خواجه نصیر الدین طوسی

(598-672)                                 

    محمدبن موسی جهرودی طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی در تاریخ 51 جمادی الول سال 985 هجری قمری در طوس ولادت یافت. او به تحصیل دانش علاقه ی زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم در علوم ریاضی و نجوم و حکمت سرآمد و از دانشمندان معروف زمان خود شد. طوسی یکی از سرشناس ترین و بانفوذترین چهره های تاریخ اسلامی است.

علوم دینی و علوم عملی  را زیر نظر پدرش و منطق و حکمت را نزد خالویش بابا افضل ایوبی کاشانی آموخت.

     تحصیلاتش را در نیشابور به اتمام رسانید و به عنوان دانشمندی برجسته شهرت یافت. دسته ای از دانشوران، خواجه نصیرالدین طوسی را خاتم فلاسفه و گروهی او را عقل هادی عشر(یازدهم) نام نهاده اند. علامه حلی که یکی از شاگردان خواجه نصیرالدین است درباره ی استادش چنین می نویسد: خواجه نصیرالدین افضل عصر ما بود و از عقل و عقلیه و نقلیه مصنفات بسیار داشت. او اشرف کسانی است که ما آن ها را درک کرده ایم. خدا نورانی کند ضریح او را.

     در خدمت او الهیات، شفای ابن سینا و تذکره ای در هیئت را قرائت کردم که از تالیفات خود آن بزرگوار است. پس او را اجل مختوم دریافت و خدای روح او را مقدس کناد.

     نصیرالدین زمانی پیش از سال 611 در مقابل پیش روی مغولان به یکی از قلعه های ناصرالدین محتشم فرمانروای اسماعیلی پناه برد. این کار به وی امکان داد برخی از آثار مهم اخلاقی، منطقی، فلسفی و ریاضی خود از جمله مشهورترین کتابش«اخلاق ناصری» را به رشته ی تحریر درآورد. وقتی هولاکو به فرمانروایی اسماعیلیان در سال 635 پایان داد طوسی را را در خدمت خود نگه داشت و به او اجازه داد رصدخانه ی بزرگی در مراغه احداث کند که شروع آن از سال 638 بود. برای کمک به رصدخانه علاوه بر کمک های مالی دولت، اوقاف سراسر کشور نیز در اختیار خواجه گذاشته شده بود که از عشر(یک دهم)  آن برای امر رصدخانه و خرید وسایل و اسباب و آلات و کتاب ها استفاده کرد. در نزدیکی رصدخانه کتابخانه ی بزرگی ساخته شده بود که حدود چهارصد هزار جلد کتاب های نفیس برای استفاده ی دانشمندان و فضلا در آن قرار داشت و آن ها را از بغداد و شام و بیروت و الجزیره به دست آورده بودند. در جوار رصدخانه یک سرای عالی برای خواجه و جماعت منجمان ساخته بودند و مدرسه ی علمیه ای برای استفاده ی طلاب دانشجویان.

    این کارها 13 سال به طول انجامید تا این که ایلخان هلاکوی مغولی در سال 663 درگذشت.اما خواجه تا آخرین دقایق عمر خود اجازه نداد خللی در کار رخ دهد و کوشش بسیار کرد که آن رصدخانه و کتابخانه از بین نرود.

    قسمت اعظم 150 رساله و نامه های طوسی به زبان عربی نوشته شده است. وسعت معلومات و نفوذ او با ابن سینا قابل قیاس است، جز آن که ابن سینا پزشک بهتری بود و طوسی ریاضی دان برتری. از پنج کتابی که در زمینه ی منطق نوشته است اساس الاقتباس از همه مهم تر است. در ریاضیات تحریرهایی بر آثار آوتولوکس، آرستاخوس، اقلیدس، آپولونیوس، ارشمیدس، هوپسیکلکس، تئودوسیوس منلائوس و بطلمیوس نوشت.

    ا زجمله مهم ترین آثار اصیل وی در حساب هندسه و مثلثات جوامع الحساب بالتخت و التراب، رساله الشافیه و اثر معروفش کتاب شکل القطاع است که بر نوشته های رگیومونتانوس اثر گذارده است.

   معروف ترین آثار نجومی وی زیج ایلخانی که در سال 650 نوشته شده و همچنین تذکره ی فی علم الهیئه است. کتاب تنسوق نامه و کتاب هایی در زمینه ی اختربینی نیز نوشته است.

    احتمالا" برجسته ترین کار طوسی در ریاضیات در زمینه ی مثلثات بوده است.در کشف القناع عن الاسرار شکل القطاع، وی نخستین کسی بود که مثلثات را بدون توسل به قضیه ی منلائوس یا نجوم توسعه بخشید و هم او بود که برای نخستین قضیه ی جیوب را، که رویداد برجسته ای در تاریخ ریاضیات است به روشنی بیان کرد. در نجوم تذکره فی علم الهیئه شاید وی کامل ترین نقد بر نجوم بطلمیوسی در قرون وسطی و معرف تنها الگوی ریاضی جدید حرکات سیارات اس که در نجوم قرون وسطی نوشته شده است.

    به احتمال زیاد این کتاب از راه نوشته های منجمان بیزانسی بر کوپرنیک اثر گذاشته است و همراه با کار شاگردان طوسی متضمن تمام تازه های نجومی کوپرنیکی است، به استثنای فرضیه ی خورشید مرکزی آن. نصیرالدین طوسی با این که سر و کارش بیش تر در سیاست و اجتماع بوده روشن ترین راه را که برای رسیدن به جهانی جاودانی نشان می دهد دیانت می داند. اگرچه در تمام نوشته های خود دم از استقلال و معرفت می زند اما آشکارا می گوید: دانش تنها از ایمان و دین حاصل می شود و در حقیقت دانش را دینی می داند که تسلی بخش جان ها و روان بخش کالبدهای افسرده است. طوسی بیش تر به عنوان منجم معروف است و رصدخانه ی وی یک موسسه ی علمی مهم در تاریخ علم به شمار می رود. کتاب تنسوق نامه ی او از لحاظ موضوع فقط در مقایسه با مشابهش یعنی کتاب بیرونی (کتاب الجماهر فی معرفت الجواهر) در درجه ی دوم اهمیت قرار دارد. طوسی یکی از پیش روترین فلاسفه ی اسلامی ست که تعلیمات مشائی ابن سینا را پس از آن که در طول دو سده در محاق «کلام» قرارگرفته بود، احیا کرد. او مظهر نخستین مرحله ی ترکیب تدریجی مکتب های مشائی و اشراقی است.

     اخلاق ناصری وی رایج ترین کتاب اخلاقی بین مسلمانان هند و ایران بوده است. تجریدالعقاید او در کلام مبنای الهیات اصولی شیعه ی دوازده امامی است. طوسی احتمالا" بیش از هر فرد دیگر مایه ی احیای علوم اسلامی بوده است. گروهی خواجه را بر هم زننده ی وحدت دو ملت عربی و اسلامی می پندارند و می گویند، به دست او وحدت عربی درآنن زمان پاشیده شد. در حقیقت خواجه در این باب گناهی نداشت و اگر لیاقت خواجه پس از آن همه وقایع و خون ریزی به داد مسلمانان نرسیده بود، جهان اسلام امروز چه وضعیتی داشت؟ در سال 672 هجری قمری نصیرالدین طوسی با جمعی از شاگردان خود به بغداد رفت تا بقایای کتاب های تاراج رفته را جمع آوری و به مراغه بازگرداند، اما اجل مهلتش نداد و در تاریخ 18 ذی الحجه سال 672 هجری قمری در کاظمین نزدیک بغداد دار فانی را وداع گفت. نصیرالدین طوسی ستاره ی درخشانی بود که در افق تاریک مغول درخشید و در هر شهری که پا گذاشت آن جا را به نور حکمت و اخلاق روشن کرد و در آن دوره ی تاریک، وجود چنین دانشمندی مایه ی اعجاب و اعجاز بود.

منبع:مجله ی آزمون 246

یادداشت یک کنکوری۴

درود بر شما! 

تبریک بر شما به مناسبت منجی عالم بشریت امام عصر (عج).... 

امروز کمی از حال و هوای انتخاب رشته بیرون اومدم و نگرانیم کمی کمتر شد... به کمک امام عصر  هر چی که صلاح است اتفاق می افته... ان شاالله..

یادداشت یک کنکوری۳

رقابت کنکور...رقابت سالم یا ... 

سلام! 

امروز یرای من یک تجربه ی جدید بود...قبل از کنکور همیشه فکر می کردم رقابت کنکور عادلانه است؛ ظرفیت دانشگاه ها واقعا زیاد است و اگر کسی که خوانده باشد کنکورش را خراب هم کند باز هم نتیجه ی مناسبی می گیرد و حقش ضایع نمی شود اما امروز چیزهای دیگری فهمیدم... من که چهار سال وقت را صرف کنکور کرده بودم با غلط زدن چند سوال ریاضی دارم از آینده ناامید می شوم تصورش برای خودم هم خیلی مشکل است....

ارنست رادرفورد

پدر انرژی هسته ای یک فییک دان اهل نیوزلند بود.

     رادرفورد در 30 ماه اوت 1871 در حومه ی برایت واتر شهر نلسون واقع در ساحل شمالی جزیره ی جنوبی نیوزلند به دنیا آمد. چهارمین فرزند از دوازده فرزند جیمز و مارتا رادرفورد، نیوزلندی ها ی نسل اولی که در کودکی از اسکاتلند به زلاندنو آورده شده بودند.خانواده ی رادرفورد یک خانواده ی پرجمعیت دوازده بچه ای بود که اعضای آن همه در انجام کارهای روزانه خانواده مشارکت می کردند. اهل خانه، همه افرادی جدی، کلیسارو، خوش حال و با فرهنگ بودند. علاقه مندی رادرفورد به علوم از کودکی بروز کرد. او ده ساله بود که کتاب پرطرفداری به نام خواندنی های اولیه در فیزیک تالیف بالفور استوارت را به دست آورد.کتاب استوارت مشابه کتاب های خودآموز فیزیک امروزی بود که در آن ها نحوه ی نمایش اصول پایه ی فیزیک با استفاده از اشیای ساده ی موجود در خانه مانند سکه، شمع، سنگ وزنه و وسایل آشپزخانه به خواننده یاد داده می شود. رادرفورد سخت شیفته ی آن کتاب شده بود.نخستین بورس از بورس های تحصیلی متعدد زندگی خود را در سال 1887 به دست آورد که 16 ساله بود. بورس تحصیلی بعدی وی را ادر به ثبت نام در دانشکده ی کنتربوری کرد. وی رشته های تحصیلی اصلی خود را فیزیک و ریاضی انتخاب کرد که از بخت مساعد در هر دوی آن ها معلمان خوبی هم داشت. رادرفورد در پایان دوره ی آموزشی سه ساله ی خود، درجه ی کارشناسی ریاضی و فیزیک- ریاضی و (به طور کل) علوم فیزیکی را به پایان رسانید. رادرفورد در پی انتشار دو مقاله ی مهم درباره ی فعالیت تشعشعی مواد در سال 1895 جایزه ی مهمی به شکل یک بورس تحصیلی دریافت کرد.مقررات اعطای جایزه ی حق انتخاب موسسه ی آموزشی را به برنده ی جایزه می داد که رادرفورد آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج به مدیریت جی.جی تامسون (نظریه پرداز پیشتاز الکترومغنایس) را برگزید.در آن سال ویلهم کنراد رونتگن فیزیک دان آلمانی موفق به کشف اشعه ی ایکس شد. کشف مهم دیگری که منجر به شروع کار اصلی رادرفورد شد، کشف هانری بکرل فرانسوی در سال 1898 بود.

    رادرفورد به کمبریج آمد و تامسون که استاد فیزیک تجربی بود، رادرفورد را فعالانه در آزمایشگاه به کار گرفت. رادرفورد در اوایل کار تحقیقاتی خود با انجام آزمایشی که فکر آن از خودش بود دو تابش رادیواکتیوی ناهمانند را شناسایی کرد. او پی برد بخشی از تابش با برگه ای به ضخامت یک پانصدم سانتی متر قابل ایستادن بود اما برای متوقف کردن بخش دیگر، برگه هایی بس ضخیم تری لازم بود. اولین اشعه ای را که تابشی با بار الکتریکی مثبت و یونیزه کننده ای قوی بود و به سهولت در مواد جذب می شد اشعه ی آلفا نام داد.اشعه ی دوم را که تابشی با بار الکتریکی منفی بود و تشعشع کم تری ایجاد می کرد اما قابلیت نفوذ آن در مواد زیاد بود، اشعه ی بتا نامید. تابش نوع سومی که شبیه پرتوهای ایکس بود در سال 1900 به وسیله ی پل اوریچ ویلارد (فیزیک دان فرانسوی) کشف شد. این پرتو نافذترین تابش را داشت.تابش جدید، پرتو گاما نام گرفت. رادرفورد و همکارانش کشف کردند فعالیت تشعشع طبیعی مشهود در اورانیوم به صورت یک هسته ی اتم هلیم و بر جای ماندن اتمی سبک تر از اتم اورانیوم در اورانیوم به ازای خروج ذره ی آلفا از آن است. از کشف آن ها نتیجه گیری شد که رادیوم تنها عنصر از عناصر حاصل از فعالیت تشعشعی اورانیوم است.

     رادرفورد در سال 1903 به عضویت انجمن سلطنتی لندن درآمد و در سال 1904 نخستین کتاب خود را به نام فعالیت تشعشعی که هنوز از کتاب های کلاسیک آن زمینه شناخته می شود، منتشر کرد. شهرت رو به افزون رادرفورد در جوامع علمی سبب شد از طرف دانشگاه ها تصدی کرسی های زیادی به وی پیشنهاد شود. او در سال 1907 به انگلستان بازگشت تا تصدی مقام مذکور را در دانشگاه منچستر به عهده بگیرد. رادرفورد در دانشگاه منچستر رهبر گروهی شد که به سرعت دست به تدوین نظریه های تازه درباره ی ساختار اتم زدند. آن دوره پرثمرترین دوره ی زندگی دانشگاهی او بود. رادرفورد به پاس کوشش های علمی خود در دانشگاه منچستر نشان ها و جوایز زیادی را دریافت کرد که دریافت جایزه ی علمی نوبل سال 1907 در شیمی نقطه ی اوج آن بود. این نشان افتخار را البته برای کارهایی که در زمینه ی فعالیت تشعشعی عناصر کرده بود به او دادند. بزرگ ترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر کشف ساختار هسته ی اتم بود. پیش از رادرفورد، اتم به گفته ی خود او یک موجود نازنین سخت، قرمز، یا به حسب سلیقه خاکستری بود اما اینک یک منظومه ی شمسی بسیار ریز متشکل از ذرات بی شمار بود که مظنون به نهفته داشتن اسرار ناگشوده ی متعدد دیگر در سینه هم بود.

    رادرفورد در سال 1937 در اثر یک فتق محتقن (گونه ای تورم ناشی از انسداد اعضای درونی) درگذشت. او در آن هنگام 66 ساله و هنوز سرزنده و قوی بود. سهم رادرفورد در شکل گیری درک کنونی ما از وضعیت ماده از هرکس دیگری بیش تر است و او را پدر انرژی هسته ای نامیده اند.

منبع: مجله ی آزمون246

یادداشت یک کنکوری۲

سلام! 

شاید نوشته ی دیروز من رو خونده باشید(قسمتن پایین بخونید!) دیروز بعد از دیدن نتیجه ها احساس ترس شدیدی داشتم اگرچه امروز کمی آروم تر شدم اما هنوز نفهمیدم باید چه کار بکنم!! واقعا؛ احساس بدی دارم ... ترس از قبول نشدن در رشته شهر مورد علاقه ام هنوز من را آزار می ده... خیلی ها گفتند که دیگه گذشته و کاری از دست تو ساخته نیست اما من هنوز نتونستم...فکر می کنم شرایط من برای قبول شدن در دانشگاه های خوب تهران یا اصفهان در رشته فیزیک خیلی سخت است...رتبه ی ۶۵۶۰ و استان بومی اصفهان ... نمی دونم...

یادداشت یک کنکوری

سلام دوستان عزیز! 

من تا چند روز پیش یک داوطلب کنکور بودم تا این که کنکور را دادیم و نتایج آمد و نتایج ناامید کننده ی آن باعث ناراحتی من شده است... رتبه ی من با وجود این که درسم در مدرسه خیلی خوب بود و تست هم زیاد کرده بودم به احتمال زیاد به دلیل غلط های زیاد ۶۵۶۰ شد و این واقعا؛ ناامید کننده است... همان طور که از شکل وبلاگ پیداست من علاقه ی زیادی به فیزیک دارم... شما دوست عزیزفکر می کنید با این رتبه چه دانشگاهی قبول می شوم؟ لطفا؛ کمک کنید...

چهارراه پروفسور حسابی

1-در کتاب هبوط، جمله ای را از انشتین نقل شده است:«تا به حال من هر چه می گفتم، کسی نمی فهمید، حالا یک ایرانی پیدا شده که هر چه می گوید ما نمی فهمیم..»

2-مهندس ایرج حسابی تعریف می کند: پدرم برای حل یک معادله از نظریه ی خود، باید شش ماه زحمت می کشیدند و اگر به اشتباه برمی خوردند، شش ماه وقت می گذاشتند تا آن اشتباه را پیدا کنند. پدر معادلات خود را با مداد روی کاغذ شطرنجی می نوشتند تا بتوانند ریز بنویسند و اگر اشتباهی شد آن را پاک کنند. روزی به پدرم گفتم: بهتر نیست چند ماه به ژنو در مرکز سرن سوئیس  بروید تا زودتر تعدادی از معادلات را به نتیجه برسانید؟ پدر گفتند: هرگز، آن وقت این کار به اسم سوئیسی ها تمام می شود! من می خواهم به اسم ایران و دانشگاه تهران تمام شود.

3-نقلی دیگر از پروفسور حسابی: ایشان بعد از آموختن زبان های فرانسه، انگلیسی، عربی، ایتالیایی، سانسکریت، یونانی، لاتین، پهلوی، اوستا، ترکی، و روسی، حدود 38 سال پیش در سفری که با من و خواهرم به آلمان رفتند برایشان مشکلی پیش آمد، در یک مغازه ی اسباب بازی فروشی نتوانستند اسم یک اسباب بازی را به یک خانم فروشنده ی آلمانی زبان بگویند و آن را برای ما بخرند. در همان موقع تصمیم گرفتند آلمانی یاد بگیرند و به مدت 38 سال هر شب آلمانی می خواندند و بعد می خوابیدند تا بالاخره به زبان آلمانی کاملا" مسلط شدند.

4-زمانی که نهرو به ایران آمده بود،شاه در ضیافتی که به مناسبت ورودش داد، شروع به سخن رانی کرد و گفت:«فلان کشور خارجی برای ما فلان چیزها را ساخت و فلان کشور فلان چیزها را...» او همین طور از فعالیت کشورهای دیگر در ایران حرف می زد.

وقتی حرف هایش تمام شد، نهرو یک جمله گفت...که جواب همه ی حرف های شاه بود. او گفت:« شما باید این پول ها را برای ساختن مدرسه و دانشگاه خرج می کردید، آن وقت همه چیز از همان مدرسه ها بیرون می آید.»

منبع: مجله ی آزمون236

مری گری مدافع حقوق زنان در ریاضیات

مری گری

مدافع حقوق زنان در ریاضیات

     در چهارم اکتبر 1957 در یک روز پاییزی زیبا، صدای تکان دهنده ای از ایستگاه ردیابی موشک های نظامی به تمام دنیا مخابره شد. اتحاد جماهیر شوروی در کمال حیرت، دنیا و آمریکا را به تسخیر خود درآورد! اولین ماهواره ی مصنوعی، اسپاتنیک Ι، به فضا پرتاب شد. بشر سفر به فضا را آغاز کرده بود.

    مقامات رده ی بالای آمریکا تلاش کردند تا این رخداد مهم را بزرگ جلوه ندهند، ولی دلهره و هراس شهروندان را مضطرب کرده بود.

    آن ها تصور می کردند اگر آمریکا بخواهد رهبری تکنولوژی را به دست آورد، باید بسیاری از مردم به مطالعه ی ریاضیات و علوم بپردازند. پاسخ حکومت نیز افزایش بورس و کمک هزینه های تحصیلی به دانش آموزان و دانش جویان دانشگاهی بود که قصد ادامه ی تحصیل در علوم را داشتند.

  در کالج هاستینگ در ایالت نبراسکا نیز خبرهایی در مورد حمایت مالی دولت از دانش جویانی که به مطالعه ی ریاضیات و علوم روی آوردند، شنیده می شد. در بین آن ها، دانش جویی مصمم شد تا به مطالعه در این حوزه بپردازد.

"مری ویت گری" اگرچه به رشته ی حقوق علاقه مند بود، اما ادامه ی تحصیل در ریاضیات را انتخاب کرد. 

   مری در هشتم آوریل 1939 در کانزاس به دنیا آمد وتنها فرزند خانواده ای بود که او را در مطالعه ی حوزه ی مورد علاقه اش یاری می کردند.

   پدر مری زمانی که مری هنوز در دبیرستان مشغول تحصیل بود، درگذشت. او برای ادامه ی تحصیل در کالج هیچ پولی نداشت، ولی با فعالیت های چشم گیر علمی اش، توانست بورس تحصیلی کالج هاستینگ را به دست آورد و در سال 1959 با بالاترین نمرات از آن جا فارغ التحصیل شود.

    مری پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه هاستینگ، بورس تحصیلی معتبر فول برایت را به دست آورد. بورس فول برایت، که یک بورس دولتی است، از سال 1946 به منظور تشویق و درک دو جانبه ی بحث های آموزشی بین ایالت ها و کشورهای دیگر مقرر شده است. رنامه ریزی و هزینه های این بورس به عهده ی بخش آموزشی هر ایالت است. داوطلبان واجد شرایط می بایست دانش آموخته ی دوره ی کالج و به زبان کشوری که مایل به ادامه ی تحصیل در آن هستند، مسلط باشند. این بورس تمام هزینه های حمل و نقل، کتاب، شهریه و مخارج یک تحصیلی را تامین می کند. مری از سال 1959 تا 1960 برای مطالعه ی ریاضیات در دانشگاه یوهان ولفگانگ فون گوته در فرانکفورت آلمان از این بورس استفاده کرد.

  او در بازگشت به آمریکا، بی درنگ در سال 1962 فوق لیسانس و در سال 1964 دکترای ریاضی خود را اخذ کرد. هر دو گواهینامه ی دانشگاهی او از دانشگاه کانزاس صادر شد. پروفسور جیمز استندلی، سرگروه ریاضی دانشگاه، انسانی مهربان و امیدبخش بود و به استعداد و توانایی مری در ریاضیات پی برده بود. مری اولین زنی بود که از سال 1926 دکترای ریاضی خود را از دانشگاه کانزاس اخذ کرد.

    مری پس از اخذ دکترای ریاضی خود را در سال 1964 به سرعت پله های ترقی در ریاضیات را پشت سرگذاشت. او مربی ریاضی و سپس استادیار دانشگاه ایالتی کالیفرنیا برگزیده شد. او در این زمان با آلفرد گری که او نیز یک ریاضی دان بود، ازدواج کرد. در سال 1968 دانشگاه آمریکایی های واشنگتن کرسی دانشیاری را به او اعطا کرد و سپس او در سال 1971 به استادی گروه ریاضی، آمار و علوم کامپیوتر برگزیده شد که هنوز در همان پست مشغول به کار است.

   در همان زمان که مری گری به کرسی استادی رسید در جلسه ی سالانه ی انجمن ریاضی آمریکا  در آتلانتیک بیوجرسی برای بررسی موقعیت زنان در ریاضیات شرکت کرد. مری همچنین در نشست داخلی سالانه که فقط مردان در آن حضور می یافتند به نوان اعتراضی آرام و عاری از خشونت شرکت کرد. هنگامی که از مری خواسته شد تا جلسه را ترک کند، وی خودداری ورزید و گفت:«انجمن ریاضی قانونی ندارد تا حضار منحصر به فردی را در جلسات خود بپذیرد.» زمانی که به او گفته شد، جلسه فقط منحصر به آقایان است، او پاسخ داد:خوب این کاملا" مشخص است که بنده آقا نیستم! پس از  اعتراض مری به عملکرد انجمن برای همه ی حضار و شنوندگان آزاد اعلام شد و انجمن بعدها روش های آزادمنشانه تری را پیش گرفت.

   به یاد آورد که مری به این دلیل ریاضیات را به جای رشته ی حقوق انتخاب کرد که کمک های مالی قابل توجهی از طرف دولت به دانشگاه تعلق می گرفت. مری در اواخر دهه ی 1970 به هدف دراز مدت خود دست یافت. او مدرک حقوق خود را از دانشگاه آمریکایی ها اخذ کرد و برای گفت و گوهای مقدماتی پیش از بحث های دیوان عالی آمریکا در دادگاهی در منطقه ی کلمبیا برگزیده شد. او از اینکه در کارش از دانش حقوق و آمار برای بررسی و اثبات موارد تبعیض علیه زنان و اقلیت ها استفاده می کرد، بسیار خرسند بود.

    مری از دهه ی 1970 تاکنون در سازمان های گوناگونی فعالیت کره است. او عضو فعال سازمان عفو بین المللی، انجمن آمریکایی اساتید دانشگاه ها، انجمن ریاضی آمریکا و انجمن ریاضی زنان است. مری عضو انجمن های ریاضی انگلستان و فرانسه نیز هست. او چندین بار سرگروه ریاضی دانشگاه آمریکایی ها بوده است.

    مری پس از اخذ دانشنامه ی حقوق علایق خود را در آمار و استفاده از آمار در اقامه ی دعوای حقوقی رواج داد. بیش تر پژوهش اخیر او در زمینه ی قانون کامپیوتر است. یک نمونه ی جالب در قانون کامپیوتر، طرح این سوال است که اگر یک شرکت تمام اطلاعات خود را در یک سیستم کامپیوتر ذخیره کند و اطلاعات ذخیره شده با از بین رفتن نابود شود، آیا می توان علیه تولیدکننده ی کامپیوتر اقامه ی دعوا کرد؟ مری با برخورداری از دانش کامپیوتر ، آمار و حقوق، کارشناسی آگاه در زمینه ی حقوق استفاده از کامپیوترها به حساب می آید.

    مری برای فعالیت های بزرگ خود مورد تحسین همگان قرار گرفته است و برای ایراد سخنرانی علیه نقض حقوق بشر به تمام دنیا سفر می کند. او در دانشگاه آمریکایی ها، زنان و اقلیت ها را برای کسب پیشه هایی مربوط به ریاضیات تشویق می کند. یک چهارم اعضای گروه ریاضی دانشکده و اکثریت دانشجویان دکترای ریاضی را زنان تشکیل می دهند. اگرچه مری فرزندی ندارد، اما الگوی خوبی برای دختران است و هر سال در بین دانشجویان نفوذ و محبوبیت بیش تری پیدا می کند.

    از دهه ی 1950 تاکنون بدون تردید موقعیت زنان در ریاضیات  تغییر کرده است. امروزه در آمریکا بیش از بیست درصد از کسانی را که مدرک ریاضی به دست آورده اند، زنان تشکیل می دهند. اکنون وقتی یک نفر کلمه ی ریاضیدان را به زبان می آورد، دیگر فکر نمی کنیم که او یک مرد است، زیرا ما دیگر برای اندیشیدن، کسانی را مانند مری داریم. او الگوی شایسته ای برای همه ی زنان است. او ثابت کرد زنان می توانند در ریاضیات موفق شوند و همزمان به سطوح بالایی در چند حوزه ی علمی دست یابند. چنین موفقیتی به پشتکار، تلاش، نیرو و مهم تر از همه به عشق به ریاضیات نیاز دارد.

منبع:جنگ ریاضی دانش آموز

سخنی با اولیا

آرامش

لازمه ی رسیدن به موفقیت در هر کاری رسیدن به آرامش است.

عموم داوطلبان کنکور با  نزدیک شدن به زمان کنکور افکار و احساسات نگران کننده ا به حمله ور می شود که اگر موفق به کنترل آن ها نشون گرفتار فشارهای روحی روانی و تغییرات جسمی و رفتارهای منفی شده و آرامش خود را از دست می دهند که در این صورت می گویند فرد چار اضطراب شده است.

  اضطراب پدیده ای طبیعی ویکی از شایع ترین حالات روحی است که تقریبا" هه ی انسان ها در تمامی سنین و مراح زنگی آن را تجربه کرده اند.

 اضطراب کم ، نه تنها برای داوطلبین کنکور موجب اختلال و بازدارنده نیست بلکه ممکن است عامل حرکت و یادگیری هم باشد ولی اگر اضطراب بیش از حد باشد یادگیری بهشدت کاهش یافته ، حافظه ی او مختل و دقت و تمرکز کم  و دچار حواس پرتی می شود به طوری که با وجود مطالعه ی زیاد هم قادر به پاسخ گویی به سوالات در کنکور نخواهد شد.

 بنابراین ضروریست والدین عوامل اضطراب زا در فرزند را شناسایی کرده و با کنترل عوامل محیطی و به کارگیری روش های مقابله با آن کمک نمایند تا فرزندان به ساحل آرامش برسند که در این صورت قادر خواهند بود با گام های مطمئن و محکم تری در مسیر موفقیت در کنکور گام بردارند.

انواع اضطراب در کنکور

الف)اضطراب تسهیل کننده یا تسریع کننده

به اضطراب کم یا در حد معقول که موجب تلاش بیش تری برای کسب موفقیت می شود و نتیجه ی بهتری را نصیب فرد می کند، اضطراب تسهیل کننده یا تسریع کننده اطلاق می شود.

نشانه های اضطراب تسهیل کننده

1-فرد به خاطر مرور درس هایش چار هیجان می شود.

2-خودش را در اطاقش حبس می کند و مشغول درس خواندن می شود و به کوچک ترین مزاحمت اعتراض کند.

3-به شیوه ی خاص درسهایش را مرور می کند مثلا" با صدای بلند درس می خواند در اتاق راه می رود و یا دراز می کشد.

4-به درخواست های اطرافیان توجه نمی کند یا در مقابل خواسته ها یا اعتراض ها می گوید که درس دارد.

5-کم غذا یا نسبت به غذا بی میل می شود.

ب)اضطراب ناتوان کننده

دلهره و تشویش شدیدی است که یا خود فرد دارد و یا اطرافیان آن را در فرد تشدید می کند. اضطراب شدید اثر منفی روی فرد می گذارد، زیرا با متاثر و درگیر کردن ذهن زمینه ی  فراموشی های زودکذر و خطاهای  ادراکی را فراهم می نماید.

نشانه های اضطراب ناتوان کننده

1-فرد به خاطر مرور درس هایش دچار هیجان بیش از حد می شود.

2-دارای دلشوره و دل به هم خوردگی (احساس پروانه در شکم) است.

3-هنگام مرور درس هایش دستپاچه و عجول است.

4-از این که هر چه می خواند چیزی نمی فهمد گله مند است.

5-از کسب نمره ی کم ترس و وحشت دارد.

6-هنگام درس خواندن، ناخن هایش را می جود پوست لب را می کند و یا با موی سرش بازی می کند.

7-بی اشتهاست و نمی تواند غذا بخورد.

8-گاهی حالت تهوع دارد.

9-گریان و گله مند است و بهانه گری های بی دلیل دارد.

راه های کاهش اضطراب در داوطلبین کنکور

1-با وسعه ی معنویت خدامحور در خانواده به داوطلبین یادآوری کنید همواره به خدا توکل کنند زیرا یاد او آرامش دهنده ی دل های مضطرب است.

2-بر توانایی های داوطلبین تاکید کنید تا اعتماد به نفس آن ها تقویت گردد.

3-انتظارات خود را از فرزندان در کنکور با توانایی های او هماهنگ کنید و از او توقع بیش از حد نداشته باشید مثلا" این که در دانشگاه و شهری خاص قبول شوند و یا رتبه های یک یا دو رقمی به دست آورند.

معجزه هدف

ویژگی هدف

    هدف با آرزو تفاوت دارد. آرزو یعنی رسیدن به چیزی که آن را نداریم. ولی هدف یعنی آشکار کردن « چه که داریم ولی هنوز ناپیداست. معمولا" هدف با آرزو اشتباه گرفته می شود. آرزو، انسان را از واقعیت دور و ذهن را اسیر و آشفته خود می کند. بنابر این بهتر است که از آن اجتناب شود.

    اما هدف، انتخاب نقطه ی پایانی مسیری است که با توجه به استعدادها و توانمندی های خود در نظر گرفته می شود. هر فردی گنج های بیشماری در درون خود دارد که لازم است این گنج ها را کشف و آشکار کند. گنج هایی چون دانایی، مهربانی، آرامش ، اقتدار، پاکی و ...

    این گنج ها که همگی حالتی کیفی دارند، می توانند با توجه به شرایطی که در آن آشکار می شوند، تبدیل به نتایج و ثمرات عینی شوند. برای مثال، کسی که دانایی خویش را آشکار کند، معلمی خواهد شد که تعالیمی را ارائه می دهد و شاگردانی را تربیت می کند تا این تعالیم را پاسداری کنند. آن کس که اقتدار خویش را آشکار کند، رهبری خواهد شد که یارانش را در راه رسیدن به هدفشان یاری می کند و به همین ترتیب همه ی گنج ها، دست آوردهای عینی و ملموس خواهند داشت.

تحقق هدف

تحقق یک هدف، فرایندی است که در آن کیفیت تبدیل به کمیت می شود.

این فرایند از چهار مرحله ی، قصد، ماموریت، افق حرکتی و برنامه تشکیل می شود. هر کدام از این مراحل، ویژگی هایی دارند و پرداختن به ان ها شرایطی دارد.

دسته بندی اهداف

اهداف را باید به دو دسته تقسیم بندی کرد.

الف) بر اساس زمان دست یابی به هدف، بر این اساس اهداف به سه دسته تقسیم بندی می شوند.

1-اهداف طولانی مدت.مثل رسیدن به شغل دلخواه برای یک نوجوان دبیرستانی که می خواهد استاد دانشگاه شود.

2-اهداف کوتاه مدت.مثل هدف قبولی در کنکور امسال.

3-اهداف روزمره. مثل مطالعه ی بخش اول یک کتاب که همین امروز به مطالعه ی آن می پردازید. در گام نخست، اهداف خود را با این روش، طبقه بندی کنید و اهداف طولانی مدت، کوتاه مدت و روزمره ی خود را مخص کنید و طول زمانی هر یک را نیز یادداشت کنید. یعنی چقدر طول خواهد کشید تا شما به آن اهداف برسید، یک روز ، یک سال یا ده سال.

ب)بر اساس مدت زمانی که برای انجام ان لازم است...برخی اهداف نیازمند زمان بیش تر هستند. مثلا" شما برای مطالعه ی تمام یک کتاب به مدت بیش تری نیاز دارید تا مطالعه ی یک فصل آن. پس لازم است برای دست یابی به این هدف برنامه ریزی کنید.

    اکنون در دومین گام، برای هر روز، هر هفته، هر ماه و هر سال خود برنامه ریزی کنید.برای داشتن یک برنامه ی موفق ابتدا اهداف بلند مدت خود را در نظر بگیرید.

    بیندیشید که برای رسیدن به آن ها چه کارهایی را باید انجام دهید. در انجام این کارها هر سال چقدر باید پیشرفت داشته باشید. هر ماه چقدر، هر هفته و هر روز چقدر؟

    سپس در نظر بگیرید که برای دست یابی به ان اهداف چه مسیر یا مسیرهایی را باید طی کنید و در طی این مسیر یا مسیرها، چه نقاطی به عنوان اهداف کوتاه مدت می تواند در نظر گرفته شود.

    آن گاه نتیجه را در برنامه ریزی  روزانه، ماهانهو سالانه ی خود یادداشت کنید.به این ترتیب مشاهده می کنید که حتی برای رسیدن به اهداف سالانه و طولانی مدت خود  نیز باید برنامه ریزی روزانه داشته باشید. اجزای لازم برای رسیدن به این اهداف را در برنامه ی خود قرار دهید.

   اکنون زمان گام گذاشتن در مسیر دست یابی به هدف است. این مرحله که بدون شک بخش وسیعی از زمان و تلاس های فرد را تحت تاثیر قرار می دهد، تعهد داشتن نسبت به اجرای برنامه ریزی انجام شده است. بسیاری از افراد که از نداشتن هدف و و یا غیر قابل دسترس نبودن آن گله مند هستند و بعضا" خود را ناچار از تغییر در نگرش ها و تعیین اهداف مجدد می بینند، از نداشتن تعهد و تصمیم در اجرای برنامه رنج می برند. این گونه افراد باید به جای پرداختن به هدف و بازنگری در برنامه ریزی، به بازنگری در روحیات و اراده ی انجام برنامه ی خود بپردازند.

    قطعا" تصمیم جدی و پای فشردن بر اجرای برنامه ریزی ها فرد را در دستیابی حتمی به هدف یا اهداف مشخص شده یاری خواهد نمود.

    بر اساس تعریفی ساده و ابتدایی، هدف وضعیتی است که می واهیم در آینده داشته باشیم. دانستن این نکته ی مهم که اگر خود نتوانیم وضعیتمان را در آینده تعیین کنیم،  ناچار محیط پیرامون ما ، وضعتی خاص را به ما تحمیل خواهد نمود ضروری به نظر می رسد و طبیعی است آن چه محیط بر ما تحمیل می کند ممکن است با خصوصیات و ویژگی های ما سازگاری نداشته باشد. پس چه بهتر که خود، هدف مطلوبمان را تعیین کنیم و به سمتش در حرکت باشیم.

    در زبان فارسی ضرب المثل «اگر زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز» مشهور است. این ضرب المثل درست احوال کسانی است که مسیر پیش روی خود را بدون تعیین هدف طی می کنند. در این نوشتار می کوشیم تا عبارت «اگر زمانه با تو نسازد تو با زمانه بساز» را به عنوان تصویری جدید جایگزین سازیم.

تلاش کنید و آن چه را دوست دارید به دست آورید و گر نه ناچار خواهید شد آن چه به دست آورده اید دوست بدارید. 

ضرورت داشتن هدف

   انتخاب هدف یکی از ضرورت های زندگی است  که اگر آگاهانه انجام نشود ، ناآگاهانه بر فرد تحمیل خواهد شد. نخستین گام برای انتخاب هدف، برخورداری از تمرکز ذهنی است و داشتن ذهنی متمرکز، یکی از شرط های لازم برای موفقیت است.

ذهن متمرکز، قدرت تفکر و خلاقیت دارد و سرشار از انرژی است.چنین ذهنی می تواند در مورد مسائل گوناگون جست و جو کند و اعماق و نتایج هر مساله را تا حد امکان به صورت دقیق ببیند. نقطه ی مقابل ذهن متمرکز، ذهن آشفته است. با ذهن آشفته نمی توان کاری از پیش برد و نتیجتا" تمام انرژی فرد صرف کارهای بیهوده می شود.

دلایل عدم موفقیت

ذهن آشفته

    یک ذهن آشفته، لبریز از ایده های گوناگون است که ممکن است با یکدیگر متضاد باشند. بنابراین پرداختن به یک ایده، دیگری را خنثی می کند و هر دستاورد، دستاورد دیگر را از بین می برد.

در ک ذهن آشفته، یک خط فکری به صورت ممتد جریان ندارد. یک فکر می آید و بعد توسط فکری دیگر قطع می شود و چس از مدتی که شخص از مسیر اصلی فکر خود منحرف شد، مجددا" آن را به یاد می آورد و سپس می کوشد تا دوباره روی موضوع متمرکز شود.

    برای رسیدن به گنج، لازم است که زمین را تا رسیدن به گنج حفر کنیم. کسی که ذهنی آشفته دارد، همانند جوینده ای است که پس از کندن چند وجب خاک، نقطه ای دیگر نظرش را جلب می کند و برای کندن آن جا، از کارش دست می کشد.

    در یک ذهن آشفته ، ارزش ها مرتب عوض می شوند، زیرا تعیین ارزش حاصل اگاهی و تفکر نبوده است. شخص ابتدا با ایده ای روبرو شده و آن را به عنوان ارزش می پذیرد. سپس در برخورد با ایده ای دیگر ان را به عنان ارزش جدید می پذیرد.

صاحب ذهن اشفته نمی تواند از کارهایش دفاع کند، زیرا آن ها را با معیار و دلیل محکم و روشن انتخاب نکرده است.   

    صاحب ذهن اشفته، ثبات شخصیت ندارد و بنابراین محیط به سرعت بر او تاثیر می گذارد. چنین شخصی با از دست دادن کوچک ترین فرصت و موقعیتی ناراحت و اندوهگین می شود و با به دست آوردن کوچک ترین چیزی غرق در شادی می شود.چنین شخصی هیجانی است و مجموعه ای از احساسات کاذب است.

    از صاحب ذهن آشفته، عمل دیده نمی شود. بلکه رفتار او یک سری ایده است که نه تنها معمولا" تا عملی شدن فاصله ی زیادی دارند بلکه گاه امکان رسیدن به آن ها نیست.

     صاحب ذهن آشفته، قدرت اراده ندارد.داشتن اراده ، نیازمند ثبات است.توجه داشته باشیم که هر فرد تا زمانی به عهد و پیمان خود وفادار می ماند که اصل عهد و پیمان را پذیرفته و اصل پیمان ، برایش مهم و باارزش باشد. وقتی که شخص قدرت ثبات را از دست داد، دیگر نمی تواند بر عهد خود باقی بماند.

     صاحب ذهن آشفته، توان تصمیم گیری ندارد و دائما" از محیط و دیگران تاثیر می پذیرد و در برابر آن چه بر اساس تبلیغات بر او عرضه می شود، تسلیم و پذیراست.

     احب ذهن مشوش ، توان حفظ انرژی های خود را ندارد و بنابر این زود خسته می شود و با رسیدن به نتیجه های اولیه که اغلب غیر قابل اعتماد هستند، دست از کار می کشد. او در این حالت نمی تواند خطاهای کار خود را پیدا کند، بنابراین، دائما" در حال تکرار خطاهایی روشن است.

و سرانجام  صاحب ذهن اشفته، در برابر مسائل قدرت انتخاب و انعطاف را از دست می دهد. 

پیروزی ملک بلامنازع کسانی است که در راه خود ثبات قدم و استقامت داشته باشند.

نویسنده: علیرضا خراطها

ابوریحان بیرونی

ابوریحان بیرونی

   ابوریحان محمدبن احمد بیرونی از دانشمندان بزرگ ایرانی، در علوم حکمت و اخترشناسی و ریاضیات و تاریخ و جغرافیا مقام شامخ داشت. او در سال 362هجری قمری در حوالی خوارزم متولد شده و از این جهت به بیرونی یعنی خارج از خوارزم معروف شد. هیچ اطلاعی از از اصل و نسب و دوره ی کودکی بیرونی در دست نیست. 

 

 

                                                                        

 

   وی نزد ابونصر منصور علم آموخت. در هفده سالگی از حلقه ای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصف النهار را رصد و و به این ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج کند. چهار سال بعد برای اجرای یک رشته از این تشخیص ها نقشه هایی کشید و حلقه ای به قطر پانزده ذراع تهیه کرد. در 9 خرداد 376 یرونی ماه گرفتگی(خسوفی) را رصد کرد و قبلا" با ابوالوفا ترتیبی داده بود که او نیز همزمان همین رویداد را در بغداد رصد کند.

   اختلاف زماتی که از این طریق حاصل شد، به آنان امکان داد که اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب کنند. وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشک بخارایی به مکاتبات تندی درباره ی ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت. در دربار ماموران خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیم داشته و چند سال هم در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برد. حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت کرد. وقتی سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد ولی به شفاعت درباریان از کشتن وی درگذشت و او را در سال 408 با خود به غزنه برد. در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آن جا با حکما و علمای هند معاشرت کرد و زبان سانسکریت آموخت و مواد لازمه برای تالیف کتاب خود موسوم به ماللهند را جمع آوری کرد.

   بیرونی به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آن ها اقامت گزید و عرض جغرافیایی حدود یازده شهر هند را تعیین کرد. خود بیرونی می نویسد، زمانی که قلعه ی نندنه(nandana) به سر می برد، از کوهی در مجاورت آن برای تخمین قطر زمین استفاده کرد. نیز روشن است که او زمان  زیادی را در غزنه گذرانده است. تعداد زیاد رصدهای ثبت شده ای که توسط او در آن جا صورت گرفته است با رشته ای از گذرهای خورشید به نصف النهار شامل انقلاب تابستانی سال 398 آغاز می شود و ماه گرفتگی روز 30 شهریور همان سال را نیز در بر دارد.

    او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد که آخرین آن ها انقلاب زمستانی سال 400 بود. بیرونی تالیفات بسیار در نجوم و هیئت و منطق و حکمت دارد. از جمله تالیفات او قانون مسعودی است که در نجوم و جغرافیا به نام سلطان مسعود غزنوی نوشته، کتاب دیگر او «آثارالباقیه عن القرون الخالیه» در تاریخ و آداب ملل و پاره ای مسائل ریاضی و نجومی است که در حدود سال 390 هجری به نام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر تالیف کرد. این کتاب را مستشرق معروف آلمانی زاخائو در سال 1878 میلادی در لایپزیک ترجمه و چاپ کرده و مقدمه ای بر آن نوشته است. کتاب دیگر «ماللهند من مقوله فی العقل او مرذوله»  درباره ی علوم و عقاید و آداب هندی هاست که آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه کرده و در لندن چاپ شده و دیگری «التفهیم فی اوائل صناعه التنجیم» در علم هیئت و نجوم و هندسه است.

   بیرونی هنگامی که سصت و سه ساله بود کتاب نامه ای از آثار محمدبن زکریای راضی پزشک تهیه و فهرستی از آثار خود را ضمیمه ی آن کرد.

    این فهرست به 13 عنوان سرمیزند که بعضی از آن ها برحسب موضوع و گه گاه با اشاره ی کوتاهی به فهرست مدرجات آن ها تنظیم شده اند. این فهرست ناقص است زیری بیرونی دست کم چهارده سال پس از تنظیم آن زنده بود و تا لحظه ی مرگ هم کار می کرد. به علاوه هفت اثر دیگر او موجود و از تعداد فراوان دیگری هم نام برده شده است. تقریبا" چهارپنجم آثار او از بین رفته اند بی آن که امیدی به بازیافت آن ها باشد. از آن چه بر جای مانده در حدود نیمی به چاپ رسیده است. علایق بیرونی بسیار گسترده و ژرف بود و او تقریبا"  در همه ی شعبه های علومی که در زمان وی شناخته شده بود سخت کار می کرد.

    وی از فلسفه و رشته های نظری هم بی اطلاع نبود اما گرایش او به شدت به سوی مطالعه ی پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و انسان معطوف بود.در داخل خود علوم نیز بیش تر جذب آن رشته هایی می شد که در آن زمان به تحلیل ریاضی درآمدند. در کارشناسی، داروشناسی و زبان شناسی یعنی رشته هایی که در آن ها اعداد نقش چندانی نداشتند نیز، کارهایی جدی انجام داد. اما در حدود نیمی از از کل محصول کار او در اخترشناسی، اختربینی و رشته های مربوط به آن ها بود که علوم دقیقه به معنی آن روزگاران به شمار می رفتند. ریاضیات به سهم خود در مرتبه ی بعدی جای می گرفت.

    از آثار دیگر بیرونی که هنوز هم در دسترس هستند می توان این ها را نام برد:اسطرلاب، سدس، تحدید، چگالی ها، سایه ها، وترها، پانتجلی، قره الزیجات، قانون، ممرها، الجماهر و صیدنه. بیرونی درباره ی حرکت وضعی زمین و قوه ی جاذبه ی آن دلایل علمی آورده است. می گویند وقتی کتاب قانون مسعودی را تصنیف کرد  سلطان پیلواری سیم برای او جایزه فرستاد. ابوریحان آن مال را پس فرستاد و گفت : من از آن بی نیازم زیرا عمری را به قناعت گذرانیده ام و ترک آن سزاوار نیست.

   نظریه پردازی، نقش کوچکی در تفکر او ایفا کرد. وی بر برترین نظریه های علمی زمان خود تسلط کامل داشت و نظریه های تازه ای از خود نساخت. ابوریحان بیرونی در سال 440 هجری در سن 78 سالگی در غزنه بدرود حیات گفت.

منبع:www.academist.ir 

سیب سیصد ساله

اسحاق نیوتن

    سر اسحاق نیوتن (25 دسامبر 1642- 20 مارس 1727) کیمیاگر، ریاضی دان، دانشمند و فیلسوف انگلیسی بود. وی در سال 1687 م شاهکار خود " اصول ریاضی و فلسفه ی طبیعی" را به نگارش درآورد. در این کتاب او مفهوم نگارش عمومی را مطرح کرد و با تشریح قوانین حرکت اجسام، علم مکانیک کلاسیک را پایه گذاشت. نیوتن هم چنین در افتخار تکمیل حسابان (حساب دیفرانسیل و انتگرال) با ویلهم گوتفرید لایب نیتز ریاضی دان آلمانی شریک است.

    نام نیوتن با انقلاب علمی در اروپا و ارتقای تئوری خورشید-مرکزی پیوند خورده است. او نخستین کسی است که قواعد طبیعی حاکم بر گردش های زمینی و آسمانی را کشف کرد. وی همچنین توانست برای اثبات قوانین حرکت سیارات کپلر برهان های ریاضی بیابد. در جهت بسط قوانین نام برده، او این جستار را مطرح کرد که مدار اجسام آسمانی مانند ستارگان دنباله دار لزوما" یضوی نیست، بلکه می تواند هذلولی یا شلجمی نیز باشد. افزون بر اینها نیوتن پس از آزمایش های دقیق دریافت که نور سفید ترکیبی است از تمام رنگ های موجود در رنگین کمان. او فرضیه موجی هویگنس را درباره ی نور رد کرد. از دیدگاه نیوتن نور جریانی از ذرات است که از چشمه ی نور به بیرون فرستاده می شود.

از کودکی تا استادی

    نیوتن در یک روستا در ناحیه ی لینکن شایر زاده شد. سه ماه پیش از تولد، پدرش درگذشت. مادر او نیز دو سال بعد دوباره ازدواج کرد و نیوتن را تحت سرپرستی مادربزرگش قرار دارد.

   پس از به پاین بردن آموزش های آغازین در مدرسه ی گرنتم، سال 1661 م نیوتن به دانشکده ترینیتی کمبریج- جایی که عمویش نیز به تحصیل اشتغال داشت- وارد شد. در آن دوران دروس دانشکده عموما" بر پایه ی آموزه های ارسطو تنظیم می شد ولی نیوتن ترجیح می داد که با اندیشه های مترقی تر فیلسوفان نوگرایی چون دکارت، گالیله، کوپرنیک و کپلر اشنا شود.در سال 1665 م او موفق به کشف قضیه ی دو جمله ای در جبر شد. یافته ای که بعدها به ابداع حساب دیفرانسیل انجامید. نیوتن نخستین مدرک دانشگاهی خود را در سال 1665 م دریافت کرد اما زمانی که در صدد ورود به دوره ی کارشناسی ارشد بود، دانشگاه کیمبریج بر اساس بر اثر همه گیری طاعون در لندن و حومه تعطیل شد و نیوتن به روستایش بازگشت. در طول دو سال بعد او در خانه اش به مطالعات خود در زمینه ی حساب، نورشناسی و گرانش ادامه داد.

   در همین دوران مرخصی اجباری بود که نیوتن نظریات خود را درباره ی گرانش(جاذبه) پایه ریزی کرد. مطابق داستانی بسیار مشهور، روزی نیوتن زیر یک درخت سیب نشسته بود که ناگاه سیبی بر سرش می افتد و از این واقعه او به یکسانی ماهیت نیروی گرانشی زمینی و سماوی پی می برد.داستان فوق در واقع روایت اغراق شده ای است از خاطره ای که خود نیوتن نقل کرده بود مبنی بر اینکه یک روز کنار پنجره ی اتاق خانه اش به تماشای باغ نشسته بود که افتادن سیبی نظر او را به خود جلب کرد. سال ها بعد در 15 آوریل 1726، او به دوست نویسنده اش ویلیام استاکلی گفت: واقعه ی مذکور این سوال را به ذهنم آورد که  چرا سیب همیشه مستقیما" به پایین می افتد؟ چرا به جای حرکت به سمت مرکز زمین به طرفین یا رو به بالا نمی رود؟(به نقل از کتاب "یادداشت هایی از زندگانی سر اسحاق نیوتن") پس از برطرف شدن خطر طاعون، نیوتن به کیمبریج بازگشت(1667 م.) و عضو جز کالج ترینیتی شد و در سال 1668 م. با دریافت مدرک فوق لیسانس و گرفتن کرسی استادی لوکاسین جایگاه خود را تثبیت کرد.

اوج فعالیت های علمی

نورشناسی

   در اواخر دهه ی 1660 م. نیوتن درباره ی شکست نور تحقیق می کرد. او دریافت که نور سفید اگر از یک منشور عبور کند به طیفی از رنگ ها تجزیه می شود . هم چنین به وسیله ی یک منشور مشابه دیکر در مسیر نور شکسته شده به صورت وارونه، می توان رنگ های طیف رنگ های طیف را باز تجزیه کرد و نور سفید به دست آورد. او علت تشکیل طیف را چنین توجیه کرد: نور جریانی از ذرات کوچک است که به خط مستقیم در فضا حرکت می کند و هنگام عبور از یک ماده ی شفاف مانند منشور به ماده ی دیگر، این ذرات بسته به نوع لرزش خود با زاویه های گوناگون شکست می یابند. در نتیجه ذرات تشکیل دهنده ی نور سفید از هم جدا شده به شکل طیف هفت رنگ ظاهر می شوند.

    این ویژگی در اختربین های (تلسکوپ) شکستی (انکساری) پدیده ای را موجب می شود که به آن پراکندگی نور می گویند؛ لبه های عدسی های این اختربین ها مانند منشور عمل کرده و نور سفید را پس عبور از خود به صورت طیف در می آورند و در طیف تلسکوپ حاشیه های رنگی ایجاد می کنند. برای  حل این مشکل نیوتن در سال 1668 م. تلسکوپ بازتابشی را که چندی قبل توسط جیمز گرگوری اسکاتلندی طراحی شده بود تکامل بخشید و آن را همراه با تحلیل دقیق قوانین بازتابش و تجزیه ی نور به اانجمن سلطنتی ارائه کرد. نظریه ی نیوتن با مخالفت رابرت هوک فیزیکدان روبرو شد. هوک و کریستیان هویگنس هلندی در آن زمان صاحب تئوری موجی نور بودند که از نظر نیوتن مردود بود. چندی بعد نیوتن بر پایه ی نظریات خود کتابی در باب نورشناسی با عنوان اپتیکس نوشت. ولی از بیم مخالفت های هوک انتشار آن را تا سال 1704 م. به تاخیر انداخت. در این زمان وی خود رئیس انجمن سلطنتی شده و رابرت هوک نیز در گذشته بود.

گرانش

   در سال 1684 م. نیوتن که مطالعات خود را درباره ی گرانش و چگونگی حرکت سیارات کامل کرده بود، رساله ای در این مورد نوشت که بسیار مورد توجه ادموند هالی منجم معروف انگلیسی قرار گرفت. با تشویق و پی گیری او سرانجام نیوتن کتابش را تکمیل و با سرمایه ی هالی منتشر کرد. این کتاب، اصول ریاضی فلسفه ی طبیعی، بر جهان علم به ویژه فیزیک تاثیری عظیم گذاشت و بعضی آن را بزرگ ترین کتاب علمی تاریخ دانسته اند.

    یوهانس کپلر ستاره شناس آلمانی در 1609 م. نظریه ی انقلابی خود را درباره ی حرکت سیارات عرضه کرد. در آن زمان هنوز یافته های کوپرنیک مقبولیت عام پیدا نکرده بود و اکثر مردم بر این باور بودند که سیارات، خورشید و دیگر ستارگان به دور زمین می درخشند. کپلر در کتاب خود با نام «هیئت جدید» تمام این پندارها را به هم ریخت. او با استفاده از نتایج رصدهای استادش تیکوبراهه و مشاهدات خود توانست ثابت کند که سیارات نه به دور زمین که گرد خورشید می چرخند و مدار آن ها نیز برخلاف تصور رایج دایره ای نیست بلکه بیضوی است. کپلر نتوانسته بود توضیح دهد که چرا مدار سیاره ها به این شکل است و چه نیرویی آن ها را به حرکت درمی آورد. همچنین مشخص نبود که به چه علت سرعت مداری سیارات وقتی به خورشید نزدیک ترند، افزایش می یابد.

    نیوتن در کتاب اصول ریاضی فلسفه ی طبیعی به تمامی این پرسش ها پاسخ داد. او ثابت کرد که نیروی کشش میان اجسام آسمانی ، طبق قانون " عکس مربع" عمل می کنند یعنی مقدار نیروی گرانش میان خورشید و یک سیاره برابر است با عکس مجذور فاصله میان آن دو. او با تحلیل ریاضی نشان داد که قانون عکس مربع به ناگزیر مسیر حرکت سیاره ها را بیضی می کند. آن گاه او گام بلند دیگری برداشت و قانون گرانش عمومی را وضع کرد که به موجب آن هر جسمی در عالم به هر جسم دیگری نیروی گرانش وارد می کند و مقدار این نیرو محاسبه پذیر است.

قوانین نیوتن در حرکت اجسام

در بخش دیگری از پرینسیپیا، نیوتن چگونگی جنبش اجسام را در قالب سه قانون توصیف کرده است. این قوانین آن قدر همه فهم و آشکارند که امروزه کسی گمان نمی برد نیازی به کشف شدن داشته باشند با این حال نیوتن نخستین کسی بود که با نبوغ به وجود آن ها پی برد و چیستان حرکت اجسام را حل کرد.

    مجموعه ی قوانین سه گانه ی حرکت و قانون گرانش عمومی، اساس و شالوده ی فناوری مدرن هستند و با وجود پیدایش فرضیه های پیدایش فرضیه های تازه تر از اهمیت آن ها کاسته نشده است.

پذیرش مناصب حکومتی و ریاست انجمن سلطنتی

در کنار فعالیت های علمی معمول، نیوتن از مسئولیت های سیاسی نیز روی گردان نبود. او در سال های 1689،1702 و 1702 م. به نمایندگی مجلس برگزیده شد. اگرچه تنها جمله ای که در طول این سه سال در صحن مجلس به زبان آورد، تقاضای بستن پنجره ها بود، در سال 1696 م. با فرمان چارلز مونتاگو رئیس خزانه داری انگلیس، نیوتن منصب ناظر ضراب خانه ی سلطنتی را عهده دار شد و سه سال بعد به مدیریت آن سازمان گمارده شد. اگرچه نیوتن چنین مشاغلی را بیش تر برای سرگرمی می پذیرفت ولی گفته اند که در این مقام او وظیفه ی خود را با شایستگی تمام انجام می داد. از سال 1703م. تا آخر عمر نیوتن رئیس انجمن سلطنتی بریتانیا و هم چنین یکی از اعضای فرهنگستان علوم فرانسه بود. او در سال 1705 م. از سوی ملکه آن به مقام شهسواری مفتخر شد.

    سر اسحاق نیوتن در سن 85 سالگی در لندن درگذشت. پیکر وی را در کلیسای وست مینستر به خاک سپردند. او نخستین دانشمندی بود که به این مقام نائل آمد.

منبع:مجله آزمون-241

www.elmi-m.blogsky.com

خیام

خیام

    غیاث الدین ابوالفتح، عمربن ابراهیم خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 م.) در شهر نیشابور و زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آوختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته ی آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری، علوم زمانه ی خویش را فراگرفت و چنان که گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. خیام در سال 461 هجری نیشابور را به قصد سمرقند ترک کرد و در آن جا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد قاضی القضات سمرقند اثر برجسته ی خود را در جبر تالیف کرد. خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آن جا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سمرقندی و وزیرش نظام الملک، به همراهی جمعی از دانشمندان و ریاضی دانان معروف زمانه ی خود، در رصدخانه ای که به دستور ملک شاه تاسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی(لقب سلطان ملک شاه سلجوقی) بود.

   در تقویم جلالی، سال شمسی تقریبا" برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال، دوازده ماه دارد. 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است.هر چهار سال، یک سال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز و آن سال 366 روز است. در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتی که در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه اشتباه وجود دارد.

   بعد از کشته شدن نظام الملک و سپس ملک شاه، در میان فرزندان بر سر تصاحب سلطنت اختلاف افتاد. به این دلیل آشوب ها و درگیری ها، مسائل علمی و فرهنگی که قبلا" از اهمیت خاصی برخوردار بود به فراموشی سپرده شد. عدم توجه به امور علمی و دانشمندان و رصدخانه، خیام را بر آن داشت که اصفهان را به قصد خراسان ترک کند. وی باقی عمر خویش را در شهرهای مهم خراسان به ویژه نیشابور و مرو که پایتخت فرمان روایی سنجر(پسر سوم ملک شاه) بود، گذراند.در آن زمان مراکز مهم علمی و فرهنگی دنیا به شمار می رفت و دانشمندان زیادی در آن حضور داشتند. بیش تر کارهای خیام پس از مراجعت از اصفهان در این شهر جامه ی عمل به خود گرفت. دستاوردهای علمی خیام برای جامعه ی بشری متعدد و بسیار درخور توجه بوده است.وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو تحسین برانگیزیمعادله های درجه ی اول تا سوم را دسته بندی کرد، سپس توانست با استفاده از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی برای تمامی آن ها راه حلی ارائه کند. وی بر معادله های درجه ی دوم دوم هم از راه حل عددی استفاده کرد، اما برای معادله های درجه ی سوم تنها ترسیمات هندسی را به کار برد؛ و به این ترتیب توانست برای اغلب آن ها راه حلی بیابد و در مواردی امکان وجود دو جواب را بررسی کند. اشکال کار در این بود که به دلیل تعریف نشدن اعداد منفی در آن زمان[ خیام به جواب های منفی معادله توجه نمی کرد و به سادگی از کنار امکان وجود سه معادسه ی درجه ی سوم رد می شد. با این همه تقریبا" چهار قرن قبل از دکارت توانست به یکی از مهم ترین دستاوردهای بشری در تاریخ جبر بلکه علوم دست یابد و راه حلی را که دکارت بعدها(به صورت کامل تر ) بیان کرد، پیش نهد. خیام همچنین توانست با موفقیت تعریف عدد را به عنوان کمیتی پیوسته به دست دهد و در واقع برای نخستین بار عدد مثبت حقیقی را تعریف کند و سرانجام به این حکم برسد که هیچ کمیتی، مرکب از جزء های تقسیم پذیر نیست و از نظر ریاضی، می توان هر مقداری را به بی نهایت بخش تقیم کرد. همچنین خیام ضمن جست و جوی راهی برای اثبات اصل توازی (اصل پنجم مقاله ی اول اصول اقلیدس) در کتاب شرح اصول مشکل آفرین کتاب اقلیدس، مبتکر مفهوم عمیقی در هندسه شد. در تلاش برای اثبات این اصل، خیام گزاره هایی را بیان کرد کاملا" مطابق با گزاره هایی که چند قرن بعد توسط والیس و ساکری، ریاضی دانان اروپایی بیان شد و در قرن نوزدهم راه را برای ظهور هندسه های نااقلیدسی هموار کرد.

    بسیاری را عقیده بر این است که مثلث حسابی پاسکال را باید مثلث حسابی خیام نامید و برخی پا را از این هم فراتر گذاشته و معتقدند، دو جمله ای نیوتن را باید دو جمله ای خیام نامید. البته گفته می شود پیش از این دستور و قانون تشکیل ضریب بسط دو جمله ای  را چه جمشید کاشانی و چه نصیرالدین طوسی ضمن بررسی قانون های مربوط به ریشه گرفتن از عددها آورده اند.

   استعداد شگرف خیام سبب شد وی در زمینه های دیگری از دانش بشری نیز دستاوردهایی داشته باشد. از وی رساله های کوتاهی در زمینه هایی چون مکانیک، هیدرواستاتیک، هواشناسی، نظریه ی موسیقی و غیره نیز بر جای نمانده است. اخیرا" نیز تحقیقاتی در مورد فعالیت خیام در زمینه ی هندسه ی تزئینی انجام شده است که ارتباط او را با ساخت گنبد شمالی مسجد جامع اصفهان تایید می کند.

    تاریخ نگاران و دانشمندان هم عصر خیام و کسانی که پس از او آمدند، جملگی بر استادی وی در فلسفه اذعان داشته اند. تا آن جا که گاه وی را حکیم دوران و ابن سینای زمان شمرده اند. آثار فلسفی موجود خیام به چند رساله ی کوتاه اما عمیق و پربار محدود می شود. آخرین رساله ی فلسفی خیام مبین گرایش های عرفانی اوست. اما گذشته از همه ی این ها، بیش تر شهرت خیام در طی دو قرن اخیر در جهان به به دلیل رباعیات اوست که نخستین بار توسط فیتز جرالد به انگلیسی ترجمه و در دسترس جهانیان قرار گرفت و نام او را در چهار شاعر بزرگ جهان یعنی هومر، شکسپیر، دانته و گوته قرار داد. به دلیل ترجمه ی بسیار آزاد(و گاه اشتباه) از شعر خیام، رباعیات او موجب سوء تعبیرهای بعضا" غیرقابل قبولی از شخصیت وی شده است. این رباعیات بحث و ختلاف نظر میان تحلیل گران اندیشه ی خیام را شدت بخشیده است. برخی برای بیان اندیشه و او تنها به ظاهر رباعیات او بسنده می کنند، در حالی که برخی دیگر بر این اعتقادتر از آن است که صرفا" با تفسیر ظاهری شعر او قابل بیان باشد.

خیام پس از عمری پربار سرانجام در سال 517 هجری(طبق گفته ی اغلب منابع) در موطن خوش(نیشابور) درگذشت و با مرگ او یکی از درخشان ترین صفحه های تاریخ اندیشه در ایران بسته شد.

آثار خیام

    حدود دوازده اثر از خیام در علم و فلسفه به جای مانده است. اما همین آثار اندک، وی را در سراسر جهان به شهرت رسانده است. از مهم ترین آن ها کتاب جبر اوست که بهترین اثر در نوع خود در ریاضیات است. از آثار دیگر او می توان به رساله ی فی شرح ما اشکال من مصادرات اقلیدس، رساله ی فی ابراهین علی المسائل الجبر و المقابله (جبر خیام)، میزان الحکم رسال الکون و التکلیف، الجواب عم ثلاث مسائل اضیاء العقلی، رساله ی فی الوجود، رساله ی فی کلیه الوجود، نوروزنامه و کتاب الزیج الملک شاهی که به رومی  نیز ترجمه شده است اشاره کرد.

   اشعار خیام بیش تر به زبان پارسی و تازی هستند. مضمون عمده ی رباعیات خیام شک و حیرت، توجه به مرگ و فنا و تذکر در مورد مغتنم شمردن عمر آدمی است.

منبع:مجله ی آزمون259

تمرکز در کلاس درس و آزمون

تمرکز در کلاس درس و آزمون

الف)تمرکز در کلاس درس

    عوامل بسیار زیادی در کلاس های درس سبب بی توجهی یا حاس پرتی دانش آموزان می شود که در نهایت سبب یادگیری ناتمام مطالب از سوی فرد می شود و در مطالعه ی داخل منزل هم تبعات آن گریبانگیر دانش آموزان است. تعدادی از این عوامل در زیر عنوان می گردد که راه چاره ی آن ها چندان  دشوار و دور از ذهن نیست.

1-نشستن در نیمکت های  ردیف جلوی کلاس

   شما اگر به صورت سرانگشتی هم بخواهید دانش آموزان خوبی را که در ردیف های جلوی کلاستان می نشینند بشمارید، خواهید دید اغلب آن ها در تمام دوران تحصیل خود جایگاه ثابتی در کلاس داشته اند. دلیل این امر هم واح است، وقتی دانش آموز در انتهای کلاس می نشیند، رفتار و فعالیت های تعدادزیادی از دانش آموزان را که در ردیف های جلو نشسته اند می بیند و همین مهم ترین عامل حواس پرتی خواهد بود.اما وقتی درردیف اول می نشیند بین شما و دبیرتان مانعی وجود ندارد  و یادگیری بهتر و ترکز بیشتری خواهید داشت.

2-جدا نشستن از دوستان صمیمی

    بسیاری از دانش آموزان دوست دارند درکلاس کبار بهترین و صمیمی ترین دوستان خود بنشینند . این همنشینی سبب صحبت ها و بحث های بی اثری می شود که تمرکز و توجه  فرد را کم می کند. در مواردی هم که دانش آموزان بحث های مرتبط با درس انجام می دهند باز هم عقب افتادن از دبیر و محروم ماندن از بخش های خاصی از درس ثمره ی این همنشینی هاست. از طرفی اگر سوال از دبیر پرسیده شود (و نه از دوستان) درس متوقف می شود  و عقب افتان از درس به وجود نمی آید و از همه مهم تر پاسخی مطمئن و قانع کننده دریافت خواهیم کرد.

3-پرسش سوال

   این کار نه تنها سبب بالا رفتن تمرکز و یادگیری و تکمیل آموخته ها در کلاس می شود بلکه ارتباط دانش آموز را با دبیر درس مربوط بیش تر و بهتر می کند. در نتیجه دبیر هم به فرد توجه خاص و ویژه ای خواهد داشت که سبب افزایش علاقه ی دانش آموز به درس می گردد و هیچ عاملی مثل علاقه به موضوع و مطلب نمی تواند به افزایش تمرکز کمک کند. پس سوال پرسیدن از کارهایی است که هیچ گاه نباید فراموش شود.

4-یادداشت برداری

   بالاترین حالت تمرکز زمانی رخ می دهد که فرد در حال نوشتن است. بنابراین سعی کنید در تمام دروس چه عمومی و چه اختصاصی حین تدریس معلم مطالب مهم و کلیدی را که می تواند در یادگیری و یادآوری شما تاثیرگذار باشد، یادداشت کنید. این کار علاوه بر ایجاد تمرکز در مراحل بعد مطالعه هم به شما کمک م کند تا آموخته های کلاس را به راحتی به یاد بیاورید.

5-حالت های صحیح بدن

   در کلاس هم  صحیح نشستن و شادابی و اشتیاق و جدی بودن به اندازه های قابل توجهی می تواند سبب تمرکز و توجه و ادگیری بهتر گردد.

6-ارتباط صمیمی تر با دبیر

    در موادی ترس از دبیر اعم از شیوه ی برخورد، نوع پرسش ها، جدیت در جملات و محاوره ها سبب ترس و استرس دانش آموزان (به ویژه دختران) می گردد.مسلما" این ترس و اضطراب از مواردی است که به شدت میزان تمرکز فرد را در کلاس پایین می آورد. بهترین شیوه برای حل این مشکل و معضل که حتی می تواند در تمام طول سال اادامه یابد، ارتباط  بیرون از کلاس درس یا دبیر است. اگر فرد بتواند در ساعات تفریح با دبیران صحبت و گفت و گو و پرسش و پاسخ انجام دهد حتما" در نحوه ی نگرش و ارتباط داخل کلاس با دبیر هم موثر خواهد بود و دیوار ترس  و استرس را در کلاس فرو خواهد ریخت و تمرکز و یادگیری مداوم را در کلاس با خود به ارمغان می آورد.

7-پیش مطالعه

   این فعالیت اگرچه مطلوب دانش آموزان نیست اما به دلیل جهت بخشی به ذهن فرد در حین یادگیری  باعث می شود حواس پرتی و عوامل مزاحم قت و توجه فرد را کمتر به بازی بگیرند. از طرفی اطلاعات کمی که پیش مطالعه در مورد بحث به فرد می دهد خود سبب ایجاد علاقه به  موضوع درس می شود که علاقه از مهم ترین عوامل تمرکز و یادگیری است. پس با صرف 10 تا 15 دقیقه زمان قبل از ورود به کلاس و نگاهی گذرا به مباحث و سرفصل های کلی درس می توانیم در کلاس تمرکز و هوشیاری خود را بسیار بالا ببریم. در ضمن مطالعه ی دقیق و جدی مطالب قبل از تدریس دبیر، چندان کار مفید و مثبتی نیست پس در هر شرایطی، پیش مطالعه ی محدود، فعالیت موثرتری است.

8-انجام تکالیف

    بعضی از دبیران شیوه های خاصی برای بالا بردن ساعت مطالعه ی انش اموزان خود دارند که از جمله، تکلیف دادن به دانش اموز و پرسش کلاسی را می توان نام برد. افرادی  که به دلایل گوناگون درس را مطالعه نمی کنند یا تکلیف دبیر را انجام نمی دهند دائم در کلاس استرس و نگرانی برخورد معلم را با خود دارند و همین سبب عدم تمرکز در این ارتباط می شود.در نهایت چنین  دانش آموزانی کم کاری،از لحاظ تحصیلی مرتب رو به افول می رود چرا که هیچ استفاده ای هم از کلاس درس نمی برند. پس برنامه ریزی و جدیت مطالعه  و مطالعه ی دائمی و انجام تکالیف هم حتما" تمرکز در کلاس را افزایش خواهد داد.

ب)تمرکز درجلسه ی ازمون

   اما در ورد تمرکز در جلسه ی آزمون  که به اغلب افراد به ویژه به دانش آموزان پر استرس لطمه ی زیادی می زند،می توان عوامل زیر را عنوان کرد:

1-خواب

    مهم ترین عاملی که در هر شرایطی به ویژه آزمون های تستی چند ساعتی سبب پایین آمن تمرکز و کند شدن سرعت  انتقال مطالب و بی دقتی فراوان می گردد. حتی در مواردی افت رتبه و درصدها به قدری است که باورش برای خود فرد سخت است. به همین دلیل خواب مناسب در طول هفته و به ویژه شب قبل از آزمون می تواند تمرکز بالا، سرعت عمل خوب و دقت کافی را تضمین کند.نخوابید در شب قبل از آزمون از دید مشاوران تحصیلی نوعی خودکشی محسوب می شود!

2-تغذیه ی مناسب

   در جلسه های آزمون چند ساعتی، دانش آموزان احساس می کنند پس از گذشت یک یا دو ساعت انژی و توانشان بسیارکاهش می یابد و این  جریان در قدرت پاسخ گویی و تمرکزشان  به شدت تاثیر می گذارد.این اتفاق به بسیار به تغذیه (به ویژه صبحانه) و خوراکی که در جلسه ی آزمون استفاده می کنند  وابسته است. دانش آموز باید یاد بگیرد که روزهایی که قرار است آزمون بدهد، تغذیه ی مناسب (با مواد قندی) داشته باشد تا با نهایت هوشیاری در جلسه حاضر شود.

3-درک صحیح از سطح آزمون

   دانش آموزانی که درک درستی از سختی سوالات و دسته بندی و درصدهای خوب و ضعیف ندارند، در مواردی با تصور پاسخ گویی به تمام سوالات در جلسه حاضر می شوند و این دیدگاه سبب می شود فرد جرات رها کردن یک سوال بی جواب را هم نداشته باشد. اگر برای سوال وقت زیادی صرف نماید، نگرانی کمبود وقت ، تمرکز و دقتش را تاثیر قرار می دهد و او را عصبی می کند و اگر هم سوال را رها کند، در حین پاسخ گویی به باقی سوالات تمام توجهش به سوالی است که کنار گذاشته و همین امر تمرکزش را به شدت پایین می آورد و در نهایت نتیجه ی کسب شده را تغییر می دهد. بنابراین ضروریست که دانش آموزان به سطح سوالات توجه نمایند و انتظارشان را بر حسب توانایی و سطح آزمون تعیین نمایند.

در نهایت نشستن صحیح روی صندلی(که سبب درد گرفتن کمر نشود) در حین آزمون، می تواند به تمرکز در جلسه ی آزمون کمک کند و سبب بروز حداکثر توانایی فرد در پاسخ گویی به سوالات گردد.

نویسنده:جلال صمیمی 

من زیاد درس نمی خوانم!!

من زیاد درس نمی خوانم!!

        تا به حال چند بار در خلوتتان تصمیم گرفته اید که زیاد درس بخوانید؟ برای خودتان برنامه ای تنظیم کرده اید، اما آن را اجرا نکرده اید؟فکر می کنید دلیل این موضوع چیست؟

        قطعا" موانع بسیار زیادی در تصمیم شما موثر بوده است... اما شاید سوال این است که چرا در کنکور باید زیاد –یا بهتر است بگوییم به اندازه ی کافی- درس بخوانیم؟

        در قدم اول باید بدانید که کیفیت نمی تواند جایگزین کمیت شود. این دو عامل در کنار هم سبب موفقیت در کنکور می شود.برای درک بهتر،تصور کند در مسابقه ای شرکت می کنید که توان، آمادگی جسمی، شیوه ی دویدن و...(یعنی کیفیت) شما با دیگری دقیقا" برابر است.از بین شما دو نفر چه کسی نتیجه ی بهتری می گیرد؟

به طور حتم کسی که تلاش(کمیت) بیش تری داشته باشد.

در حقیقت با توجه به عامل رقابت –در سال کنکور-داوطلبانی موفق ترند که کمیت و کیفیت بالاتری داشته باشند. 

   اما نکته ی مهم این است که رابطه ی بین کیفیت و کمیت به گونه ای است که اگر کمیت از حد معینی بالاتر رود، کیفیت کاهش می یابد.

   علت این موضوع عوامل موثر بر کیفیت است. کیفیت مطالعه ی شما دو بخش دارد. یکی زمانی که شما در حال مطالعه هستید و دیگر زمانی که شما مشغول سایر فعالیت ها هستید.

    در واقع عمق مطالعه ، تمرکز،روش مطالعه و... عواملی هستند که در حین مطالعه به کیفیت مطالعه ی شما کمک میکند و هوشیاری، نشاط، آمادگی جسمانی و... عواملی هستند که از میزان خواب، هدفمندی،ورزش و... تاثیر می پذیرد. به همین دلیل شما باید به گونه ای عمل کنید تا ضمن بالا بودن کیفید دارای حد اکثر  کمیت باشید.

    در روزهای غیر تعطیل که شما به مدرسه می روید از 24 ساعت شبانه روز حدود 8 ساعت در مدرسه حضور دارید و حدود 8 ساعت باید به استراحت بپردازید از 8 ساعت باقیمانده شما می توانید حدود 5-6 ساعت مطالعه کنید و 2-3 سات به امور متفقه بپردازید. در حقیقت این عدد(5-6 ساعت مطالعه ی روزانه) بالاترین کمیتی است شما می توانید ضمن حفظ  کیفیت خود به مطالعه بپردازید.البته  در روزهای تعطیل ای عدد  میتواند به 10-12 ساعت افزایش یابد.

رشد تدریجی  و رسیدن به این ساعت مطالعه، قطعا" نسبت به شروع ناگهانی دارای ثبات بیش تری خواهد بود.

    اگر شما در حال حاضر ساعت مطالعه ی مطلئبی ندارید، باید ساعت مطالعه ی خود را تدریجا" افزایش دهید. اینکار را می توانید روزانه یا هفتگی انجام دهید. یعنی مثلا" اگر در حال حاضر 3 ساعت درس می خوانید، برای رسیدن به 5 ساعت، باید روزانه 10 تا 15 دقیقه به ساعت مطالعه ی خود اضافه کنید، یا اینکه هفته ای یک ساعت به مطالعه ی هر روز اضافه کنید که این کاملا" به ویژگی های شما بستگی دارد.

شاید شما هم جز داوطلبانی باشید که تصور می کنید نباید زیاد درس بخوانید اما یادتان باشد که:

1-در سال کنکور به دلیل اضافه شدن عامل رقابت، داوطلبانی موفق می شوند که هم مطالعه ی مطلوبی داشته باشند و هم خوب درس بخوانند.

2-بالاترین کمیتی که بر کیفیت مطالعه شما لطمه ای نمی زند، 5-6 ساعت در روزهای غیر تعطیل و ز10-12 ساعت در روزهای تعطیل است.

3-کمت و کفیت تنها در کنار هم می تواند عامل موفقیت شما شود و جایگزین یکدیگر نمی شوند.پس به هر دوی آن ها توجه کنید.

4-ساعت مطالعه ی خود را تدریجا" افزایش دهید تا به حد مطلوب برسید.

نویسنده:محمدرضا پوردستمالچی