علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

علم در زندگی من

هر روز یک مقاله ی علمی زیبا!

شناخت اجمالی مجاهدین خلق (1)

 

جزوه تحقیقاتی

چند نفر از شاگردان جوان مهندس بازرگان ، عمدتاً دانشجو که در دهه سی در نهضت مقاومت ملی و سپس در نهضت آزادی تجربه سیاسی اندوخته بودند در سال 1344 سازمان مجاهدین خلق (1) را پایه گذاری کردند ، محمد حنیف نژاد (2) و سعید محسن (3) و حسن نیک بین معروف به عبدی (4) هسته اولیه سازمان مجاهدین را تشکیل دادند .




اندکی بعد بدیع زادگان ، علی باکری ،عبدالرسول مشکین فام ، ناصر صادق ، علی میهن دوست، حسین روحانی و شماری دیگر به آنان پیوستند ، در سال 48 مرکزیت سازمان عبارت بود از : حنیف نژاد ، سعید محسن ، بدیع زادگان ، علی باکری ، بهمن بازرگانی محمود عسکری زاده ، ناصر صادق ، نصرالله اسماعیل زاده ، حسین روحانی و علی میهن دوست .

پدید آمدن فضای جدید در فرهنگ سیاسی نسلی که طی تحولات 39 تا 43 بالیده بود می توانست پدید آمدن جریان هایی مانند مجاهدین را توجیه کند ، بیشتر این افراد از اعضا یا سمپات های نهضت آزادی بودند که به تدریج از مشی سیاسی آنان روی گردان شده و چاره را در مبارزه مسلحانه بر ضد شاه جستجو کردند .

آنچه در جریان قیام پانزدهم خرداد پیش آمده بود، در ایجاد نوعی مبارزه قهر آمیز کاملاً مؤثر بود و دقیقاً همین امر سبب شد تا گروه هایی مانند مؤتلفه ، حزب ملل و سازمان مجاهدین استراتژی جدیدی را در پیش گیرند .

به عبارت دیگر پیدایش این گروه به لحاظ سیاسی ، معلول برخوردهای خشن حکومت شاه با مخالفان در جریان رویدادهای نهضت اسلامی است که در رویارویی با آن پاسخ ها و روش های سیاسی نهضت آزادی در نگاه آنان پاسخ های معقول و راه گشا به حساب نمی آمد .

عامل مؤثر دیگر در رویکرد جدید این گروه تأثیر پذیری از جنبش های انقلابی _ مارکسیستی معاصر بود .

فعالیت گروهی آنان به طور رسمی از شهریور سال 44 آغاز شد و مؤسسین به دلیل ناکافی دانستن تفسیر رسمی از دین ، با ایجاد گروه های بحث به تدوین ایدئولوژی دینی و سیاسی خود پرداختند و کوشیدند تا متونی را تدوین کنند که بتواند به عنوان متن آموزشی در سازمان مورد استفاده قرار گیرد .(5)

_______________________________

1 ) : سازمان تا زمانی که اولین قربانی خود ، احمد رضایی را که بر اثر مصرف سیانور در خیابان در گذشت از دست نداد ، نامی برای خود انتخاب نکرده بود ، تا آن زمان ساواک این تشکیلات را سازمان آزادیبخش ایران وابسته به نهضت آزادی می شناخت . بنگرید : ( یاران امام به روایت اسناد ساواک ، آیت الله ربانی املشی ، ص 146 ) 

همچنان که رژیم رضایی را یک عضو مهم نهضت آزادی معرفی کرد ، بنگرید : بر فراز خلیج ، ص 309 . سازمان مجاهدین اکثریت قریب به اتفاق نیروهایش از دانش آموختگان دانشگاه بودند و طلبه و بازاری میان آنان جز به ندرت دیده نمی شد .

2 ) : محمد حنیف نژاد ، متولد 1317 دوره دبیرستان را در تبریز گذراند و سپس به دانشکده کشاورزی کرج آمد ، در سال 40 وارد نهضت آزادی شد و در آنجا با سعید محسن آشنا گردید ، به دنبال دستگیری سران نهضت در سال 41 آنان نیز برای مدتی به زندان افتاده و در آنجا با بررسی و جنبش ایران زمینه را برای فعالیت بعدی خود آماده کردند .

یکی دیگر از افراد وابسته به نهضت ، حسین روحانی ، دانشجوی دانشکده کشاورزی کرج بود ، در شمار نخستین افراد سازمان بود ، وی نیز با عضوگیری توسط حنیف نژاد به سازمان مجاهدین پیوست ، جالب است که شهید رجایی در بازجویی خود ضمن نام بردن از اسامی چهره های نخست نهضت آزادی در کنار نام بازرگان ، سحابی و طالقانی از حنیف نژاد نیز یاد می کند .

بنگرید : یاران امام به روایت ..... شهید رجایی ، ص 573 .

3 ) : وی نواده آیت الله میرزا یوسف اردبیلی است که مجتهد و مدرس بزرگی در نجف اشرف در حوالی مشروطه بود و از نزدیکان آیت الله آخوند خراسانی به حساب می آمد ، پدر سعید محسن ، شیخ سلیمان در زنجان اقامت داشت و از موجهین این شهر بود ، در جریان غائله پیشه وری وی به مخالفت با حکومت برخاست و گریزان به تهران آمده مدتی برای سرنگونی او ، در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مقیم و متوسل شد .

نام خانوادگی این خانواده به مناسبت نام نیایشان آیت الله میرزا محسن اردبیلی انتخاب شده که فقیه و مجتهد خطه اردبیل در دوره ناصری بوده است ، شرح حال زندگی این خانواده توسط آقای یوسف محسن ( برادر سعید محسن ) در فهرست منشورات کنگره مقدس اردبیلی آمده است .( یادداشت آقای ابوالحسنی ) 

4 ) : این فرد در مقایسه با دو نفر دیگر فوق العاده به مارکسیسم نزدیک بود و بیشتر کار تهیه جزوات سیاسی را در سازمان بر عهده داشت ، وی به مرور از سازمان کناره گرفت و بعدها نیز کمتر از وی یاد می شد ، کناره گیری او از سازمان توسط سران چنین تحلیل شد که سازمان به لحاظ ایدئولوژی ضعیف است و باید در اینباره کارهای بیشتری صورت گیرد .

5 ) : گروه ایدئولوژی رسماً در سال 1346 پدید آمد که یکی از افراد فعال آن علی میهن دوست بود که به علی عقیدتی شهرت داشت و کتاب تکامل را نوشت ، وی در فروردین سال 51 به همراه شماری دیگر از مجاهدین اعدام شد ، پس از تدوین متن اولیه ایدئولوژیک از سال 1347 به بعد در سازمان بحث استراتژی پیش آمد که طی آن نبرد مسلحانه را برای ساقط کردن نظام پهلوی انتخاب کرد و قدم در این راه گذاشت .

منابع مطالعاتی سازمان :

کسانی که به سازمان پیوستند به طور عمده عبارت از دانشجویان یا فارغ التحصیلان دانشگاه ها بودند ، بیشتر اینان در جریان فعالیت انجمن های اسلامی و شاخه دانشجویی نهضت آزادی طی سال های 44 _ 40 با مسائل مذهبی آشنا شده بودند.

آشنایی آنان با مذهب به طور معمول از طریق آثار مهندس بازرگان بود ، به طوری که بنا به نوشته خود سازمان پس از قرآن و نهج البلاغه ، آموزش های دینی بر محور کتاب راه طی شده بود که مورد بحث و بررسی قرار می گرفت .

محمد حنیف نژاد که در واقع تئوریسین اصلی سازمان به حساب می آید درباره منابع مطالعاتی خود می نویسد : " کتاب هایی که مطالعه کرده ام عبارتند از ، راه طی شده، خدا در اجتماع ، بی نهایت کوچک ها ، ذره بی انتها ، کار در اسلام ، اسلام و قرآن راشد ، تفسیر پرتوی از قرآن ، اقتصاد کشورهای توسعه نیافته ....، ویتنام در آتش ، تحلیل انقلاب الجزایر ، حقوق بین الملل ، نهج البلاغه فیض الاسلام ...."

و در جای دیگر می نویسد : " ما حدود سه سال و نیم با عده معدودی مطالعه می کردیم و سپس تا سال 47 تعداد افراد ما بیشتر شد ... ابتدا فقط قرآن و گاهی هم نهج البلاغه می خواندیم و برای بالا بردن سطح اعتقادات افراد از کتاب های آقای مهندس بازرگان و طالقانی استفاده می کردیم .... ما برای وارد شدن به نظریات مارکسیست ها ، کتابهای آنها را هم مطالعه می کردیم .(1)

یکی از نخستین مسائلی که در این مطالعات به چشم می آمد آشنایی با آثار مارکسیستی بود ، این آشنایی سبب شیفتگی سران مجاهدین نسبت به این تفکر شد و افزون بر مسائل فکری ، روش های سازمانی آنان را پذیرفته بودند .

حنیف نژاد در سال 50 در زندان گفته بود : " یک مارکسیست خوب نمی تواند مسلمان خوبی نباشد ." یعنی می تواند باشد ، بلکه الزاماً هست ، در شرح آن محمد محمدی گفته بود : " مثلاً به نظر ما " مائو " یک موحد است و فی سبیل الله گام بر می دارد ! "

در واقع حنیف نژاد محو اندیشه های " مائو " شده بود ، وی در کتاب راه انبیاء راه بشر ، ص 241 نوشت : " بدون آشنایی با فرهنگ انقلابی عصر حاضر درک عظمت آیات قرآن هیچ ممکن نیست ." در اینجا حتماً کتب زیر را بخوانید ، کتابچه سرخ مائو ، امپریالیسم و کلیه مرتجعین تاریخ ببر کاغذی هستند ، دو نوع همزیستی مسالمت آمیز به کلی متضاد که هر سه کتاب از مائو است .

نجات حسینی که سالها مأمور سازمان در سوریه و لبنان بوده است ، پس از نام بردن از متون مورد مطالعه و نقش آثار بازرگان و طالقانی که می کوشیدند دین را به علوم جدید تطبیق دهند ، می نویسد :

" با یک نگاه کوتاه به فرهنگ آموزشی و پر محتوای سازمان مجموعه ای از دو دیدگاه متضاد ، یعنی ماتریالیسم و مذهب در آن به چشم می خورد ، این فرهنگ مختلط نه ماتریالیستی بود و نه مذهبی .

در آموزش ناهمگن سازمان هر کجا که مذهب از پاسخ منطقی به سؤالی عاجز بود ، با توسل به ماتریالیسم علمی جواب داده می شد و هر وقت که مسأله ای احساسی و عاطفی مطرح بود که در قالب ماتریالیسم مجرد نمی گنجید ، با توجیه مذهبی و وظیفه شرعی پاسخ می گرفت .

این دوگانگی در آموزش ، خواست یک فرد و یا تصمیم خودسرانه یک سازمان نبود ، بافت اجتماعی و سرشت عناصری که به تشکیلات پیوسته بودند چنین اختلاطی را ایجاب می کرد ."

همین نویسنده از هیئتی از سازمان یاد می کند که قرار بود با نمایندگان یک سازمان مبارزاتی غیر ایرانی دیدار کنند ، اینان در حالی که نامه ای به همراه داشتند که در آن نوشته شده بود که " ما در مبارزه خود از سرچشمه فیاض قرآن بهره می گیریم " قرار گذاشتند که اگر آنان از ایدئولوژی سازمان سؤال کردند ، خود را مارکسیست _ لنینیست معرفی کنند .

به نظر وی انشعاب که به غلبه مرتدین انجامید ، در سازمان امری کاملاً طبیعی بود که در آن زمان کسانی که از این دگرگونی در حیرت شده بودند ، آنهایی بودند که از ساختار سازمان مجاهدین اولیه و بافت اجتماعی آن برداشتی نادرست و اطلاعاتی اندک داشتند .(2)

حسین روحانی عنصر فعال و ایدئولوژیک سازمان فهرست کتاب هایی که در جلسات مطالعه می شد چنین آورده است : راه طی شده ، خدا در اجتماع ، عشق و پرستش ، مسأله وحی ، اسلام مبارزه و مولد ( همه از مهدی بازرگان ) 

جهاد و شهادت و تفسیر پرتوی از قرآن ( آیت الله طالقانی ) ، خلقت انسان و قرآن و تکامل ( یدالله سبحانی ) آیا انسان زاده میمون است ( محمود بهزاد ) ، انسان و کهکشان ( جان ففر ) ، منشأ تکامل و حیات (اپارین ) ، علم به کجا می رود ( ماکس پلانک ) ، چهار مقاله فلسفی ( استالین ) ، دوزخیان روی زمین ، مبارزات مردم الجزایر ، سرگذشت ویتنام ، تاریخ مشروطه ایران (کسروی ) ، چه باید کرد ( لنین ) 

و تألیفات متعدد مائو از قبیل : علیه لیبرالیسم ، اصلاح سبک کار حزبی ، آموزش خود را از نو بسازیم و کتاب هایی مانند : چگونه می توان یک کمونیست خوب بود از (شائوچی ) 

کتاب دیگری که به ویژه در ادامه تحلیل های طبقاتی _ مارکسیستی مطالعه می شد و به نظر میثمی در تحول درونی سازمان در فاصله سال های 52 تا 54 مؤثر بود ، کتاب سیر تحولات اجتماعی بود که ادوار پنجگانه تاریخ را بر اساس دیدگاه ماتریالیسم تاریخی تشریح کرده بود ، این کتاب متن آموزشی در درون سازمان بود .(3)

حسین روحانی در جای دیگر می نویسد : " آموزش سازمان در چهار قسمت خلاصه می شد : یک قسمت ایدئولوژی که ابتدا " راه طی شده " ، " انسان و خدا " ، "ترمودینامیک انسان " و سایر کتاب های مهندس بازرگان و سپس پرسش و پاسخی راجع به همین کتاب ها و تفسیر قرآن و نهج البلاغه تدریس می شد ."

یکی از اعضای مجاهدین درباره آموزش متون دینی مانند قرآن و نهج البلاغه می نویسد : " در این راستا متون مذهبی ( قرآن و نهج البلاغه ) از دیدگاهی روشنفکرانه بازشکافی می شد ، به طوری که برداشت نوینی از مفاهیم اسلامی ارائه می داد ، این برداشت غالباً با تفاسیری که در مساجد و توسط روحانیت سنتی تبلیغ می شد همسان نبود ."(4)

________________________

1 ) : نهضت امام خمینی ، ج 3 ، ص 558 _ 557 از پرونده حنیف نژاد 

2 ) : بر فراز خلیج فارس ، ص 419 _ 415 

3 ) : بنگرید : از نهضت آزادی تا مجاهدین ، ج 1 ، ص 279 

4 ) : بر فراز خلیج فارس ، ص 51 
 


شناخت اجمالی مجاهدین خلق (1)
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد